به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 89 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1389-7-04
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,831
    سطح
    25
    Points: 1,831, Level: 25
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل با همسرم

    من یک دختر 24 ساله هستم که سه ساله عقد کردم و به همسرم به شدت علاقه دارم ولی اخیرا شرایطی پیش آمده و حرف هایی بین ما زده شده که من رو دچار مشکل در تصمیم گیری کرده و راه حل مناسبی به ذهنم نمی رسه.
    قبل از تصمیم به ازدواج کتاب های زیادی در این مورد خوندم و سوالات زیادی رو با همسرم مطرح کردم تا بتونم شخصیت اش رو بشناسم ولی درست بعد از عقد بعضی از رفتارهاش تغییر کرد و احساس می کنم با گذشت زمان این تغییرات داره بیشتر می شه به طوری که فکر می کنم این آدم دیگه اون آدم قبلی نیست. به عنوان مثال دیگه حرف های محبت آمیز نمیزنه و ابراز احساسات نمی کنه و در مورد موجودی حسابش به شدت پنهان کاری می کنه ( سر این موضوع خیلی حساسه و هر وقت من سوالی در این مورد می کنم کار به دعوا می کشه). در صورتی که ما از قبل تصمیم گرقتیم که در مورد مسائل مالی پنهان کاری نکنیم و هم در مدیریت دخل و خرج خونه دخیل باشم.
    شرایط زندگی ما هم یه مقدار متفاوته چون درسته که ما عقد کردیم و جشن عروسی نگرفتیم ولی همسرم با من و مادرم زندگی می کنه چون یکی از مسایلی که از ابتدا برای من خیلی مهم بود، خرید خونه بود و برای این که همسرم که در تهران به دور از خانوادش (که شهرستان هستن) زندگی می کنه، خرج های اضافی نداشته باشه و مجبور به پرداخت اجاره خونه نباشه و بتونه پس انداز کنه این تصمیم گرفته شد. البته تمام مخارجی که تو این مدت به خاطر حضور اون اضافه شد توسط مادرم پرداخت شد. پس از طی این مدت با پس اندازی که همسرم داشت و فروش آپارتمان کوچکی که به اسم من بود و فروش آپارتمان دیگه ای در شهرسان که به همسرم ارث رسیده بود و مقدار بسیار زیادی قرض موفق شدیم خانه کوچیکی بخریم. در واقع هزینه منزل به طور مساوی از هر دو طرف پرداخت شد. متاسفانه در این مدت زحمت خیلی زیادی رو دوش مادرم بود ولی خانواده همسرم حتی اهمیت این مسئله رو درک نمی کردن. نکته جالب این جاست همسرم حق کوچکترین اظهار نظری رو در مورد خانوادش به من نمی ده و می گه من از اون ها انتطار کمک نداشتم ولی در مورد مادر من هر جور که تمایل داشته باشده رفتار می کنه و حرف می زنه.
    مسئله دیگه اینه که جوری با من رفتار میکنه که انگار خانوادش مقدس هستن و هر چقدر هم که بهش کمک نکنن (نه فقط کمک مالی) باز هم خودش و من باید سپاسگزارشون باشیم. در صورتی که حس سپاسگزاری خیلی کمی در مقابل مادرم داره.
    از طرف دیگه چون من هنوز نتونستم کار پیدا کنم همیشه سعی کردم که جوری هزینه های خودم رو تنظیم که به اون فشار نیاد و حالا که تصمیم گرفتیم که جشن عروسی رو بگیریم ( که تمامی مخارجش توسط همسرم داده می شه و هیچ کمکی هم از طرف خانوادش نمی شده) سعی کردم خرج اضافه ای نداشته باشیم چون احساسم اینه که هر چی خرج کنیم از سرمایه اولیه زندگی مون کم میشه. یکی از مسائل من با خانواده همسرم در مورد مخارج عروسی بود. اونا اصرار داشتن که ما جوری خرج کنیم که بتونن توی خانواده خودشون فخرفروشی کنن مثلا می گفتن باید آینه شمعدون نقره بخرین، منوی شام گرون رو سفارش بدین و .... در حالی که خودشون هیچ گونه کمک مالی نمی کردن و تعداد نفرات خیلی خیلی زیادی رو دعوت کردن که تقریبا نسبت نفرات دعوت شده خانواده ما و اونها 1 به 10 بود و یکی از خواهر شوهرم اصرار داشت که باید تمامی دوست ها و همکاراش که یک چیزی حدود 30 نفر می شدن توی جشن حضور داشته باشن. من باهاشون مخالفت می کردم و می گفتم این هزینه برگشت پذیر نیست و ما در حد توانایی مالی خودمون باید مهمون دعوت کنیم و عروسی بگیریم ولی اون ها اصلا شرایط مالی ما رو درک نمی کردن و فکر می کردن چون ما خونه خریدیم می تونیم همه هزینه رو پرداخت کنیم که این فکر اشتباه بود چون ما بیشتر از هر زمان دیگه ای از نطر مالی تحت فشار بودیم.
    سعی کردم همیشه برای هر تصمیمی اول شرایط مالی همسرم رو در نظر بگیرم ولی اخیرا در یکی از دفعاتی سر موجودی حسابش دعوامون شد اون اصرار داشت که بگه همه چیز رو برای من به بهترین نحو فراهم کرده و تمام ملاحظاتی رو که من توی این مدت انجام داده بودم نادیده می گرفت.
    به هر حال این احساس به من دست داده که اگر ملاحظات و گذشت هایی که من کردم دیده نشه، چه اتفاقی می افته.
    چیزی که من رو خیلی نگران می کنه اینه که احساس می کنم همسرم کلا دچار این توهم شده که خودش و خانوادش رو خیلی بالاتر از اون چیزی که لیاقت من هست می بینه و برای همین هم این رفتار ها رو از خودش نشون می ده چون در مورد ابراز احساساتش هم همین حالت رو پیدا کرده اگر چه که من به همون شکل قبل به ابراز احساساتم ادامه می دم ولی اون از آدمی که ابراز احساسات می کرد به یه آدم تقریبا بی تفاوت تبدیل شده.
    موقهی که قبل از ازدواج کتاب های روانشناسی رو می خوندم همیشه به یه چیز فکر می کردم که خیلی از راه کارهای ارائه شده مربوط به شرایطی هست که طرفین مشکل یا ضعف خودشون رو قبول می کنن و برای بهبود اوضاع با همسرشون همکاری می کنن. در حال حاضر همسرم نه حاضر به مطاله در مورد مشکلمون هست و نه می تونه بدون دعوا کردن با من در مورد مسائل حرف بزنه و نه مشاوره می گیره چون معتقده که همه کاراش درست و بر اساس میل من بوده.
    البنه خوب این مسائل باعث شده من که قبلا خیلی به رابطه فیزیکی اهمیت می دادم نسبت حالا نسبت به این قضیه سرد بشم.
    این ها مشکلاتی هستن که من باهاشون روبرو هستم و واقعا نمی دونم چکار کنم لطفا کمکم کنید

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: مشکل با همسرم

    سلام چرای عزیز به جمع دوستان با صفای همدردی خوش اومدی
    البته دوستان حاذقی اینجا هستن و جوابت و خواهند داد.
    اما رفتار همسرتون نتیجه نوع رفتار خودتون بوده. در مورد مسایل مالی هیچ وقتی نباید زن برای همسرش تعیین و تکلیف کنه که چیکار کنیم چه جوری خرج کنیم حتی من این و فهمیدم که وقتی از مردا چیزی درخواست می کنی که برات تهیه کنه بیشتر لذت می بره تا اینکه بهش بگی نه من فلان چیز و نمیخرم که به تو فشار نیاد.
    شما مدام مراعات ایشون و کردی و در زمینه مالی نذاشتی اون مرد بودن و درایتش و نشون بده و خب طبیعیه که الان نذاره شما در این زمینه که مربوط به مرد هست دخالتی کنی.
    نسبت به مسایل مالی بی تفاوت باش تا خودش شما رو در جریان بذاره. لزومی نداره شما در برابر دیگران بایستی همسرتون اگر توان دعوت این تعداد مهمان رو نداشته باشه خودش با خواهرش و دیگران برخورد می کنه منتها بدون اینکه شما بفهمی این خاصیت مرداس دوست ندارن زنها در همه کار بالاخص کاری که ربطی بهشون نداره دخالت کنن.( مالی و خانوادشون)
    اما در مورد برخوردش با خانواده شما و خودش: بازم این نتیجه رفتار خودتونه شما شاید بیش از حد در مورد خانوادش بهش گیر می دی و بحث می کنی و اون خسته شده و به شما اجازه نمی ده دیگه در مورد اونا اظهار نظر کنید و دست بالا گرفته. اما در مورد مادرتون شما این اجازه رو بهش دادی .
    چه لزومی داره که مامان شما خرج ایشون و تامین کنه؟ همینا باعث شده که انتظاراتش از خانواده شما زیاد بشه.
    شما اول کار یه شرطی گذاشتی دیگه کاری نداشته باش که اون چجوری می خواد شما رو تامین کنه از مادرتون هم بخواهید بیش از این ساپورتش نکنه.
    تنها راه بهتر شدن زندگی شما اینه که شما کمتر دخالت کنی. اون مرده پس باید مردیش و هم ثابت کنه.
    نامزدی طولانی خودش عامل یه سری مشکلات هست هر چه زودتر برید سر خونه و زندگیتون.
    موفق باشید
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  3. 3 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    sisili (سه شنبه 06 مهر 89)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 89 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1389-7-04
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,831
    سطح
    25
    Points: 1,831, Level: 25
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسرم

    با تشکر از شماsisili
    از راهنمایی تون متشکرم ولی از بخشی از صحبت های شما به شدت تعجب کردم و اون اینه که شما معتقدین مسایل مالی به زن خونه ربطی نداره. به نظر شما اگر مردی سیاست های اقتصادی غلطی رو پیش بگیره که منجر به مقروض شدن کل خانواده بشه نباید به او گوشزد کرد؟؟
    من آدم تحصیل کرده ای هستم مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد مهندسی رو از بهترین دانشگاه های سراسری تهران گرفتم،حالا به نظر شما کسی که تحصیل کرده هست نباید با یک خانم سنتی تحصیل نکرده متفاوت باشه؟ به نظر من راه حلی که شما پیشنهاد می کنید با شرایط مدرن امروزی اصلا همخوانی نداره. خانم ها قبلا هم امکان تحصیل نداشتن و هم نمی تونستن برای خودشون کار کنن و در واقع همیشه از نظر مالی یه موجود وابسته بودن ولی حالا شرایط خیلی فرق کرده. من به عنوان یک زن امروزی به هیچ عنوان نمی تونم در برایر اون چیزی که در اطرافم می گذره بی تفاوت باشم. اگر ما خانم ها اونقدر مدرن شدیم که ادامه تحصیل بدیم، کار کنیم و به پست هایی بالایی برسیم باید در زمینه مسئولیت پذیری در خانواده هم متفاوت عمل کنیم. نمی تونیم تو جنبه هایی مدرن و امروزی باشیم و توی مسائل دیگه سنتی. با این حساب بر مبنای صحبت شما هیچ دختری نباید رشته اقتصاد بخونه چون حتی اگر دکترای خودشم توی این رشته بگیره عملا در مهم ترین مسایل زندگیش حق دخالت نداره.
    نکته دوم این که همسر من به علت علاقه ای که به خانوادش داره و نمی خواد اونا رو ناراحت کنه حتی اگر توانایی مالی هم نداشته باشه با قرض پول فراهم می کنه تا بتونه خواسته های خانواده اش رو فراهم کنه. کما این که در شرایطی که ما خیلی به پول احتیاج داشتیم 8 میلیون تومن به خانوادش کمک کرد که هرگز به ما برنگشت. و علت قرض کردن خانواده همسرم هم مسئله ضروری و حیاتی نبود.
    جالب این جاست که من در مورد خانواده همسرم اصلا اظهار نظر نمی کنم چون حساسیت اون رو در مورد خانوادش درک می کنم و چون خیلی دوستش دارم نمی خوام با اظهار نظر در مورد خانوادش ناراحتش کنم. همیشه فکر می کردم که اگر من با کسی این جوری رفتار کنم اون هم متقابلا این کار رو میکنه البته شاید لازم باشه جدی تر در مورد این مسئله باهاش صحبت کنم.
    فکر می کنم که زندگی باید بر اساس درک متقابل باشه نه تعیین قلمرو از طرف همسران.
    به نظر من وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنن مسایل زیادی هست که به دو طرف ماجرا مربوطه و شانه خالی کردن زن از زیر بار مسئولیت نشان دهنده عدم مسئولیت پذیری و بلوغ فکریه نه کمک به نشون دادن مردانگی طرف مقابل!
    علت تامین برخی مخارج از طرف خانواده من هم اینه که همسرم بتونه پول پس انداز کنه و اگر این حمایت مالی از طرف من و خانوادم انجام نمی شد ما موفق به خرید خونه نمی شدیم.
    شاید حساسیت من روی خرید خونه قابل درک نباشه ولی چون من از یک خانواده متوسطم و اوضاع و شرایط اقتصادی هم خیلی قابل پیش بینی نیست نمی تونستم روی اجاره یا رهن یک خونه حساب باز کنم. البته گذشت زمان نشون داد که نگرانی من در مورد افزایش قیمت اجاره و رهن خونه بی دلیل نبوده و اگر ما موقع خرید خونه هر تصمیم دیگه ای می گرفتیم باید حداقل تا 10 سال آینده بی خیال خرید خونه می شدیم.

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: مشکل با همسرم

    سلام دوست عزیز
    منم مثل شما تحصیلات دانشگاهیم و از از بهترین دانشگاه سراسری گرفتم و سنمم به زنای قدیمی نمی خوره اما مسایل زندگی بحثش فرق می کنه.
    ببین دوست عزیز من با قضیه مدرن و بودن و سنتی بودن کاری ندارم هدف در این تالار بهتر زندگی کردن زن و شوهر و به تفاهم رسیدن اوناس. در همین روزگار مدرن امروزی هنوز خیلی از اقایون دوست ندارن که همسرشون در مسایل مالی دخالت کنه.
    کاری که شما کردی دخالته در وظیفه همسرت نه همفکری. بله این خیلی خوبه که زن هم مدیر خوبی باشه اما شما از خوشیات زدی و براش تعیین و تکلیف کردی که چی بخریم کجا بریم چه کسی و دعوت کنیم و .... که اینا مدیریت نیست دخالت در وظیفه مردت هست.
    من در مورد مسایل مالی هم تجربه خودم و گفتم و هم تجربه ای که تو این تالار بدست اوردم.
    همفکری و دادن راهکارایی که به ذهن خانم می رسه(مثل همین خرید خونه) به مرد خوبه اما جالب نیست براشون تکلیف روشن کنیم.
    حالا اگه شما دوست داری به همان روش مدرن ادامه بدید می تونید منتها نتیجش اینه که همسرتون دیگه شما رو در جریان مسایل مالی قرار نمی ده ( همان کاری که مدتی همسر من با من کرد).

    موفق باشید
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  6. 3 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    sisili (سه شنبه 06 مهر 89)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مهر 89 [ 19:29]
    تاریخ عضویت
    1389-6-28
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,817
    سطح
    25
    Points: 1,817, Level: 25
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 30 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسرم

    سلام دوست عزيز
    اولا تحصيلات همسرتون چقدره
    دوما آيا شما اين حرفهايي را كه به سيسيل زدي به اونهم گفتي
    اگه بهش گفتي بدون يكي از دلايل اصلي ميتونه اين باشه كه اون ديگه نميخواد پيشت كم بياره
    به نظر من اون داره در مقابل شما كاري ميكنه كه احساس نكنه كم داره و نميتونه خواستهات را برآورده كنه و آرزوش اينه كه آرزوهاي همسرش را برآورده كنه سعي كن كارهايي را كه ميتونه انجام بده و براش سخته بهش بگو


    ببين دوست عزي برخي از مردها براشون مهمه كه بدونند كسي هست كه بهش نياز داره و اونها اون شخص را دوست دارند و با اين عمل كه نيازهاي اون شخص را برطرف مي كنند حتي اگه سخته احساس غرور و باليدن به خودشون دارند
    بزار بدونه كه ميتونه نيازهاي سختت را برطرف كنه نه اينكه تو مراعات حالش را ميكني

  8. 2 کاربر از پست مفید HADI F تشکرکرده اند .

    HADI F (سه شنبه 06 مهر 89)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 89 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1389-7-04
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,831
    سطح
    25
    Points: 1,831, Level: 25
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسرم

    خیلی ممنون از اینکه نظرتون رو مطرح می کنین
    پیشاپیش ببخشید زیاد سوال می کنم ولیخوشحال می شم با هم تبادل نظر داشته باشیم

    من با دقت نظرتون رو خوندم و چند نکته به نظرم میرسه

    1- اما مسایل زندگی بحثش فرق می کنه
    چرا مسائل زندگی بحثش فرق می کنه، من و شما ادامه تحصیل دادیم که چیزهای زیادی یاد بگیریم. رفتن به دانشگاه یه بخشش کوچیکیش یاد گرفتن مسائل علمیه وقتی تو دانشگاه برای پایان تحصیلات از ما می خوان که از یک پروژه دفاع کنیم، یعنی باید مسئولیت یک کار رو تا اخرش قبول کنیم و روش تحقیق رو یاد بگیریم ما یاد میگیریم که تحقیق و تحلیل کنیم و به پیش فرض های خودمون اتکا نکنیم.

    2-دوست عزیز من با قضیه مدرن و بودن و سنتی بودن کاری ندارم
    دقیقا من با این مسئله کار دارم زن های امروزی توی تمام مسایل زندگی از نحوه لباس پوشیدن، تحصیل کردن، بچه داری، اداره خونه و بچه ها و حتی نحوه آشپزی با زنان 40، 50 سال پبش فرق می کنن. چرا باید در مورد مسایل مالی مثل 50 سال پیش فکر کنن؟

    3-هدف در این تالار بهتر زندگی کردن زن و شوهر و به تفاهم رسیدن
    خانمی رو میشناسم که وقتی کسی از دور به زندگیش نگاه می کرد فکر می کرد نهایت تفاهم رو با همسرش داره ولی یه روز به این نتیجه رسید که دیگه چیزی از خودش باقی نمونده چون اینقدر یک سری مسائل رو نادیده گرفته بودو خودش رو با شرایط تطبیق داده بود که دیگه به یاد نداشت چه شخصیتی داشته

    4-کاری که شما کردی دخالته
    دخالت در موردی هست که نتیجه کاری که کسی انجام میده مستقیم به خودش برگرده. همسر من جوری پول خرج میکنه که وسط ماه موجودی ما صفر می شه وقتی من نتونم برای تامین مواد مورد نیاز خونه و شام و ناهار درست کردن پول داشته باشم باز هم قضیه به من برنمی گرده؟

    5- اما شما از خوشیات زدی و براش تعیین و تکلیف کردی که چی بخریم کجا بریم چه کسی و دعوت کنیم و .... که اینا مدیریت نیست دخالت در وظیفه مردت هست.
    آیا مراسم عروسی اصلا به عروس ربطی نداره؟
    یه سوال دارم چون در فرهنگ ما بچه داری وظیفه خانم خونه هست، یه خانم می تونه بدون در نظر داشتن همسرش یه بچه رو به فرزندی قبول کنه و اون رو وارد زندگی مشترکشون بکنه؟

    سلام HADI F عزیز
    تحصیلات همسرم کارشناسیه
    شما دقیقا حرفی رو زدین که من موقع نوشتن اون متن فکر می کردم ازش برداشت خواهین کرد
    من چون احساس کردم توی متن اول در مورد شرایطم اطلاعات واضحی ندادم اون مسئله رو مطرح کردم
    من هیچ موقع راجع به مسئله تحصیل به همسرم فخر فروشی نکردم و همیشه سپاسگزارش بودم که در ادامه تحصیل منو حمایت کرده و شرایط منو توی اون دوران درک کرده.
    از نظرتون ممنونم
    باید یه مقدار راجع به حرفتون فکر کنم حرف جالبی زدین
    " بزار بدونه كه ميتونه نيازهاي سختت را برطرف كنه نه اينكه تو مراعات حالش را ميكني"
    من فکر می کردم مردا از این که زنشون مراعات حالشون رو بکنه خوشحال می شن.

    فقط من یک بخش صحبتتون رو متوجه نشدم چرا اگر زنی تصمیمات متفاوتی بگیره همسرش احساس می کنه کم میاره؟

  10. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,055
    امتیاز
    146,788
    سطح
    100
    Points: 146,788, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,660

    تشکرشده 35,995 در 7,403 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: مشکل با همسرم

    chera جان

    ورودت به جمع دوستان همدردی را صمیمانه خوش آمد می گویم

    دوست عزیز

    نیازه کمی هر دو در مورد تفاوتهای مرد و زن طلاعاتتون رو بیشتر کنید ، ایضاً مهارتهای زندگی ، بخصوص مهارتهای کلامی را بیاموزید . چه بسا خیلی جاها خواسته ها و انتظارات شما به حق باشه ، اما نوع بیان بر عکس نشونش بده .

    مشکل شما خیلی ریشه ای نیست و شکر خدا قابل حله ، سعی کنید با همسرتان مهربانانه تر مسائل را در میان بگذارید ، ضمن این که دست از ساپورتهای نا بجا بردارید چه شما چه خانواده شما و بگذارید احساس مرد بودن و تکیه گاه بودن را با تکیه کردن شما و نه ساپورت کردنتون را بیشتر حس کنه .

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 89 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1389-7-04
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,831
    سطح
    25
    Points: 1,831, Level: 25
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسرم

    دوستان عزیز دو لینک زیر در این مورد خیلی جالبه اگر خوندین لطفا نظر بدین

    http://jashn.anzaliblog.com/45032/index.html

    http://www.shamisapsy.ir/conjugal/72-1388-08-18-17-56-51.html

  12. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,055
    امتیاز
    146,788
    سطح
    100
    Points: 146,788, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,660

    تشکرشده 35,995 در 7,403 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: مشکل با همسرم

    چرای عزیز
    لینکی که دادید نیز مؤید اینه که نیاز دارید در مورد تفاوتهای زن و مرد هر دو اطلاعاتتون را بیشتر کنید ( تفاوتها در همه زمینه ای ) ایضاً مهارتهای ارتباطی را بیاموزید تا بتوانید با وجود تفاوتها ، روابطتتون را به خوبی و مکملی مدیریت کنید .

    موفق باشید

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: مشکل با همسرم

    سلام چرای عزیز
    در مورد 2 شما باید بگم مردا با تمام وجود لذت می برن که همسرشون ازشون خواسته ای داشته باشه.
    ولی وقتی مراعات مرد و می کنی فکر می کنه توی قفس زندانی شده بله این واقعا عالیه که ما امروزی فکر و زندگی کنیم. اما گاهی مدرن زندگی کردن بهای سختی داره مثل همین محرومیت از دانستن درامد و ....
    من 28 سالمه 7 ساله ازدواج کردم 5 سال اول شاید باورت نشه من یه قاشق هم به وسایلم اضافه نکردم نه رستوران می رفتیم نه چیز خاصی به جز ضروریات می خریدم حتی با خانواده همسرم بحث می کردم که همسرم نداره چرا ازش توقع بی جا دارید
    تا اینکه همسر منم مثل شما من و محروم کرد که بدونم حقوقش چقدره و چجوری خرج می کنه تازه اون موقع رفتم دنبال اشتباهاتم و فهمیدم که مردا دوست دارن ازشون خواسته ای داشته باشی حتی از اینکه به زنشون بگن الان ندارم باشه واسه ماه بعد لذت می برن . من این تو وجود همسرم پیدا کردم و تو این تالار این تجربه من تثبیت شد.
    برای همین گفتم مدرن بودت بد نیست اما تو مسایل مالی حالا که همسر شما هم اخرین راه و این جوری پیدا کرده پس رهاش کن.
    مدیریت بکن اما دخالت نکن حالا که همسر شما حسابدار خوبی در زمینه مالی نیس شما باید کمکش کنی اما براش تکلیف نذار که کل پول به این شکل باید خرج و پس انداز بشه. بازم خودتون می دونید.

    در مورد موضوع 3 هم حالا که اول راهی خواهرانه بهت بگم هیچ وقت نیازهای روحی و جسمیت و ندیده نگیر اما موضوع مالی رو شما خودتون به عهده گرفتی و اصلا جزء نیازهای شما نیست و مطمئنا یه جا هم کم میارید.
    حرف فرشته مهربون و گوش کنید همین الان مهارتتون و تو زندگی بالا ببرید لزوما کسی که دکتر خوبی هست همسر خوبی نیست.
    موفق باشید
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  14. کاربر روبرو از پست مفید sisili تشکرکرده است .

    sisili (پنجشنبه 08 مهر 89)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.