به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مرداد 91 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-31
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,302
    سطح
    29
    Points: 2,302, Level: 29
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من هيچ جايگاهي ندارم

    سلام .من مشكلي دارم از دوستان خواهش ميكنم منو راهنمايي كنند .من 3ساله ازدواج كردم .هميشه اين احساس واين فكر توسرمه كه شوهرم خانوادشو به من ترجيح ميده .اين فكر كه خواهر وبرادراشو بيشتر از من دوست داره خيلي اذيتم ميكنه .اون درآمد وحساب بانكي شو از من پنهان ميكنه ومن ميدونم به خانوادش كمك مالي ميكنه اين كارو پنهان ازمن انجام ميده.چند موردشو فهميدم. هميشه حس ميكنم من جايگاهي تو زندگيش ندارم .هميشه وقتي انتقادي از اونا ميكنم طرفشونو ميگيره ومنو مقصر ميدونه .خيلي افسرده شدم .خونشون كه ميريم شوهرم به من بي اعتنايي ميكنه وخيلي با خواهروبرادراش محبت ميكنه حتي ميگه دوست ندارم وقتي ميرم خونمون كنارم بشيني نميدونم چه جوري با اين مساله كنار بيام احساس ميكنم منو اصلا دوست نداره . فقط خانوادشو دوست داره وبراشون ارزش قائله.

  2. کاربر روبرو از پست مفید نيلوفر84 تشکرکرده است .

    نيلوفر84 (یکشنبه 02 آبان 89)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 مرداد 91 [ 19:03]
    تاریخ عضویت
    1389-3-04
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    2,922
    سطح
    33
    Points: 2,922, Level: 33
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    216

    تشکرشده 222 در 93 پست

    Rep Power
    29
    Array

    RE: من هيچ جايگاهي ندارم

    خوب می تونی از همسرت دلیل کارهاشو بپرسی و بگی که آیا این کار تو این معنی را می ده که منو دوست نداری
    زیاد سخت نگیر خوب دلش برای پدر و مادرش و خواهراش تنگ می شه اینکه دلیلی نداره که تو را دوست نداشته باشه تو زندگی هرکی جایگاه خودشو داره اگه بخوای حسادت کنی بیشتر خودتو اذیت کردی و همسرتو به سوی خانواده اش می کشانی. سعی کن که به همسرت محبت کنی و از خانواده اش بد نگی که مجبور به دفاع بشه

  4. کاربر روبرو از پست مفید ستاره1388 تشکرکرده است .

    ستاره1388 (یکشنبه 02 آبان 89)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1389-5-11
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    3,474
    سطح
    36
    Points: 3,474, Level: 36
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    346

    تشکرشده 346 در 157 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من هيچ جايگاهي ندارم

    سلام

    عزیزم سعی این جور فکر نکنی چون تو رفتارت باهاش (همسرت)تاثیر می زاره
    سعی کن ازش فاصله نگیری تا خدای نکرده رابطتون سرد نشه

    رفتار وطرز فکر شما با پدر مادرشون به چه صورته ؟

    برای یه بار هم که شده خودت پیش قدم شو برای رفتن به خونه مادر شوهرت یا ابراز محبت واز این قبیل کارها
    مطئنا اگه اعتماد شوهرتو نسبت به خودت وخانوادش بتونی جلب کنی مشکلت رفته رفته حل خواهد شد نشون نده که از ارتباط همسرت با خانوادش ناراحتی چون این احساسو می کنه که داری حسادت می کنی ...

    سعی کن زیاد انتقاد یا بد گویی از خونوادش نکنی .......
    بهترین راه اینه که هر چه بیشتر به همسرت نزدیک بشی بهش محبت کنی نه که از خانوادش دورش کنی می دونی که منظورم چیه ..... خوشبخت باشی

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    614
    امتیاز
    10,182
    سطح
    67
    Points: 10,182, Level: 67
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 268
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,396

    تشکرشده 2,459 در 516 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: من هيچ جايگاهي ندارم

    خب البته حق داری ناراحت باشی ولی باید قبل از همه ی این ها دلیل این کاراش را بفهمی.
    1) چند تا از مواردی را که از اونها بد گفتی و شوهرت طرفشون را گرفته بگو تا ببینیم که اشتباه از طرف شماست یا اونها.
    2) مشکل دیگه ای با همسرت نداری و خودتون فکر می کنی دلیل این رفتار شوهرت چیه؟

  7. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1387-10-24
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    13,263
    سطح
    75
    Points: 13,263, Level: 75
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 387
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    285

    تشکرشده 346 در 110 پست

    Rep Power
    31
    Array

    RE: من هيچ جايگاهي ندارم

    سلام نيلوفر84



    به کلبه ی همدردی وجمع دوستان خوش آمدید





    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    سلام
    به نظر مي رسه براي برون رفت از اين مشكل بايد دريچه دوربينت را روي خودت تنظيم كني چرا؟
    يكم:
    از حالت مفعولي به حالت فاعلي در مي آيي. وقتي پشت دوربين هستي بيشتر انتظار از بازيگر فعال داري حركت بكنه و تو فقط خواهش مي كني، دستور مي دهي،‌تهديد مي كني، يا تشويق مي كني. اما اگر خودت نقش فعال بگيري و جلوي دوربين باشي حالا خودت هم مي تواني نقش آفريني كني.

    دوم:
    اگر نقش اصلي را به خودت بدهي اميدوار مي شوي. اما اگر مشاهده كني كه سرنوشت زندگيت و مشكلت دست كس ديگري هست مثلا شوهرت يا مادرشوهرت، و شما مي بينيد آنها روش درستي ندارند نا اميد مي شوي. اما اگر خودت مسئول تغييرات زندگي شوي، اميدت زياد مي شود ،‌چون متناسب با فعاليت هاي صحيحت نتيجه ميگيري.

    اما چگونه خودت نقش فعال پيدا كني؟

    يكم:
    ببينيد اگر مردي علاقمند به والدين خود و خانواده والدي خود است. و خيلي تمايل دارد به آنجا مراجعه كند. شما در فاز اول هيچ اقدامي نكنيد. بلكه شروع به بررسي و يادداشت برداري كنيد.
    مثلا به عنوان نمونه:
    مادر شوهرم هرگز با شوهرم جر و بحث نمي كند.
    مادر شوهرم در جمع به شوهرم احترام مي گذارد.
    مادر شوهرم از كلمات محبت آميز در مورد شوهرم استفاده مي كند
    مادر شوهرم امر و نهي به شوهرم نمي كند.
    مادر شوهرم ......
    بايد نقاط قوت خانواده والدين همسرت را خوب بشناسي

    دوم:
    نقاط ضعف و منفي خودتان و رابطه احتمالي معيوب خودت را نيز بشناسي.
    دقت كن، شما به عنوان همسر بايد شوهرت را و نقاط ضعف و نقاط قوتش و نيازمنديهايش را خوب بشناسي.
    ضرب المثل مي گويد كه « كجا خوشست ،‌ آنجا كه دل خوشست»
    شما بايد كانون خانواده را محل خوشي قرار دهي. نه از نظر خودت تنها ، بلكه حتي از نظر همسرت
    من شما را نمي شناسم اما همين عبارت تاپيكت ( با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟) خودش مي تواند جرقه اي باشد تا شما اثر منفي خودتون را روي شوهرتون را به محاسبه بنشينيد. حتما موارد ديگري هم وجود دارد كه در كنار شما احساس ملال و دلزدگي بكند.

    از آنجا كه يك مادر همه مهرباني هايش را كه درمورد پسرش به كار برد باز هم يك ضعف عمده دارد و آن اينست كه نقش مادري دارد و نقش تمام محرمانه و عاطفي و جنسي خانم او را نمي تواند داشته باشد كه اتفاقا مردها از اين قسمت بسيار نفوذپذير هستند.
    يعني شما اگر بخواهيد محيط خانه را خوش كنيد يك گام از مادر ايشون جلو هستيد.
    اما شناخت دقيق آن با شماست . اگر نتوانستيد بايد به طور حضوري از يك مشاور خانواده كمك بگيريد تا او مسائلي را كه منجر مي شود او در خانه مادري بيشتر احساس راحتي كند، كشف كنيد.

    سوم:
    صبور باشيد،‌ چون تغييرات تدريجي و زمان بر است.

    چهارم:
    مردها توان تعادل بخشي بين دو احساس را ندارند. لذا همسر شما نمي تواند با فكر بين شما و مادرش تعادل ايجاد كند. اين شما هستيد كه به ميزان ارتباط عاطفي و پذيرا او را متعادل مي كنيد.

    پنجم:
    اگر روي اين مورد رفت و آمد شوهرت زيادي تمركز نكني‌،و حالت بي تفاوتي داشته باشي و مسائل بالا را انجام دهي، كم كم در مسير زندگي شوهرت طبيعتا به طرف شما خواهد آمد.
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    سلام مارال
    به تالار همدردی خوش آمدید.
    خیلی وقتها تغییر نگاه به مسائل می تواند بسیار کمک کننده باشه...
    مثلا شما اینطور نگاه کن، که پاسخ مثبت به خواستهای پدرومادر و انتظارات آنها، منجر به رشد و آرامش درونی ما میشود.
    این نگاه منجر می شود نه به عنوان یک تنگنا و تهدید، بلکه به عنوان یک فرصت و شرایط رشد به این مسئله نگاه کنیم. حالا منتظریم و لحظه شماری می کنیم تا قدمی را برداریم.
    این بهتر است که آنها را مغرور و بی توجه و ...، به حساب آوریم.
    جالب این است که وقتی چنین دیدگاه جدیدی پیدا می کنید، متوجه می شوید روز به روز خواهش ها هم کمتر می شود. و دخالتهای و مشکلات بعدی هم به حداقل میرسد. منوط به اینکه از نظر زمانی یه مدت روی این روش ثبات داشته باشیم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط کیمیا
    صدا جان ببین از روزی که من مشکلاتم با مادرشوهرم را در این سایت بیان کردم و به راه حل های مدیر عمل کردم 3 ماه می گذرد باور کن به نتیجه ای رسیده ام که در موضوع اختلاف با خانواده شوهر هم نوشتم :
    بنده از جمله عروسانی هستم که واقعا مادر شوهر با من مشکل دارد ،یعنی اگر برایتان بنویسم که چه روزهایی گذراندم ، به حالم تاسف می خورید . همه حرف هایی که دوستان در این موضوع نوشته اند به سر من آمده است و بدتر از آن .
    اما مهم نیست .چرا؟
    بعد از مدت ها که بارها از شوهرم سوال کردم که چرا زورت به من می رسه ؟گفت :خانواده من حرف خودشان را می زنند و کار خودشان را می کنند و من نمی تونم اونها را عوض کنم تا انشاء الله یکروزی پشیمان بشند و مطمئن باش خدا جای حق نشسته است ، من فقط به تو دسترسی دارم ، تو مونس من هستی ، من با تو زیر یک سقف هستم ، پس بدان که من دوستت دارم و پشتیبانت هستم ولی نمی تونم به خانواده ام احترام نکنم ، خودت را خراب نکن .

    من حرف های مدیر سایت که به من گفتند را به طور خلاصه می نویسم :

    1- زندگی را سخت نگیرید و حساس به موضوع نشوید . هر چه حساس تر شوید مشکل بزرگ تر می شود .
    2- به جنبه های مثبت زندگی تان بیشتر فکر کنید .
    3- انرژی را روی شوهرتان بگذارید ، نه روی خانواده شوهر(یعنی اینکه ساعت هایی که به آزارهای مادرشوهر فکر میکنید و غصه می خورید و در این سایت درددل می کنید به فکر ایجاد صمیمیت و کسب مهارت زندگی باشید )(من خودم دنبال این کسب مهارت هستم و هنوز هزاران سوال دارم کاش دوستان در این مورد باز هم کمک می کردند )[b]
    4-به هیچ وجه کنترل زندگی خود را به دست دیگران ندهید اما با سیاست صحیح نه با مظلومیت .
    5- به هیچ وجه به گناه نکرده غذرخواهی نکنید ولی به بزرگتر احترام کنید .
    6- دیدتان را به زندگی گسترده تر کنید ، اصلا زمان آنقدر ارزش دارد که نباید برای این مسائل خراب شود به موفقیت های بزرگتر خود و شوهر فکر کنید و زمان و انرژی را سرمایه گذاری کنید .
    7- برای لذت بردن از زندگی باید کمی خود را به نادانی بزنید ، بی خیال باشید .
    8- زمان به همراه یک روش درست مشکلات را حل می کند
    9- استمرار در یک روش صحیح بیشتر از خود روش مشکلات را حل می کند

    به نظر من باید با شوهر دوست شوید و خیلی قشنگ و با جملاتی درست ، با او درددل کنید ، مطمئن باشید اگر گلایه های خود را از خانواده شوهر به زبانی درست و منطقی به شوهر بگویید تاثیر پذیری او بیشتر می شود ، حتی ممکن است با شنیدن حرف هایتان غمگین تر از شما بشود .
    ولی اگر باز زبان زخم ، نیش ، لحن بد اخم بگویید دیگر هیچ وقت به حرف تان گوش نمی دهد و بی منطق تمام گناه ها را به گردن شما می اندازد .
    اعتماد شوهرتان را از بین نبرید .
    سعی کنید با روش های مختلف او را به سمت خود و خانه و خلوت خودتان جذب کنید ، تا آنجائیکه می توانید از خانواده شوهر بد نگویید بگذارید خانواده شوهر از شما بد بگویند ، باور کنید محبوب شوهر می شوید .
    اگر در یک روش صحیح استمرار کنید روزی می رسد که شوهرتان از دست خانواده اش خسته می شود به شرطی که شما او را خسته نکرده باشید .

    من تجربه کرده ام که وقتی مادرشوهرم رفتار بدی نشان میدهد و من در غیاب او ،با شوهرم به صورت منطقی در مورد مادرش حرف می زنم و جنبه های مثبت مادرش را می گویم ، شوهرم سرتاپا شاد می شود و عاشقانه نگاه می کند و احساس علاقه زیاد را در نگاهش احساس می کنم .
    با شوهرتان دوست شوید و از او بخواهید که کمکتان کند .
    در برابر شوهر موضع گیری نکنید .

    مقصر من هستم یا شوهرم؟!

    چگونه مشکلات و اختلافات خانوادگی را حل کنیم؟

    مهارتهای ارتباطی بین زن و شوهر به تنهایی کافی نیست!!

    گوش کردن از حرف زدن مشکلتره

    فقط خانمها بخوانند...

  8. 6 کاربر از پست مفید ساقی تشکرکرده اند .

    ساقی (شنبه 15 آبان 89)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مرداد 91 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-31
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,302
    سطح
    29
    Points: 2,302, Level: 29
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من هيچ جايگاهي ندارم

    ممنون از عزيزاني كه راهنمايي كردند.راستش من وقتي از رفتارهاي خانواده شوهرم پيش شوهرم گله ميكنم اصلا نميپذيره وميگه اصلا اونا اين كارها رانميكنن مثلا وقتي با مادر شوهرم حرف ميزنم تحويل نميگيره حتي چند بار روشو برگردونده .ولي اون ميگه نه اصلا مادر من اهل اين كارها نيست .يا رفتارهاي ديگه كه خيلي زياده نميتونم بگم.بي اعتنايي هاشون بي احترامي هاشون .خونه اونا با من خيلي سرد رفتار ميكنه به جاش همش خواهر زاده اش وبرادر وخواهرشو تحويل ميگيره .ازمن ميزنه به اونا ميرسه از لحاظ مالي .گاهي براي خرج كردن براي من خيلي منو حرص ميده وخيلي چيزها را برام نميخره وبعد ميبينم پولشو براي اونا خرج كرده .در اين مورد وقتي باهاش صحبت ميكنم عصباني ميشه وميگه حق نداري درباره اونا صحبت كني به تو ارتباطي نداره

  10. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1387-10-24
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    13,263
    سطح
    75
    Points: 13,263, Level: 75
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 387
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    285

    تشکرشده 346 در 110 پست

    Rep Power
    31
    Array

    RE: من هيچ جايگاهي ندارم

    سلام
    لطفا پست 5 بنده را دوباره و با دقت بخوانید !

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    614
    امتیاز
    10,182
    سطح
    67
    Points: 10,182, Level: 67
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 268
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,396

    تشکرشده 2,459 در 516 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: من هيچ جايگاهي ندارم

    اگه میگین که خیلی از این موارد بی احترامی هست، خب چند تاشو نام ببرین.
    گفتین مادرشوهرم روشو برمی گردونه. همین نکنه شما دچار توهم شدین. آخه برخی وقت ها آدم ها از خیلی از کاراشون منظور بدی ندارن. چند تا از این بی احترامی ها را نام ببرید تا ببینیم شما درست میگین یا شوهرتون.

  12. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: من هيچ جايگاهي ندارم

    هیچ وقت انتظار نداشته باشید که یک مرد ریز بینی و دقت و حساسیت یک خانم رو داشته باشه .آقایون عموما به مسائل کلی نگاه می کنند و به نظرشون مشکلی وجود نداره .

    و اما امان از این حساسیت و ریز بینی خانم ها که گاهی کوچکترین مسئله رو بزرگ جلوه میده و گاهی موجب برداشت های غلط میشه و .....

    شما سعی کنید از این افکار دوری کنید و مثبت اندیشی رو تقویت کنید زمانی که مادرشوهرتون روشو برمیگردونه شما میتونید فکر کنید بی محلی به شما بوده و همچنین میتونید فکر کنید که احتمالا چیزی توجهش رو جلب کرده .

    شما میتونید فکر کنید که همسرتون داره گناه بزرگی می کنه که به خانوادش کمک می کنه و همینطور میتونین فکر کنید که چه همسر مهربان و خیرخواهی دارید و اگر شما هم درامدی داشتین و خانوادتون نیاز به کمکتون داشتند حتما به اونها کمک می کردید .

    اگر شما بدترین فکرها رو بکنید مطمئنا در رفتارتون با همسرتون تاثیرگذار خواهد بود و نوع رفتار شما همسرتون رو از شما دور میکنه بعد این فکر میاد سراغتون که پس دوستم نداره .


    طبق تاپیک قبلی و این تاپیکتون میشه گفت شما به همسرتون وابسته هستید و به شدت روی ایشون تمرکز کردین و به دنبال نشانه هایی برای اثبات عدم علاقه ایشون هستین .
    این کارها و افکار رو کنار بگذارید برای بهبود رابطه باهمسرتون روی رفتارهای خودتون با ایشون متمرکز بشید و اشکالات رو پیدا کنید و تلاش کنید که هم وابسته نباشید هم در عین حال رابطه صمیمی رو به وجود بیارید .

    با هم بیرون و خرید برید و نیازهاتون رو از ایشون بخواید و لحظاتی رو فقط اختصاص بدین به شاد بودن در کنار هم . اگر رفتن به پارک یا سینما شما رو شاد میکنه این کار رو بکنید اما اگر ساعتی رو در خانه کنار هم بودن ،پس سعی کنید در کنار هم باشید اما بدون هیچ بحث و جدلی و بدون هیچ گلایه ای . در اون لحظه سعی کنید کار و مسائل روزانه و خانواده همسر و ... رو فراموش کنید حتی اگر همسرتون حرفی از این مسائل زد بگید که این مسائل رو بگذاریم برای زمان دیگه .


    خودتون قدمی بردارید و پست ساقی عزیز رو بخونید . افکار منفی رو کنار بگذارید .

  13. 3 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (چهارشنبه 28 مهر 89)

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مرداد 91 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-31
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,302
    سطح
    29
    Points: 2,302, Level: 29
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من هيچ جايگاهي ندارم

    ممنون از دوستان كه نظر دادن.راستش چيزي كه منو ناراحت ميكنه رفتار شوهرمه نه بي احترامي هاي خانوادش .من از اين ناراحتم كه چرا پشت اوناس .هميشه پشت منو خالي ميكنه .ازم حمايت نميكنه .جوري رفتار ميكنه كه انگار اونا را بيشتر دوست داره وميخاد اونا اينو بدونن. از بي احترامي هاي اونا چيزي نميگم خيلي زياده .ميخام بيشتر از رفتاراهاي شوهرم بگم .مثلا يكي دوبار بين من وبرادرش بحث پيش اومده وهر دومورداون عليه من جبهه گرفت وجلوي اون طرف برادرشو گرفت وحتي منو تحقير كرد .موضوعات پيش اومده هم بي اهميت بود مثلا يك موضوعه سياسي .يا وقتي خونشون ميريم ميگه دوست ندارم بياي كنارم بشيني دوست دارم با خواهروبرادرام باشم .وقتي ميخايم جايي بريم از اونا نظر ميخاد نه ازمن مثلا به برادرش ميگه بريم خونه عمه يانه اونم ميگه نه ميگه باشه پس نميريم .توخونشون با من حرف نميزنه تمام مدت با خانوادش .ميخاد بهشون بفهمونه كه شمااز زنم مهمتريد شمارا بيشتر دوست دارم .من نميدونم خانم باران با آقاي تسوكه متاهليد يانه ولي اگه مجرد باشيد نميتونيد درك كنيد كه چقدر سخته آدم احساس كنه توزندگي شوهرش نفر اول نيست .چندين نفر قبل از اون هستند كه براي شوهرش محبوب ترن .من از شوهرم خيلي ناراحتم واحساس ميكنم بااين كارايي كه ميكنه نميتونم دوستش داشته باشم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.