به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 89 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1389-5-16
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    2,256
    سطح
    28
    Points: 2,256, Level: 28
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    باز کردن گره ...

    سلام
    قبلا با من آشنا شدید تو پست های وابستگی به برادر و علاقه دختر به پسر
    دختری 25 ساله ام مهندس کامپیوترم 2 ساله درسم تموم شده
    از سال آخر تحصیلاتم همش دوییدم که موفق باشم و بهترینها رو بدست بیارم اینو فعلا دارم از جهت موقعیت اجتماعی میگم
    پارسال هم سر کار میرفتم اما به دلایلی از اونجا در اومدم تقریبا 1 سال و 3 ماهه از اون موقع به بعد هم بازهم همش در حال آپدیت خودم بودم و سعی کردم روزی غیرمفید رو شب نکنم از اول هم اینطوری بودم نمیتونستم روزامو به بطالت بگذرونم حتی شده یه چیز خیلی کم هم سعی میکردم یاد بگیرم و انجام بدم اصلا اگه اینکارو نمیکردم عذاب وجدان میگرفتم
    اما مشکل اینجاست که با وجود علمی که خیلی براش تلاش کردم نتونستم بعد از کار اولم کاری پیدا کنم البته این جمله درست نیست که پیدا نکردم ، پیدا کردم اما جور نشده
    شاید اگه دروغ نباشه 30مورد مصاحبه و امتحان و ... داشتم اما هرکدوم تا تقریبا به مرحله نهایی استخدام کشیده شدند اما تهش باز یه چیز مانع میشد
    نمیدونم چرا اینجوری میشه!
    میدونم حتی پسرهای امروز اجتماع که ممکنه خیلی هاشون سطح بالای علمی هم داشته باشن و بیکار باشن
    از تمام اونچه تو دوروبرم هست بیخبر نیستم
    اما مسئله من یه گره خوردنه
    با امید تمام همه مراحل رو رد میکنم و میرسم به ته به یه بهونه ای کنسل میشه یا خود شرکت ها به مشکل برمیخورن یا یه بهونه ای میزارن جلو روم تا خودم دیگه نرم و ....
    حتی آزمون های دولتی هم شرکت کردم و قبول هم شدم اما اینا جالب ترن که تهش میگن نه ما اصلا از اول خانم نمیخواستیم و ...
    بعضی جاها هم خودم خرابکاری میکنم
    نمیدونم خدا چرا انقدر صبر منو امتحان میکنه نمیدونم
    خسته ام
    انقدری خسته شدم که ین اواخر دیگه دنبال بروز کردن علمم نیستم
    بیشتر دنبال آرامشم ، به دنبال این هستم که علممون یه جای کاربردی و بصورت عملی استفاده کنم نه اینکه همش بخونم و خودم کار کنم و یاد بگیرم و بعد از مدتی یادم بره
    همه اینا باعث شده که اعتماد بنفسم پایین بیاد و فکر کنم که اون چیزی که بلد بودم یادم رفته یا اینکه کمتر از اون چیزیم که کارفرماها میخوان
    خرابکاری که گفتم سر بعضی مصاحبه ها در میارم ناشی از این موضوعه
    محکم حرف نمیزنم
    آره خود کم بینی
    همش فکر میکنم چیزی بلد نیستم درسته واقعا هم علمم خیلی نیاز به پیشرفت داره اما تا این حدی هم که هستم رو هم خودمم گم کردم
    من درون خیلی خاصی هم دارم خیلی در مورد مسائل فکر میکنم ، روحیاتم برای خیلی ها عجیبه
    تو پست های قبلیم که اگه بخونید یه چچیزایی رو متوجه میشد مخصوصا تو پست وابستگی به برادر

    من متاسفانه خودمو با دیگران مقایسه میکنم خیلی با این حسم مبارزه میکنم خیلی جاها پیروز میشم اما بعضی جاها هم کم میارم و این حس باعث ضعیف شدنم میشه
    حتی توی پست وابستگی به برادر هم گفتم که گاهی این حرفا تو ذهنم تکرار میشه که 25 سالمه و زندگیم راکد مونده و ...
    میدونم خیلی خواستم کلیه اما بگید چه کنم؟
    میخوام گره زندگیم باز شه
    چه کنم به هدفم به اون چیزی که میخوام برسم
    چه کنم قوی باور باشم
    خودمو بالا بکشم
    اعتماد بنفسم بره بالا
    مقالات زیادی در مورد اعتماد بنفس خوندم و رو خودم کار کردم
    یه حرف جدید یه راهکار اصلا نمیدونم چی میخوام
    میدونم خیلی وقتا اون چیزی که به خواسته ام نیست خدا اجازشو نمیده و صلاح نمیدونه
    اومدم که حرف بزنم و شما دوستان همراه که با خوندن خیلی از پست ها همراهیتون بهم ثابت شده نظر بدین
    هرکس هر چی میدونه بگه ، بشین مشاورم تا از همه حرفای قشنگتون در بهبود وضعیتم استفاده کنم
    باهام حرف بزنید
    میدونم مشکل اصلیم کمبود اعتماد بنفسه!
    گاهی فکر میکنم که وضعیت من طبق خواسته خدا باید نسبت به بقیه ویژه تر باشه و خدا عمدا داره این کارا رو میکنه
    میخواد بزرگ شم واقعا هم همینطوره و اینو توی تک تک لحظه های زندگیم حس کردم و بهم ثابت کرده
    اما قبول دارید که من هم مثل خیلی از آدما مثل خیلی از شماها کم میارم
    سعی میکنم ناشکری نکنم و همیشه یادمشکلات دیگران باشم و برای دیگران هم دعا کنم اما من هم خواسته و زندگی دارم
    مگه نه خدا جونم؟!
    چه نقشه ای داری واسم خدا جونم؟!!

    ممنون نگاه قشنگ همتون هستم

  2. 2 کاربر از پست مفید roohe baran تشکرکرده اند .

    roohe baran (سه شنبه 06 مهر 89)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مهر 89 [ 19:29]
    تاریخ عضویت
    1389-6-28
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,817
    سطح
    25
    Points: 1,817, Level: 25
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 30 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باز کردن گره ...

    سلام روح باران عزيز
    خوب من پست‌هاي قبلي شما را نخوندم
    ولي خوب به نظر من شما خيلي به چيزهايي حساس هستي اتفاقا من در خال خوندم كتابي با موضوع تفكر زائد هستم كه به نظرم ممكنه بتون كمكتون كنه
    راستي تو خونواده‌تون چيزي در خصوص ايجاد حس رقابت بين شما و ديگران از دوران كودكي وجود داشته يا مقايسه كارهاي شما با برادرتون

    يادمان باشد از امروز خطايي نكنيم
    گرچه در خويش شكستيم من و مايي نكنيم

  4. کاربر روبرو از پست مفید HADI F تشکرکرده است .

    HADI F (دوشنبه 05 مهر 89)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: باز کردن گره ...

    سلام روح باران عزيز
    نگران نباش مشكل از تو نيست. مشكل از جامعه فلج و اوضاع اقتصادي نابسامان كشور و فرهنگ نادرست پارتي بازي و پايين ديدن استعداد خانمها تو اين مملكته. هنوز اين فرهنگ جا نيفتاده كه بايد باندازه پست خالي مشاغل، دانشجو پذيرش كرد و بايد به فكر تمام دانشجوهايي كه هرساله فوج فوج فارغ التحصيل مي شن بود.
    شما كه خوبي! دوستي دارم كه نخبه يكي از دانشگاههاي برتر ايرانه اما دو ساله بيكاره...با اينكه دختر مذهبي هست ايمان و اعتقادش واقعا سست شده و ته دلش دل چركينه.
    مسئولين اين مملكت بايستي جوابگوي تمام اين مصائب كه هرروز به جوانهاي بي گناه ايراني مياد جداً باشن.
    نگران نباش شما خيلي علمت هم بالاست و IQ ات هم خوبه. بيخود به خودت گير نده يا به خداي خودت.
    چرا ما بايد بشنويم در يك كشوري مثل استراليا فاصله بين عوض كردن اين شغل تا شغل بعدي فقط دو دقيقه باشه يا در ساير كشورها حداكثر دو سه روز...اما در ايران اين مدت چند سال باشه؟ خود من از كار اول كه تو دانشگاه و بخور نمير بود تا كار بعديم دو سال طول كشيد...آيا خدا مردم استراليا رو از ما بيشتر دوست داره؟ نه. خدا به اون مملكت امكانات داده و اونا هم درست استفاده مي كنن اما ما بر باد فنا ميديم...
    سعي كن انقدر به اين مشكلات فكر نكني چون واقعا رو اعصاب آدم تأثير منفي داره.
    سعي كن وقتت رو با چيزهاي مثبت پر كني. ايشاا... ميون اين هرج و مرج آباد يه كاري هم براي تو پيدا مي شه.
    رشته شما كه كامپيوتر است سعي كن خوداشتغالي كني.
    به اين سايت هم سري بزن..
    http://www.jobagency.ir/
    با سپاس

    ببخشيد در پست قبلي زمان پيدا كردن كار بعدي در استراليا دو دقيقه عنوان شد كه دو روز صحيح هست.

  6. 4 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (چهارشنبه 07 مهر 89)

  7. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: باز کردن گره ...

    با سلام
    نظرات سر افراز از ديد جامعه شناختي، سياسي ، مديريت قابل بحث هست. كه البته فعلا مسائل نظري از اين دست كمك زيادي شايد نتواند به شما بكند.
    لطفا اين مقاله كه در مورد شخصيت هاي كمالگرا هست را مطالعه كنيد.
    در واقع اعتماد به نفس شما علت مشكل شما نيست. بلكه مشكل اعتماد به نفس شما به خاطر نوع شخصيتي هست كه داريد. و اين هم تا اندازه اي منشاء ژنتيكي دارد و هم توسط محيط به آن دامن زده مي شود. كسب خود آگاهي نسبت به نوع شخصيتتون به شما كمك مي كند كه كم كم خودتون را با توانمندي هايتان نمره ندهيد. ياد بگيريد در هر حال با ارزش هستيد حتي اگر واجد خيلي چيزها نباشيد.
    وقتي شما در جايي كه هستيد مسير خوشبختي باشد، آنوقت گامهاي بسيار كوچك و عيني بر مي داريد تا به مقصود بعدي برسيد. و اين موفقيت شما را بيشتر تضمين مي كند. اما اگر اهداف كمالگرايانه برداريم مي خواهيم از زمين تا آسمان را بدون نردبان با يك گام بپيماييم.

  8. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (چهارشنبه 14 مهر 89)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 89 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1389-5-16
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    2,256
    سطح
    28
    Points: 2,256, Level: 28
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باز کردن گره ...

    ممنونم از نظرات همه شما عزیزان
    در جواب دوست عزیز HADI F بگم که نه اصلا تو خونواده ما چیزی به نام مقایسه معنا نداره و هر کسی با تلاش خودش به موفقیت رسیده البته با همراهی و همیاری سایر اعضای خونواده
    اما اینکه گفتم مقایسه این مربوط به منه منم که خودمو تو ذهنم با موقعیت های دیگران مقایسه میکنم قبلا هم گفتم با این موضوع مبارزه میکنم اما وقتی این همه جاهای مختلف میرم و تا میاد نتیجه بده همه چی بهم میریزم باعث میشه از شرایطم نارضایتی پیدا کنم و به خودم گیر بدم که حتما اشتباه کردم البته واقعیتش اینه که بعضی جاها هم اشتباه کردم مثلا همین مورد آخری که 2-3 روز پیش بود گذاشتم کارفرما حرفشو بزنه و خودم محکم حرف نزدم و اونا هم به گمونم فکر کردن که حتما یا من قدرت کافی رو ندارم یا ...چه میدونم به همین خاطر حقوق پایینی رو پیشنهاد کردند و من هم گفتم که نمیام اونا هم قبول کردن
    اما مورد قبل از این رو چنان محکم و پرقدرت برخورد کردم که خود کارفرما گفت که اگه برم تو شرکتشون استعداد هام و علمم نابود میشه گفت که حیفه که برم اونجا
    راست میگفت شغلی که برای نیروی جدید در نظر داشتند از سطح من پایین تر بود و مطمئنا اون نوع شغلی رو دوستش نداشتم
    میدونید من نوع کار هم خیلی برام مهمه و حاضر نیستم هر کاری رو بپذیرم ! میخوام کارم مرتبط با تخصصم باشه و توش پیشرفت کنم و علمم بیشتر شه
    بله متاسفانه بازار کار و وضعیت اجتماع مناسب نیست اما جناب مدیر همدردی من واقعا هیچ وقت نخواستم بدون نردبان از زمین به آسمون برم این علمی هم که بدست آوردم همش نتیجه تلاش شخصی خودم بوده و وابسته به هیچ مکان و شخصی نبوده چون خودم روحیاتم اینجوریه و از کوچکترین اتفاق در زندگیم میخوام درس بگیرم
    این تلاش هم تلاشه یک شبه نبوده

    من واقعا چیزی بالاتر از اون چیزی که هستم نخواستم دوست داشتم به مدارج بالا برسم اما پله پله
    مشکل اینه که توی پله اول گیر کردم نمیدونم چرا!؟
    نمیدونم چرا وقتی میخوام برم جایی برای مصاحبه فکر میکنم که بلدیاتم رو فراموش کردم و دوباره میرم یه نگاهی بهشون میکنم!
    این به نظرتون کمبود اعتماد بنفس نیست!؟
    چرا وقتی یه شغل با نوع خاص که قبلا بهش فکر نکرده بودم بهم پیشنهاد میشه به خودم شک میکنم که آیا میتونم !؟ از پسش برمیام؟! چرا میترسم!؟
    فکر نمیکنم توی مسیر خوشبختی ای که شما میفرمایین استباه گام برداشته باشم اما اول راه رو انگار اجازه نمیدن برم؟! گیر کردم؟!
    میدونم که باز هم باید تلاش بیشتری بکنم و همچنان نیاز دارم که علمم بیشتر شه تا وقتی کارفرما چیزی میگه پیشش کم نیارم و با علمم جوابگو باشم اما مدتیه که اصلا سراغ آموختن نرفتم انگار خستم
    میدونید به این فکر میکنم که تخصص من باید عملی بدست بیاد تا اینجا رو بدست آوردم ولی ادامه راه نیازه که در یه محیط کاربردی تر باشه نه اینکه خودم تو خونه با امکانات محدود انجامشون بدم
    میدونم محیط کار هم یه مکان رویایی نیست که همه چیز در اختیارم باشه و دیگران معلمم نیستند میدونم هر نوع ضغلی بلاخره یه جور روزمرگی داره و یه جای کار همیشه یکنواخت هست از این نظر زیاد آرمانی فکر نمیکنم ولی انتظارم اینه که لااقل علمی که دارم رو جایی کاربردی ببینم
    در ضمن اشاره کنم که علمم هم اونقدرها بالا نیست
    واقعا کمال گرایانه و زیاد با خیالبافی فکر نمیکنم
    توروخدا از حرفان طوری برداشت نکنید که انگار توقعم بالاست نه به خدا من فقط یه محیط کار بمرتبط با رشتم میخوام که توش فعالیت کنم

    البته هنوز لینک افراد کمال گرا که گذاشتین و نخوندم

  10. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: باز کردن گره ...

    شما بهتره به دید یک اشتباه بهش نگاه کنید و اون رو بپذیرید لذا راحت تر باهاش برخورد خواهید کرد .

    با روحیه کمال طلبی که دارید به دید شکست به اون نگاه کردن و عدم پذیرش واقعیت پیش آمده ، باعث آسیب روحی هر چه بیشتر شما میشه.

    نوع نگاهتون را تغییر جهت دهید برخورد با مسئله براتون راحت تر میشه و همچنین باعث درس آموزی ای که عدم تکرار این نوع اشتباهات را در پی داره خواهد شد .

    موفق باشید .


    .

  11. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 07 مهر 89)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 89 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1389-5-16
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    2,256
    سطح
    28
    Points: 2,256, Level: 28
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باز کردن گره ...

    مطلب "آنهایی که از خودشون راضی نیستند " رو خوندم
    شاید یه کمی بهش نزدیک باشم اما تماما اینطوری نیستم
    من به خاطر شرایطی که برام پیش اومده باعث شده از خودم ناراضی شم و فکر کنم مشکل از منه والا در گذشته ام کاملا موفق بودم و احساس نارضایتی نداشتم
    آره همیشه این جمله رو زیاد میگم که وای چقدر کار دارم
    اینم کمال گراییه؟!
    حالا با این تفاسیر چه کنم؟

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 89 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1389-5-16
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    2,256
    سطح
    28
    Points: 2,256, Level: 28
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باز کردن گره ...

    کسی نیست؟!

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    142
    Array

    RE: باز کردن گره ...

    دوست عزیز یک نکته را توجه کن که اولین شغلی که پیدا می کنی، آخرین شغلت نیست. شما در مصاحبه ای که قبول می شوی اگر هم حقوقش کم است قبول کن و بگذار وارد محیط کار بشوی و عملا و از نزدیک درکش کنی. این برای استخدام های بعدیت هم مفید است.

    در ضمن برای به روز نگاه داشتن اطلاعاتت می توانی تدریس کنی. اینجا هم به حقوقش فکر نکن و فرض را بر این بگذار که بجای منزل مثلا در آموزشگاه کار می کنم

    در حین داشتن یک شغل که کاملا قانعت نمی کند، بدنبال شغل بهتر بگرد. این از نظر استخدام های بعدی برایت بسیار مفیدتر است تا اینکه صفر کیلومتر باشی. فکر می کنم این روش به لحاظ روحی هم برایت مفید باشد و از این حالتها بیرون بیاوردت.

  15. 2 کاربر از پست مفید هستی تشکرکرده اند .

    هستی (چهارشنبه 14 مهر 89)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مهر 89 [ 19:29]
    تاریخ عضویت
    1389-6-28
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,817
    سطح
    25
    Points: 1,817, Level: 25
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 30 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باز کردن گره ...

    سلام دوست عزيز بعضي وقتها اين كه به كسي همون اول كار حققوق بالا و سمت بالايي در اول كار به كسي بدند يعني بدبخت كردن فرد مقابل جون توقعات شخص مقابل بالا ميره و حاظر نميشه با حقوق و سمت كمتر كار كنه
    ببين من تو يك شركت خصوص كار ميكنم و اين شركت كساني كه روابطشون خيلي قويه را مياند تو سمت‌هاي بالا و حقوق‌هاي بالا ميزارند و زير فشار تا طرف كم بياره و در بره و نتونه با سمت پايين‌تر جايي كار كنه
    اما دوست من اگه شما در يك شركت مشغول به كار بشي و خودت را نشون بدي تا جايي كه بدونن تو توانايي بالاتر داري بهتره
    اما عزيزم نه حاظر به هر شغلي چون ممكنه كارت انقدر سرت را شلوغ كنه كه نتوني خودت را نشون بدي
    اما حقوقش را زياد بالا نگير


  17. کاربر روبرو از پست مفید HADI F تشکرکرده است .

    HADI F (چهارشنبه 07 مهر 89)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.