به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 65
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 96 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1389-5-14
    نوشته ها
    376
    امتیاز
    8,441
    سطح
    61
    Points: 8,441, Level: 61
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,178

    تشکرشده 1,175 در 313 پست

    Rep Power
    51
    Array

    نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    سلام یاران همدردی
    به دادم برسین،

    راستش، چند وقتی هست که متوجه تغییرات درونم شدم و اون اینه که

    هیچ چیز برام اهمیت نداره، مثلاً فرض کنین فردا امتحان داشته باشم، به زور از 100 صفحه 5 صفحه می خونم و اصلاً برام مهم نیست چی می شه، می گن مشروط می شی، می گم بشم.( یه بارم نرفتم امتحان بدم و صفر شدم)

    نمی دونم چه جوری بگم، مثلاً یه کاری انجام می دم، می گن این عواقب رو داره، می گم داره که داره،

    اصلاً به ظاهرم دیگه اهمیت نمی دم، با هر لباسی می رم بیرون،
    یا مثلاً چند وقت پیش، یه چشن بود، می خواستیم بریم، من ده دقیقه قبلش رسیدم خونه و می خواستم با همین لباسا برم،
    دیگه هم خیلی وقته خرید نمی کنم و جوری شده که خونواده برام می خرن می گن اینو بپوش،
    خونواده می گن اینو بخور،

    هر رفتاری رو هر جا انجام میدم، دیگه برام مهم نیست که این جا این کار رو نباید انجام بدم یا این حرف رو نزنم،

    برام مهم نیست که کسی از دستم ناراحت بشه، می گم شد که شد خواست نشه!!!!!

    فقط بعضی وقت ها حس انسان دوستیم گل می کنه و این چیزا که گفتم نقض می شه!

    اشتهام صفر شده، می تونم 5 وعده غذا رو یکی کنم،
    خوابم فوق العاده زیاد شده،

    اصلاً اینجوری نبودم و تک تکه اینا برام فوق العاده اهمیت داشت و به مرور فهمیدم که اینجوری شدم.

    این هایی که گفتم یا کاملاً بی اهمیت شده یا درصده اهمیتش مثل قبل نیست.

    اینم بگم که 7 ماهه پیش، یه دوره ی افسرگی شدید رو گذروندم تقریباً با 8 جلسه مشاوره بهتر شدم، فقط مشاوره و دارو مصرف نمی کردم.

    امروزم رفتم پیش مشاور و این مسئله رو مطرح کردم، فقط یه آدرس روان پزشک داد گفت برو و بعد بیا ببینم چی گفت و کلی هم گفت که دارو بهت کمک می کنه و اصلاً نترس دیگه هیچی نگفت.

    من فکر نمی کردم این قدر جدی باشه، من فکر کردم خوب شدم!!!!!
    چی کار کنم؟ یعنی چی شده؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 27 فروردین 90 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1388-10-06
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,606
    سطح
    37
    Points: 3,606, Level: 37
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    349

    تشکرشده 355 در 151 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    یک سوالی.
    این که هیچ چیز برات مهم نیست، یعنی به این نتیجه رسیدی که "دنیا هیچ هدف خاصی نداره و بنابراین هیچی مهم نیست"

    یا اینکه نه، موضوع سر این نیست که منطقا به این نتیجه رسیدی که چیزی مهم نیست. فقط حال و حوصله انجام کار نداری و می گه خوب حالا اینم نشد، اشکال نداره.

    کدومش؟؟؟؟

  3. 2 کاربر از پست مفید reihaneh تشکرکرده اند .

    reihaneh (سه شنبه 06 مهر 89)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    142
    Array

    RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    من واقعا تعجب می کنم این حرفها رو از شما می شنوم! روحیه تان در این دنیای مجازی که کاملا متفاوت است.
    تقریبا می بینم که مشکلات دیگران برایتان مهم است.
    تاپیک قبلی تان هم گویای این است که حتی نمی توانید نسبت به گذشته طرف مقابلتان بی تفاوت باشید!
    حالا چطور روحیه تان در دنیای مجازی و واقعی اینقدر متفاوت است؟!
    شاید به اینترنت و کامپیوتر و دنیای مجازی معتاد شدید؟

    در مورد دارو (البته من متخصص نیستم) ولی بهتر است با تسلط به خودتان و اراده قوی و خواستن از صمیم قلب بر مشکلتان پیروز شوید.
    برای خودتان هدف بسازید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید.
    کتاب "قورباغه را قورت بده" نوشته "برایان تریسی" رو بهت پیشنهاد می کنم.

    البته دارو هم گاهی بد نیست، خود من دارو مصرف می کنم ولی اگه نباشه بهتره.

  5. کاربر روبرو از پست مفید هستی تشکرکرده است .

    هستی (دوشنبه 05 مهر 89)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 96 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1389-5-14
    نوشته ها
    376
    امتیاز
    8,441
    سطح
    61
    Points: 8,441, Level: 61
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,178

    تشکرشده 1,175 در 313 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    ریحانه جان ممنون،

    نمی دونم،
    خودم اول فکر می کردم که به پوچی رسیدم، برای اینکه اعتقاداتم رو قوی کنم، با یه استاد معارف صحبت کردم و ایشون یه ماهی هست که در زمینه ی اعتقادی منو راهنمایی می کنن اما دیدم نه این جوری هم خوب نشدم.

    تقریباً همش خستم و نمی تونم کاری انجام بدم. مثلاً به زور می رم سر کلاس،

    نمی دونم جواب سوالتون رو دادم یا نه!

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 96 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1389-5-14
    نوشته ها
    376
    امتیاز
    8,441
    سطح
    61
    Points: 8,441, Level: 61
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,178

    تشکرشده 1,175 در 313 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    ببخشید آسمان آبی، فکر کنم پست ما همزمان شد.

    مشکلات دیگران خیلی برام مهمه، چرا؟ چون یاد خودم که می افتم که هیچ کی نبود نجاتم بده آتیش می گیرم و همون طور که گفتم حسه انسان دوستی بعضی وقتا اینا رو نقض می کنه.

    در مورد پست گذشته ی طرف مقابلم بگم که خودم اصلاً تویه این فکرا نیستم و چیزیه که دائماً به من گوشزد می کنن که مواظب باش فلان نشه!!

    تقریباً بیشتر وقته بیداریم رو تویه نتم و پایه کامپیوتر. خودمم این شرایط رو دوست ندارم و فرد اجتماعی هستم ولی به علت دور بودن از خونواده و اینکه هیچ کی نیست باهاش حرف بزنم مجبورم این جوری باشم.

    از دارو ترس ندارم ولی نمی خوام مثل گذشته بشم، نمی خوام برگردم، به خدا من خیلی زجر کشیدم. من فکر کردم خوب شدم نگو بدتر شدم.
    از حرفای مشاوره اینو برداشت کردم که مثل این هست که وقتی درد زیاد بشه دیگه حسش نمی کنی، الان منم اون جوریم. مستقیم نگفت و کاش من اشتباه برداشت کرده باشم.

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 27 فروردین 90 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1388-10-06
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,606
    سطح
    37
    Points: 3,606, Level: 37
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    349

    تشکرشده 355 در 151 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    سوال من اینه: شما از لحاظ اعتقادی و منطقی به این نتیجه رسیدید که کلا هیچ جیزی مهم نیست؟
    یا اینکه صرفا فقط حال انجام کار و تغییر در وضعیت رو نداری؟

    مثلا وقتی موفقیت یک آدم رو میبینی چی می گی؟ می گی خوب که چی؟ یا می گی آفرین به این همتش؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید reihaneh تشکرکرده است .

    reihaneh (دوشنبه 05 مهر 89)

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 96 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1389-5-14
    نوشته ها
    376
    امتیاز
    8,441
    سطح
    61
    Points: 8,441, Level: 61
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,178

    تشکرشده 1,175 در 313 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    ریحانه جان الآن هیچی نمی دونم!
    مغزم کار نمی کنه!

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 اردیبهشت 95 [ 16:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-21
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    4,961
    سطح
    45
    Points: 4,961, Level: 45
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    384

    تشکرشده 385 در 102 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    IVI195 عزیز یکمی از خودت برامون بگو:
    چند سالته؟
    سال چندم دانشگاهی؟
    دچارشکست عشقی نشدی؟... فعلاً
    موفق باشی
    ... به سراغ من اگر می آیید،
    نرم و آهسته بیایید
    مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

  12. کاربر روبرو از پست مفید parvaz2010 تشکرکرده است .

    parvaz2010 (سه شنبه 06 مهر 89)

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 27 فروردین 90 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1388-10-06
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,606
    سطح
    37
    Points: 3,606, Level: 37
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    349

    تشکرشده 355 در 151 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    پس فعلا حسابی با خودت خلوت کن و ریشه این بی تفاوتی رو پیدا کن.
    وابسته به این که جوابت چی باشه، راه کارهای متفاوت وجود داره.

  14. 2 کاربر از پست مفید reihaneh تشکرکرده اند .

    reihaneh (سه شنبه 06 مهر 89)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 اردیبهشت 95 [ 16:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-21
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    4,961
    سطح
    45
    Points: 4,961, Level: 45
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    384

    تشکرشده 385 در 102 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم

    [quote=IVI195]
    تقریباً بیشتر وقته بیداریم رو تویه نتم و پایه کامپیوتر. خودمم این شرایط رو دوست ندارم و فرد اجتماعی هستم ولی به علت دور بودن از خونواده و اینکه هیچ کی نیست باهاش حرف بزنم مجبورم این جوری باشم[quot/]


    من فکر می کنم همه چی زیر سر این کامپیوتر
    IVI195 عزیز باید یه تایپیک باز کنیم و با کمک همه دوستان بتونیم اعتیادمون را به نت کم کنیم.خود من کارم با کامپیوتره ولی مگه می تونم یه ساعت بشینم کارم را انجام بدم و به نت وصل نشم وقتی disconnect هم می کنم اولش افسرده میشم دلم نمی خواد کار بکنم...
    به نظره من بهتر از زمان هایی که پا ی کامپیوتری کم بکنی و به جای اون کتاب های غیر درسی که جذاب باشه را بخونی.
    ... به سراغ من اگر می آیید،
    نرم و آهسته بیایید
    مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

  16. کاربر روبرو از پست مفید parvaz2010 تشکرکرده است .

    parvaz2010 (سه شنبه 06 مهر 89)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خسته شدم از همه چیز - کم آوردم
    توسط time در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 آبان 92, 09:34
  2. گفت همه چیز بین من و تو تمومه ... من سکوت کردم...
    توسط veis در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 63
    آخرين نوشته: شنبه 27 مهر 92, 00:13
  3. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 آذر 90, 13:11
  4. از همه چیز خستم
    توسط sisili در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 شهریور 89, 06:56
  5. +از همه چیز و همه کس خسته ام .............
    توسط ساغی در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 26 مرداد 87, 16:13

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.