به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 15 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 144
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    سلام
    يكي از دلايلي كه عضو اين سايت شدم، استفاده از تجربه شما عزيزان و گرفتن مشاوره در خصوص مشكلم شده است. خواهش مي كنم سرگذشت مرا بخوانيد و كمكم كنيد.
    من 25 ساله و مجردم.در سن 13 سالگي ( اوج نوجواني) به مدت 2 سال از پسر هم محليمان خوشم مي آمد ولي رويم نمي شد به او چيزي بگويم.
    در سن 15 سالگي او براي آغاز رابطه پا پيش گذاشت و از همان ابتداي رابطه،علاقه زيادي با هم داشتيم.
    از 3 سال از من بزرگتر است. سه سال گذشت و ما تقريباً تمام روز را با هم بوديم. اخلاقي داشت كه مانند پدر به تمامي مسائل من رسيدگي مي كرد و من ياد گرفتم كه به او تكيه كنم. خيلي از خصوصيات اخلاقي ام چون در سنين يادگيري بودم،‌ شبيه او شد.
    مرا به مدرسه مي رساند، مرا بر مي گرداند، شبها تا صبح تلفني صحبت مي كرديم و از پنجره يكديگر را تماشا مي كرديم.
    خانواده مذهبي اي داشت كه مي خواستند او زود ازدواج كند. برعكس خانواده ما كه مادرم شديداً با زودازدواج كردن دختر مخالف بود.
    او در سن18 سالگي ام از من خواستگاري كرد. من تازه در حال ديپلم گرفتن بودن.با اينكه بسيار به او وابسته بودم و عاشقش بودم و هيچ مشكلي در آن سالها بين ما نبود اما اولاً مي ترسيدم مسئله ازدواج را در خانه مطرح كنم. در ثاني فكر مي كردم صحبت ازدواج براي ما زود است. اين دست و اون دست مي كردم.
    مدتي گذشت او دچار سوء‌تفاهمي شد كه فكر مي كرد شايد من به شخص ديگري علاقه دارم و همين مسئله باعث شد تا از دختر ديگري كه در آشناهاي خانوادگيشان بود خواستگاري كرد.
    خيلي سعي كردم او را برگردانم اما در مدت كوتاهي او را عقد كرده و عروسي گرفت. در آن مدت من هم سر خود را با دانشگاه گرم كردم،‌سعي كردم او را فراموش كنم،‌سعي كردم ازدواج كنم( حتي يكبار هم نامزد كردم اما بدليل اينكه دلم پيش او بود نتوانستم به نامزديم ادامه دهم و نامزدم هم با تمام تلاش هايي كه برايم كرد اما از من سرد شده و مرا رها كرد) بيماري انزوا و افسردگي گرفتم. دچار ناراحتي قلبي شدم. در اين مدت او نيز كه مدت كوتاهي پس از ازدواجش سوء تفاهمش رفع شده بود و همسرش نيز با آنچه كه در رؤياهايش بود مغايرت داشت، از ازدواجش پشيمان شده و با من ارتباط برقرار مي كرد. درمانده ديدن او حتي براي يك دقيقه بودم. روز به روز به هم وابسته تر شديم. اين منوال تا 3 سال ادامه داشت. او در زندگيش دجار مشكل شد. در اين مدت همسر او از او بجه خواسته بود تا شايد زندگيشان گرم تر شود. سعي كردم ان مرد را رها كنم تا لطمه اي به زندگيشان نزده باشم. سعي كردم با دوست پسر پيدا كنم يا ازدواج كنم. در هر باري كه امتحان كردم ناموفق بودم.اين منوال 2 سال گذشت. از دوستان زيادي مشاوره مي گرفتم اما نشد.او نيز روز به روز زندگيش بدتر شده و اختلافاتش با زنش بيشتر شده و بيشتر به سمت من رو آورد.تا جايي كه او ميخواهد زنش را طلاق دهد و با من ازدواج كند. اولش از حق و ناحق در حق آن زن مي ترسيدم. نمي خواستم من دليل از هم پاشيدن آن زندگي باشم.اما حالا يقيين پيدا كردم كه مشكل آنها وجود من نيست. آنها به هم علاقه اي ندارند. زندگي بدون آن مرد برايم محال شده. قبول كردم اگر زنش را طلاق دهد با او ازدواج كنم. اما يك پسر4 ساله دارد. اگر من هم حاضر به نگهداري آن بچه شوم،‌خانواده ام نمي شوند. ما نمي دانيم چطور بايد اين مسئله را به خانواده هايمان مطرح كنيم. مي دانم خانواده ام با اين كه او يكبار ازدواج كرده مخالفت نمي كنند اما با بچه حتماً. خانواده او هم اگر بدانند همسر بعدي آن مرد،‌من هستم چون مرا از سالها پيش مي شناسند،‌مطمئناً فكر مي كنند من زير پاي او نشسته ام تا زندگيش را از هم بپاشد. به خدا من هم مثل همه زنها وجدان دارم. روراست بگم ، من دليل جدايي آنها نبودم اما از جدايي آنها سود خواهم برد. همه فاميل او منتظرند اصطلاحاً مچ او را بگيرند. ما براي ازدواج با هم راه سختي را پيش رو داريم. خواهش مي كنم مرا راهنمايي كنيد.
    ما يكديگر را دوست داريم و خودمات 10 سال است كه براي جدا شدن از هم انواع تلاشها را كرديم كه همگي بي فايده بود.
    او نمي داند همسرش را كه از روي لج و لجبازي بچه كانه با من با او ازدواج كرده و اين ازدواج ناموفق بوده چطور طلاق دهد.او را طلاق داد، چطور من را به خانواده معرفي كند كه همه من را مي شناسند و نمي خواهيم فكر كنند همه اين اتفاقها نقشه بوده.با بچه اش چه كند؟ او را به كه بسپارد.
    خانواده من را چطور را راضي كند براي ازدواج با مردي كه قبلاً ازدواج كرده و حالا فرزند 4 ساله دارد؟
    كمكم كنيد.

  2. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    Re: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    سلام دانه
    ازتون به خاطر اعتمادی که به تالار همدردی و دوستان خود کرده ای، تشکر می کنم.
    می خواستم صبر کنم تا سر فرصت جواب کاملی به شما بدهم... اما به خاطر کثرت سئوالات ، نگران شدم شاید دیر شود، لذا به جواب اختصاری خودم اشاره می کنم.
    خواهی، نخواهی شما مسبب از هم جدایی آنها دانسته میشوی. شما گفته اید :
    ما يكديگر را دوست داريم و خودمات 10 سال است كه براي جدا شدن از هم انواع تلاشها را كرديم كه همگي بي فايده بود.
    پس عدم جدایی شما عامل اصلی یا عامل تقویت کننده یا عامل حفظ کننده مشکلات آنها بوده است.
    من قبلا در پاسخ به سئوال مشابهی به یکی از اقایان تالار گفته ام که به هیچ وجه برنامه ریزی برای ساختن خانواده بر ویرانه های قبلی کار صحیحی نیست.

    لذا اساسا کار شما از اول اشتباه بوده، اشتباه ادامه داده اید، و اکنون هم آخرین اشتباه خود را در حال تکمیل کردن هستید.
    12 سالگی شروع اشتباه با ارتباط لجام گسیخته....
    18 سالگی اشتباه به خاطر مطرح نکردن با خانواده و پیگیری مصر نکردن در انتخابت
    و بعد از آن تا کنون به خاطر عدم قطع ارتباط کامل از او....
    و اکنون با فکر کردن به او

    تنها راه موثر شما اکنون اینست که یکبار و فقط یکبار و فقط یکبار به او بگوئید، حتی اگر طلاق گرفت، حاضر نیستید با یک مردی که نتوانسته زنی را خوشبخت کند و این توانمندی را نداشته ازدواج کنید و به هیچ وجه حاضر نیستید او را ببینید.

    ( حتما قبول دارید او هنوز متعهد به یک زندگی دیگر است و لازم است که شما عملا از زندگی او کنار بروید، واگر هنوز هم حتی یک کلمه - مهم است حتی یک کلمه - با او صحبت کنید و رابطه بر قرار کنید - به هر شکل- باید مسئولیت به هم ریختن زندگی آن آقا و آن خانم را بپذیری و مطمئن باشید که نفرین همان بچه 4 ساله نمی گذارد زندگی راحتی را داشته باشی... به نظر همین آشفتگی شما همه و همه نتیجه بیرون نرفتن کاملتون از زندگی این خانواده هست.)
    شما همین الان پیش خود تصمیم بگیر از زندگی یک خانواده بیرون بروی و زندگی آنها را ویران نکنی... می بینی که از همین الان آرامش می یابی....
    اگر باور نداری ، واقعا قصد کن.... و ارتباطت را به کلی قطع کن.... تا احساسات را از درون حس کنی.

    فرامش نکن بازخورد اعمال ما دامنگیر خودمان می شوید. و نارامی های این چنین به خاطر نحوه فکر، وعمل خود ماست.

    این پاسخ شما تا این لحظه با این موقعیت آن آقاست....

    ببخشید به خاطر کمی وقت فرصت نکردم توضیح بدهم که من احساسات شما را می فهمم و می دانم که چه تصوری در مورد این آقا و خانواده ات داری....
    اما اینها کافی نیست.
    شما وقتی می توانید بگوئید که شما عامل به هم خوردن زندگی آنها نیستید که به هیچ وجه در دید این آقا نیائید، و او مطمئن شود که حتی اگر طلاق بگیرد به شما دسترسی نخواهد یافت.
    اینگونه است که پل پشت سرش خراب می شود و برای ساختن زندگی خود اقدام می کند.
    جالب حتی شما نباید دلسوزی بکنید و بگوئید برو زندگیت و بساز ، بچهت گناه داره... خانمت خوبه!!!
    چون تمام این حرفها هم به معنی توجه به او، علاقه به او و ... تلقی شده و پایه های زندگی آنها را بیشتر در هم می شکند.
    ویرایش توسط فرشته مهربان : شنبه 01 تیر 92 در ساعت 21:55 دلیل: اصلاح اشتباه تایپی

  3. 7 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 15 تیر 95), مدیرهمدردی (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  4. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    پس زندگي من چي مي شه؟
    من خيلي تلاش كردم كسي را جايگزينش كنم اما نشد.
    من براي ازدواج كردن اقدام كردم اما ناموفق ماند.
    پس من چي؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید دانه تشکرکرده است .

    دانه (شنبه 13 آذر 89)

  6. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    سلام دانه
    احسن
    این سئوال خیلی سئوال اساسی هست...
    و اتفاقا جوابهای قشنگ و دقیقی هم داره...
    اما پاسخ گویی به این سئوال مستلزم اینه که ابتدا از اتشی که درون آن هستی بیرون بیایی یا آن را خاموش کنی.
    آرامش یابی...
    بعد با این سئوال و سئوالات مشابه به صورت اساسی شروع به بازسازی آن کنید...
    در واقع یک دختر 25 ساله در آغاز یک زندگی هست که باید دقیقا و قشنگ بسازه.... نه در پایان مسیر....
    اگر پاسخ قبلی مرا بپذیری و....
    و احساس کنی به ارامش نسبی رسیده ای....
    کم کم به مرور زمان من و دوستان و سایر همکارانم... در کنارت خواهیم بود... تا زندگی خود را با دست خود پر از عشق و امید کنی.... بدون اینکه بخواهی عشق را از یکی زندگی در حال خراب شدن گدایی کنی...

    به نظرم شما چنین توانی را داری...
    مهم اینست که بخواهی که شروع به یک روش جدید و خلاقانه بکنی...
    اگر موافقی یا علی....

  7. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 15 تیر 95), مدیرهمدردی (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  8. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    ممنونم از راهنمايي شما
    موافقم و تلاش خودم را مي كنم و شما را در جريان آخرين مطالب قرار خواهم داد

  9. کاربر روبرو از پست مفید دانه تشکرکرده است .

    دانه (سه شنبه 20 فروردین 87)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 شهریور 88 [ 09:47]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    350
    امتیاز
    6,773
    سطح
    54
    Points: 6,773, Level: 54
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    218

    تشکرشده 222 در 118 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    سلام دانه خانم
    شما نبايد بيگدار به اب بزنيد چون اين راهي است كه برگشتش بسيار سخت است
    شما بايد در خلوت خودتان خوب فكر كنيد آيا دختري به سن شما كه كلي آرزو دارد ميتواند با بچه خردسال زندگي كند چون شما دوست داريد با همسرتان به سينما برويد به تفريح برويد ببينيد در آن موقع مشكلي پيش نمي ايد
    خيلي بايد دقت كرد شايد آن پسر طي اين مدت اخلاقش عوض شده و100ها شايد ديگر

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    سخنان اقاي مدير خيلي خوب و جالب بود من هم موافقم بايد تو نباشي تو اون براي خودش تصميم بگيره

  12. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    سلام به همگي
    من مشاوره مدير همدردي را امتحان كردم. به اون آقا گفتم من نمي توانم فرزند او را نگه دارم و اگر طلاق بگيرد با او ازدواج نخواهم كرد.
    او اصرار كرد كه دليلش چيست؟ عليرغم ميل باطني ام با خشم به او مي گفتم كه من آرزوهاي زيادي دارم كه با تو به تحقق نمي رسد. اولش خشمگين شد و در خيابان با ماشين كارهاي احمقانه مي كرد و داد مي زد. بعد كه ديد من در تصميم مصر هستم عين ابر بهار گريه مي كرد و التماسم مي كرد. من من همچنان بي رحمانه بر تصميم خود پافشاري مي كردم. از شدت گريه تمام پيرهنش خيس شده بود. من با بي اهميتي او را رها كردم و رفتم. بعد از چند ساعت يك نفر از فاميلهايش كه با او دوست است به موبايلم زنگ زدو گفت: با چند بسته قرص آلپاين دست به خود كشي زده است. الان در بيمارستان به سر مي برد.
    با شنيدن اين خبر از حرفهايي كه زدم پشيمان شده ام. با اينكه دلم بي تاب است اما هنوز به ديدنش نرفتم. تو رو خدا بگوئيد چه كنم؟ به ديدنش بروم؟ اگر بلايي سرش بيايد من خودم را نمي بخشم. آخه چرا كسي حرفمنو نمي فهمه. خوب من هم به او علاقه دارم. كمكم كنيد. آيا حرفم را پس بگيرم و سعي كنم عامرانه او را متقاعد كنم. اين طور خصمانه درست نبود.

  13. کاربر روبرو از پست مفید دانه تشکرکرده است .

    دانه (شنبه 13 آذر 89)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 تیر 90 [ 02:38]
    تاریخ عضویت
    1386-12-29
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    3,978
    سطح
    40
    Points: 3,978, Level: 40
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    سلام خواهر خوبم !

    از صحت حرفهای دوستش اطمینان پیدا کردید ؟ آیا واقعا در بیمارستان است ؟

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مرداد 89 [ 13:20]
    تاریخ عضویت
    1386-12-16
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    4,608
    سطح
    43
    Points: 4,608, Level: 43
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 41 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار

    سلام دانه جان
    کاش میگفتی که نتیجه این کشمکش چی شد؟
    ما منتظریم

  16. کاربر روبرو از پست مفید همسفر تشکرکرده است .

    همسفر (سه شنبه 03 اردیبهشت 87)


 
صفحه 1 از 15 1234567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.