به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 89 [ 02:32]
    تاریخ عضویت
    1389-6-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,898
    سطح
    25
    Points: 1,898, Level: 25
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من قدرت نگه داشتن اين خوشبختيو دارم؟؟؟

    سلام به دوستاي عزيزم با اينكه تازه اينجا عضو شدم اما قبلا ميومدمو بعضي از پستارو ميخوندم و تا حدودي با اين فضا اشنا هستم...اميدوارم منو تو جمعتون بپذيزين...
    من يه دختر 18 ساله ام كه سه ساله يه حس خوبي قلبمو قلقلك ميده...ميشه اسمشو عشق ..دوست داشتن يا هرچيزي كه تو فكر يكي ميگنجه گذاشت چون تنها چيزي كه مهمه احساس كردنش با تمام وجوده نه يه اسم مادي!هم احساسم يك سال ازم بزرگتره و ما همشهري هستيم و خونواده هاي همو بطور كامل ميشناسيم خب تو اين سه سالم يچيزايي از هم ميدونيم كه بعضياش مثبتو بعضياشم منفيه ولي نه اونقدر كه بتونه يه رابطرو خراب كنه!تا چن ماه قبل هر دو تو شرايط يكسان بوديم يعني هردو درس ميخونديم و تقريبا وقت ازادمون باهم هماهنگو مساوي بود ولي الان چن ماهه كه اون كنكور داده و مشغول كاره شغلشم يجوريه كه دردسراي زيادي داره خلاصه اون شرايطش عوض شده ولي من همچنان تو همون شرايط قبل باقي موندم قبل از عوض شدن تقريبا چن ماه قبل به من گفته بود كه كارم اينجوريه و واسه اينكه زودتر زندگيمون سر و سامون بگيره ميخواد زود كارشو شروع كنه و من بايد بتونم با اين قضيه كنار بيام ولي متاسفانه علي رغم ميلم نميتونم همش لجبازي ميكنم كه تو نيستي و منو دوس نداري و اينكه همش از اين شرايط ناراضيم اونم هربار منو تو اون حال ميبينه چن ساعتي باهام ميحرفه و دوباره همچيو توضيح ميده و منم اروم ميشم ولي اين ارامش فقط واسه چن روزه و دوباره روز از نو...!راستش خودمم از اين روحيم خسته شدم مخصوصا اينكه كنكورم دارم و خيلي نسبت به همچي حساسترم...خودم دوس ندارم اينجوري باشم چون واقعا حس ميكنم زندگي با اون ميتونه منو به ارزوهاي دخترونم برسونه و خوشبختم كنه ...كمكم كنين حتي اگه در حد يه نصيحت باشه....باور كنين به حرفاتون واسه بدست اوردن ارامش نياز دارم....من فقط چن قدم با خوشبختي فاصله دارم...دوس ندارم ازم خسته شه...ميخوام اين رابطرو حفظ كنم...

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 89 [ 02:32]
    تاریخ عضویت
    1389-6-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,898
    سطح
    25
    Points: 1,898, Level: 25
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من قدرت نگه داشتن اين خوشبختيو دارم؟؟؟

    ازم خواسته با چنتا از فاميلاشون بريم بيرون!اين اولين ارتباطم با خونوادشه.باوجود اينكه ممكنه چن سال ديگه رابطمون رسمي بشه به نظرتون اين كار درسته و بعدا مشكلي پيش نمياد؟(من هنوز بهش جواب ندادم)

  3. #3
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: من قدرت نگه داشتن اين خوشبختيو دارم؟؟؟

    در اینجور رابطه ها دو نفر هیچ تعهدی به هم ندارند ، و انتظار متعهد بودن انتظاری دور از منطق است ، بنا براین شما نباید چنین انتظاراتی داشته باشید . مضاف بر این که هیچ تضمینی برای این که این رابطه حتماً به ازدواج منجر بشه نیست چون نمی توانید آینده را پیش بینی کنید که چه پیش خواهد آمد ، با این اوصاف ، ادامه ارتباط و صمیمت شما تا قبل از آمادگی ایشون برای ازدواج و اقدام رسمی ، کاملاً اشتباهه ، بگذارید ایشون به زندگی و اموراتشون برسند ، خود شما هم همینطور و فقط با هم به این نتیجه برسید که هر کسی مشغول فعالیتهای خود باشد و رابطه با هم نداشته باشید تا شرایط ازدواج فراهم می شود منتها شما به ایشان این نکته را گوشزد کنید که این به معنای این نیست که شما به موارد دیگری که برای خواستگاری می آیند فکر نکنید . در یک کلام با عقل و منطق عمل کنید نه احساسات که نتیجش وابستگی هر چه بیشتر ، عدم شناخت صحیح و کافی و .... اگر ازدواجی پیش بیاد نیز ، به احتمال قوی متزلزل خواهد بود . در حالی که همه اینها با عاقلانه عمل کردن از بین خواهد رفت .


    موفق باشید

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: من قدرت نگه داشتن اين خوشبختيو دارم؟؟؟

    سلام
    از شما میخوام که توی تالار چرخی بزنید و تاپیکهای مختلف رو بخونید . کم کم خودتون متوجه میشید که چه تصمیمی باید بگیرید .

    توضیحات مفصل رو فرشته مهربون دادند منم خیلی کوتاه میگم :

    چرا عاقل کند کاری ، که باز آرد پشیمانی ؟

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1389-5-11
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    3,474
    سطح
    36
    Points: 3,474, Level: 36
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    346

    تشکرشده 346 در 157 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من قدرت نگه داشتن اين خوشبختيو دارم؟؟؟

    عزیزم سلام

    مطمئن باش آگه چند سال دیگه که بگذره این حرفها رو که می زنی خودت هم قبول نداری ... سن خود شما کمه چه برسه به اون آقا که حالا کنکور داده دانشگاه شاید می خواد بره سربازی هم که نرفته هنوز هم که به اون نحو نمی تونه مستقل باشه پس شما چرا خودتونو وابسته می کنین وعذاب می دین در حالی می تونین تواین سن خیلی کارها رو انجام بدین میدونین شما فکر می کنم بیکار هستین یا فعلا کار خاصی ندارین و فکرتون همش پیش اونه شما باید وقتتون رو پر کنین ویه سری اهداف رو واسه خودتون تعریف کنین وبه اون برسین اون آقا که حالا دارن کار می کنن به اندازه شما فکرشون مشغول نیست اصلال چه معلوم بعد چند سال نظر ایشون یا خود شما تغییر نکنه به هر حال به نظر من تا این وابستگی زیاد نشده ارتباط رو ق
    طع کنید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با دخترهای فشن فامیل شوهرم چه کنم؟؟؟
    توسط سارینا23 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 تیر 92, 01:48
  2. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  3. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  4. +من قدرت نگه داشتن اين خوشبختيو دارم؟؟؟
    توسط raha_38 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 شهریور 89, 09:39
  5. من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟
    توسط lvlahtab در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 72
    آخرين نوشته: شنبه 22 خرداد 89, 13:32

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.