به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1389-6-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,827
    سطح
    25
    Points: 1,827, Level: 25
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بهانه جوی شوهرم

    سلام . من بخاطر بهانه جوییهای شوهرم از شما راهنمایی می خواهم . او عین بچه ها رفتار میکنه کافی یک کم دیر بهش برسی باهات قهر میکنه . بدبین و کینه توز هم هست من در این 16 سال چقدر توهینها و تهمتها و تحقیرهایی که تحمل نکردم . فقط به خاطر پسرم. به همه شک داره از همه توقع داره که بهش احترام بذارن و درکش کنن ولی خودش دریغ از ذره ای احترام و درک متقابل. من فکر می کنم خیلی ازش دورم . با پسرش و من حسادت میکنه سر هر موردی که پیش بیاد باید حق را به خودش بده میگه من با شماها فرق میکنم.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: بهانه جوی شوهرم

    سلام

    شما 16 سال زندگی کردین یعنی مسیر طولانیی رو به یک روند ادامه دادین (تحمل کردن) حالا بعد از 16 سال خیلی سخته که بخواین تغییر رویه بدین و کاری کنید که همسرتون همونطوری بشه که میخواین و این کار انرژی و وقت زیادی میبره تازه معلوم نیست تا چه حد جواب بده چون همسرتون قطعا مقاومت خواهد کرد . انعطاف پذیری همسرتون رو هم باید در نظر بگیرید که معمولا با بالا رفتن سن انعطاف پذیری خیلی کم میشه مخصوصا در آقایون .

    بهتره بعد از 16 سال قبل از هرچیز فاصله ای که بینتون افتاده رو کم کنید و کمی صمیمیت بینتون رو بیشتر کنید و متوجه خصوصیات خوب همسرتون هم باشید .
    در حال حاضر تا چه حد با همسرتون صمیمی هستین ؟
    و اگر پسرتون نبود چقدر به این زندگی دلبستگی داشتید ؟
    از خصوصیات خوب همسرتون برامون بگید ؟

  3. 3 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (یکشنبه 04 مهر 89)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: بهانه جوی شوهرم

    دوست عزيز
    چيزهايي که گفتي منو بيشتر ترسوند چون فکر ميکنم همش رو همسر من صدق ميکنه،يه کم بيشتر بگو و بگو که تا حالا سعي کردي که تغييرش بدي و همسرت هم بدونه اشتباه کرده،تو اين مدت هيچ تغييري نکرده؟

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1389-6-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,827
    سطح
    25
    Points: 1,827, Level: 25
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بهانه جوی شوهرم

    سلام. من در این چند سال بیشتر سعی کردم هر چی که خودش میگه گوش کنم. ولی بر خلاف میلم بود. هرچی که میخواد باید در اسرع وقت آماده باشه. نباید منتظرش بذاریم. ولی خدا نکنه یه کار ازش بخواهی باید صد دفعه التماسش بکنم. اگه پسرم نبود فکر نمی کنم ادامه میدادم. چون انگیزه ای ندارم. اخلاق خوبش هم موقعی فوران میکنه که خواهراش یا مادر و پدرش خونه ما باشند. ولی اگه از خانواده ما کسی بیاد از زیر زمین هم که شده بهانه در میاره بی دلیل.وقتی هم باهاش صحبت میکنم میگم که بابا برداشت تو اشتباه بود زیر بار نمی ره . و یه مدت قهر میکنه . اوایل قهر کردنش برام سخت بود ولی الان عادت کردم وقتی قهره کمتر حرف می زنه راحت ترم.جرات نمی کنم براش تعریف کنم از کسی یا از چیزی .یا بخاطر حسادت و یا بخاطر بدبینی یه حرفی ازش در میاره.ما با صمیمی نیستیم . خیلی ازهم دوریم . فکر میکنم اصلا نمی شناسمش .

  6. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: بهانه جوی شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط tagmohammad
    ... اخلاق خوبش هم موقعی فوران میکنه که خواهراش یا مادر و پدرش خونه ما باشند. ولی اگه از خانواده ما کسی بیاد از زیر زمین هم که شده بهانه در میاره بی دلیل.

    وقتی هم باهاش صحبت میکنم میگم که بابا برداشت تو اشتباه بود زیر بار نمی ره .

    جرات نمی کنم براش تعریف کنم از کسی یا از چیزی .یا بخاطر حسادت و یا بخاطر بدبینی یه حرفی ازش در میاره.ما با صمیمی نیستیم . خیلی ازهم دوریم . فکر میکنم اصلا نمی شناسمش .
    تاج محمد عزیز
    وقتی که پدر ومادرش مهمان شما هستند شما هم سعی کن بهت خوش بگذره. و اینو تو چهرت نشون بده و یه جوری رفتار نکن که نشون بدی از بودن اونها معذبی.

    به او نگو که برداشت تو اشتباه بوده ، این اولین قفل مذاکره هست ، معنیش اینه که تو حرف شوهرت رو نمی فهمی . این جمله آفت یه مذاکره هست.
    من مطمئنم اگه از شوهرت نظرش رو بپرسم میگه که همسرم منو درک نمی کنه.

    باید سعی کنی به جای برچسب زدن اونو و حرفهاشو بفهمی ، کار سختیه اما شرط نفوذ در یه فرد فهمیدن نحوه تفکرشه
    .

  7. 3 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (دوشنبه 05 مهر 89)

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1389-5-11
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    3,474
    سطح
    36
    Points: 3,474, Level: 36
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    346

    تشکرشده 346 در 157 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بهانه جوی شوهرم

    سلام خواهر خوبم

    اولا که 16 سال زندگی کم نیست تازه یه پسر هم داری پس سعی کن بیشتر برای بهتر شدن زندگیت گام برداری مبادا پسرت هم به مرور زمان وقتی داره بزرگ می شه این رفتارها رو بکنه ونسبت به شما یا پدرش بدبینی یا بی احترامی داشته باشه بلاخره پسرتون هم از شما الگو برداری می کنه رابطه شما قبل از پسرتون باهاش چه جوری بوده آیا بعداز تولد فرزندتون توجه شما نسبت به اون کمرنگ شده؟
    رابطه فرزندتون با پدرش چه طوریه؟
    همیکه گفتین ازش درین واصلا نمی شناسینش خیلی بده مشکلتون رو بدتر می کنه
    اگه ازش دلخور شدی هیچ وقت تحقیرش نکن نگو که حسودی یا کینه توزی واز این حرفها خودش هم جلوی بچت اونم پسر ابهت احترام پدر واجبه
    نباید این احساسو داشته باشه که پسرت بیشتر ازاون واست مهمه این سممممه
    سعی کن کارهایی که دوست داره ویا از اونها لذت می بره براش انجام بدی
    روند زندگیتونو سعی کنین کمی تغییر بدین فکر می کنم زندگیتون خیلی سرد و بیروح شده خانوادگی سعی کنین به بیرون وتفریح ومسافرت برن خلاصه شماهم بی تقصیر نیستین باید محبتشو جلب کنین من فکر می کنم ایشون به محبت وتوجه شما احتیاج زیادی دارند منظورم فرمانبرداری نیست

  9. 2 کاربر از پست مفید ثمین1360 تشکرکرده اند .

    ثمین1360 (شنبه 10 مهر 89)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: بهانه جوی شوهرم

    سلام دوست عزیز
    به قول دوستان دیگر 16 سال زندگی زمان زیادیه و الان برای تغییر کمی بیشتر از دیگران زمان لازم هست.
    کمی زندگیتون و از روال عادی که توش افتادید خارج کنید یه کم تغییر و تحول ایجاد کنیم محیط خانه را شاد کنید. به قول اقای bybyاز بودن در کنار خانواده ایشان احساس رضایت کنید و این حس و انتقال بدید این جوری همسرتون می فهمه وقتی مهمون می ره چقدر همتون شادید به جای غر زدن به جون هم. پس اونم کم کم سعی می کنه همین کار و بکنه.
    کمی از نظر ظاهر به خودتون برسید و مثل روزای اول زندیگتون شادی کنید و البته روابط عاطفی شاد و با همسرتون فراموش نکنید . برید پارک و هر سه با هم والیبال بازی کنید یا هر کار دیگه ای که در خانواده شما مرسومه. از ایت حالت کرختی خارج بشید. سعی کنید دوستش داشته باشید به منفی ها نگاه نکیند.
    خواهید دید که همسرتون حال وهواش عوض خواهد شد و همچنین پسرتون .
    چون هر چه پسرتون به سن بلوغ نزدیکتر بشه و ببینه توی خونه از شادی و نشاط خبری نیست به سمت دوستان کشیده خواهد شد.
    سعی کنید از اتفاقاتی که بین دیگران افتاده چیزی بهش نگید چه خوبیها و چه بدیها چون همسرتون و حساس تر می کنه.
    توکل به خدا کنید چکمه های اهنی به پاتون کنید بسم ا... موفق خواهید شد.
    موفق باشید
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مخفی کاری های شوهرم و رمز روی گوشیش چه برخوردی کنم؟!
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 10:24
  2. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23
  3. عرفان داروی دردهای بی‌درمان
    توسط پندار در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:02
  4. تاثیر بیماری‌های روانی بر الگوی خرید
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 09:17

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.