rayanet13 عزیز
حضور گرم شما در جمع صمیمی خانواده همدردی را گرامی می داریم
نوشته اصلی توسط
rayanet13
سلام. من محمد هستم ، 23 سالمه و دانشجوی کاردانی نرم افزار هستم.3 سال قبل زمانی که خدمت میکردم با یه دختر آشنا شدم و این رابطه منجر به دوستی شد. بخاطر مشکلاتی که در خانواده داشتم موضوع رو پنهان کردم اما خانواده بعد از یه مدت خبردار شدن.از اول مخالفت کردن و هربار بحث پیش میومد تو خونه به دعوا کشیده میشد و خانواده تمام مشکلات رو از چشم دوستم میدیدن.
برای همه تأکید ما مبنی بر پرهیز از این نوع روابط به قصد ازدواج ، این یک نمونه از پیامدهاست ، که هرچند طرف شما فرد مثبت و محفوظی بوده باشه و روابط شما در حد حدود بوده باشه ، به طور طبیعی فاصله و عدم ارتباط هر چه بیشتر حالتهای عصبی یا غم و ... را به وجود می آورد که خانواده را نگران می کند ، همین که می فهمند موضوع یه ارتباطه ، بر اساس قانون مجاورت ، دیگه حتی ناراحتی های طبیعی فرزندشان را هم به این موضوع ربط داده و در این موقعیت چون معمولاً فرد غائب متهم شناخته می شود این پیامدی که شما ذکر کردی را به دنبال دارد و اولین سنگ سنگین پیش پای ازدواج انداخته می شود .
پس از این روابط بپرهیزید
اون دختر 3 سال از من کوچیکتره و خیلی مهربون و پاکه.تو این سه سال خیلی کمکم کرد و تنهام نذاشت و وفادار بود و هم رو دوست داشتیم.
و اینها رفتارهای وابسته ساز است ، محبتها و بده بستانهایی که در این دوستیها هست ، موجب وابستگی عاطفی می شود که از پیامدهای آن علاوه بر بسته شدن چشم طرفین بر واقعیتهاو نقش آنها مثلاً ناشناخته ماندن لایه های عمیق تر شخصیت هر دو برای همدیگر در اثر غلب بودن لایه احساسی وجود ، و اثرات جاذبه ای آن ، این است که در صورت فراهم نبودن وصال درد و رنج و حتی اقدام به رفتارهای خطر ساز را موجب می شود .
بعد چند ماه قرار گذاشتیم درسم که تمام شه با خانوادم صحبت کنم و راضیشون کنم اما خانواده با دعوا و مخالفت ها و نهایتا با آبروریزی کردن از هم جدامون کردن.الان دوستم بعد سه سال حالش خوب نیست و تو این دو ماهی که جدا شدیم خیلی داغون شده.همدیگرو دوست داریم اما مشکلاتی مثل خانواده ای که تمام راه هارو میبندن و با من که 23 سالمه و تک پسر هستم مثل بچه ها رفتار میکنن و برچسب سادگی میچسبونن بهم و همه مشکلات خودشونرو از چشم اون دختر میبینن و اینکه کار مناسب پیدا نکردم و دوستم داره آب میشه اما میدونیم که کاری ازمون بر نمیاد.فقط خواهشم اینه واسمون دعا کنید.
و باز هم نمونه ای از علت تاکید بر این که حتی اگر کسی را صد درصد مناسب خود دیدید برای ازدواج ، با وی از در این روابط وارد نشوید همین نمونه است که احتمالات پیش بینی نشده مبنی بر عدم هموار بودن راه و شرایط ازدواج پیش آید که در زمانی آشکار می شود و مانع وصال می شود که شما در اثر رابطه وابسته شده اید و نتیجه اش می شود حالی که این دختر خانم مورد نظر شما پیدا کرده ، یعنی آسیب روحی و روانی و ..... که حدش معلوم نیست در هر فردی تا کجا پیش رود .
با این اوضاع و احوال و این شرایط شما ، مدتی رفتار خود را به سوی آرامش و تعامل محترمانه و مناسب با خانواده پیش ببرید و از برخوردهای نا مناسب و غیر محترمانه ، عصبانیت ، تهدید ، پرخاش و .... بپرهیزید . وقتی جو آرام شد و خانواده از شما رضایت نشان دادند باآنها محترمانه وارد گفتگو شو ( حتی الامکان به کمک یکی از اقوام یا دوستان مورد احترام خانواده شما ) و به اونها قول بده که با ورود به قضیه و زیر نظر مشاور اگر اونها و خود شما در مسیر شناخت بیشتر از دختر و خانواده اش مواجهه با موادری شدید که خلاف ارزشهای خانوادگی و معیارهای شما بود با دیده منت از موضوع ازدواج صرف نظر کنید .
در مقابل خانواده موضع نگیرید که بیشتر و بیشتر از خواسته خود دور خواهید افتاد .
راه دیگر این است که از خیر این ازدواج بگذرید و رابطه را کاملاً کات کنید تا اون دختر با بسته بودن هر گونه روزنه ارتباطی بعد از مدتی ناراحتی و .... بر خودش مسلط شود و به زندگیش ادامه دهد ، اگر مطمئنید به هیچ وجه خانواده راضی نمیشوند ادامه ارتباط در هر سطحی ظلم به این دختر خواهد بود
علاقه مندی ها (Bookmarks)