نوشته اصلی توسط
مدیرهمدردی
سلام
به نظر مي رسه براي برون رفت از اين مشكل بايد دريچه دوربينت را روي خودت تنظيم كني چرا؟
يكم:
از حالت مفعولي به حالت فاعلي در مي آيي. وقتي پشت دوربين هستي بيشتر انتظار از بازيگر فعال داري حركت بكنه و تو فقط خواهش مي كني، دستور مي دهي،تهديد مي كني، يا تشويق مي كني. اما اگر خودت نقش فعال بگيري و جلوي دوربين باشي حالا خودت هم مي تواني نقش آفريني كني.
دوم:
اگر نقش اصلي را به خودت بدهي اميدوار مي شوي. اما اگر مشاهده كني كه سرنوشت زندگيت و مشكلت دست كس ديگري هست مثلا شوهرت يا مادرشوهرت، و شما مي بينيد آنها روش درستي ندارند نا اميد مي شوي. اما اگر خودت مسئول تغييرات زندگي شوي، اميدت زياد مي شود ،چون متناسب با فعاليت هاي صحيحت نتيجه ميگيري.
اما چگونه خودت نقش فعال پيدا كني؟
يكم:
ببينيد اگر مردي علاقمند به والدين خود و خانواده والدي خود است. و خيلي تمايل دارد به آنجا مراجعه كند. شما در فاز اول هيچ اقدامي نكنيد. بلكه شروع به بررسي و يادداشت برداري كنيد.
مثلا به عنوان نمونه:
مادر شوهرم هرگز با شوهرم جر و بحث نمي كند.
مادر شوهرم در جمع به شوهرم احترام مي گذارد.
مادر شوهرم از كلمات محبت آميز در مورد شوهرم استفاده مي كند
مادر شوهرم امر و نهي به شوهرم نمي كند.
مادر شوهرم ......
بايد نقاط قوت خانواده والدين همسرت را خوب بشناسي
دوم:
نقاط ضعف و منفي خودتان و رابطه احتمالي معيوب خودت را نيز بشناسي.
دقت كن، شما به عنوان همسر بايد شوهرت را و نقاط ضعف و نقاط قوتش و نيازمنديهايش را خوب بشناسي.
ضرب المثل مي گويد كه « كجا خوشست ، آنجا كه دل خوشست»
شما بايد كانون خانواده را محل خوشي قرار دهي. نه از نظر خودت تنها ، بلكه حتي از نظر همسرت
من شما را نمي شناسم اما همين عبارت تاپيكت ( با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟) خودش مي تواند جرقه اي باشد تا شما اثر منفي خودتون را روي شوهرتون را به محاسبه بنشينيد. حتما موارد ديگري هم وجود دارد كه در كنار شما احساس ملال و دلزدگي بكند.
از آنجا كه يك مادر همه مهرباني هايش را كه درمورد پسرش به كار برد باز هم يك ضعف عمده دارد و آن اينست كه نقش مادري دارد و نقش تمام محرمانه و عاطفي و جنسي خانم او را نمي تواند داشته باشد كه اتفاقا مردها از اين قسمت بسيار نفوذپذير هستند.
يعني شما اگر بخواهيد محيط خانه را خوش كنيد يك گام از مادر ايشون جلو هستيد.
اما شناخت دقيق آن با شماست . اگر نتوانستيد بايد به طور حضوري از يك مشاور خانواده كمك بگيريد تا او مسائلي را كه منجر مي شود او در خانه مادري بيشتر احساس راحتي كند، كشف كنيد.
سوم:
صبور باشيد، چون تغييرات تدريجي و زمان بر است.
چهارم:
مردها توان تعادل بخشي بين دو احساس را ندارند. لذا همسر شما نمي تواند با فكر بين شما و مادرش تعادل ايجاد كند. اين شما هستيد كه به ميزان ارتباط عاطفي و پذيرا او را متعادل مي كنيد.
پنجم:
اگر روي اين مورد رفت و آمد شوهرت زيادي تمركز نكني،و حالت بي تفاوتي داشته باشي و مسائل بالا را انجام دهي، كم كم در مسير زندگي شوهرت طبيعتا به طرف شما خواهد آمد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)