با همسرم بعلت رابطه داشتن با زنان دیگر به مشکل برخوردم

[nilayalda]

سلام من تقریبا یک سال و نیم که ازدواج کردم . مدت 3 ماه از زندگیمون عالی بود بعد از آن رفتار همسرم خوب بود ولی شروع کرده بود با گوشیهاش اس ام اس بازی کردن
من شک نکردم چون خود من هم شاغل بودم و دوستان زیادی داشتم - آذر ماه ازدواج کردیم تا عید عالی بود بعد از می گفت کارش سنگین است تا اینکه رفتیم مکه بعد از ما دوستش به مکه رفت و ایشون رفت که به کارمنداش کمک کند که اتفاقی که نباید افتاد در اونجا با منشی دوستش دوست شد من فکر میکردم که کمک میکند زمان انتخابات هم بود - خلاصه که شک نداشتم تا اینکه یک شب بطور اتفاقی نمیدونم چی شد که گوشیشو نگاه کردم دیدم که ای دل غافل چه چیزهایی برای هم می فرستند تازه اون خانم میدونست که ایشون زن دارند . بعد از اون تازه فهمیدم که همسرم با دختران زیادی دوست هست دیگه خیلی ناراحت شدم رفتم پیش مشاوره گفت با هاش صحبت کن ولی ایشون منکر همه چیز شد و به من گفت که دچار توهم شدم و خیالاتی هستم در ضمن اینو بگم که من از جمله افرادی هستم که خوابهای صادق دارند
در مورد رفتار همسرم کسانی تو خواب بهم هشدار می دادند ولی نمیخواستم باور کنم.
فکر میکردم دروغ است ولی .... همه چیز راست بود .
نمی دونید چی کشیدم در ضمن ما هر دو در سن بالا ازدواج کردیم همسرم قبلا ازدواج کرده بود و یک بچه دارد11 ساله که با مادرش زندگی می کند به من گفت به خاطر اینکه مال واموالم رو با کمک پدرش بالا کشید از هم جدا شدند .
همسرم خیلی مهربون ولی .. هوس بازه تو ماه رمضان خیلی خوب شده بود تااینکه یک شب خونه نبودم رفتم به مادرم سر بزنم از وقتی که اومدم خیلی بداخلاقی میکنه گوشیشو خواب که بود نگاه کردم دیدم با یک نفر 26 ساله تازه دوست شده ولی از وقتی با این دوست شده ما با هم حرف نزدیم جاشو از من جدا کرده میدونید در موردهای قبل هیچوقت اخلاقش عوض نمیشد ولی این جدید فرق میکنه شماره این خانمو دادم به همسر دوستم با هاش تماس گرفت که دوست بشه گفته اگر پول داری باهات دوست میشم درضمن تو اس ام اس هاش دیدم که نوشته بود شب جمعه چرا تنهایی خانمت کجاست چرا تنها موندی ؟ خانمت چند ساله است ؟ میدونه که من زنشم نمیدونم کجا با هم دوست شدند . خلاصه دیگه توانم تمام شده .دیگه بریدم من کارم خیلی عالی است ایشون تمام پولشو خرج دیگران میکنه اصلا تا حالا یک گل نخریده . فقط شام حاضر باشه بخوره بخوابه صبح بره با زنهای دیگر گردش و اس ام اس بازی بعد به من میگه خسته ام وقت ندارم بهت زنگ بزنم
کمک کنید دیگه نمیدونم چه کنم . هر کاری بگید براش انجام دادم :323:

[pardis81]

می‌شه یه کم بیشتر از خودتون بگین ؟ این که چند سالتون هست ؟ همچنین شوهرتون ؟نحوه اشنأیتون چه طوری بود؟
شما قبلا تحقیق نکرده بودین دلیل جدا شدن از زندگی‌ قبلی‌ شون چه بوده ؟

[mahsa_mhmh]

سلام دوست عزیز
خوش آمدی
خیلی متاسف شدم که بعد از یک سال و نیم زندگی این مسائل برایتان پیش آمده است.
راه حل هایی که برای این موضوع وجود دارد همگی کاملا بستگی به شما و شرایط شما دارد.علاوه بر اینکه به سوالای پردیس عزیز پاسخ می دهید به این سوالات هم پاسخ بدهید، دوست عزیزم من فقط می خواهم نظر شما را بدانم و این سوالات بدون منظور یا غرض خاصی هستش
چرا با ایشان ازدواج کردید؟
آیا قبل از ایشان ازدواج ناموفقی داشته اید؟
رابطه ی شما با همسرتان چطور است؟چطوری به ایشان ابراز علاقه می کنید؟در زندگی شما عشق و دوست داشتن وجود دارد یانه؟
اگر یک روزی بخواهی همسرت را خوشحال کنی چگونه این کار را انجام می دهی؟
یک روز ایده آل در زندگی مشترک شما چگونه است؟

[nilayalda]

من 39 سالم وهمسرم 41 سال
در محل کارم با ایشون که با شرکتمون کار میکرد آشنا شدم . از تمام کسانی که میشناختم پرسیدم همگی گفتنند که پدر زن قبلی ایشان با همکاری زنش تمام اموال ایشان را بالا کشیدند و بعد 4 سال از هم جدا زندگی کردند تا بچه ش به سنی برسد که خودش انتخاب کند که با کدام باشد که ایشون چون دختر بود مادرشو انتخاب کرد .
من مجرد بودم و ازدواج نکرده بودم در ضمن من مردی را دوست داشتم که خودساخته باشد پولش برام مهم نبود چون درامد خود خیلی خوبه . خیلی مهربون بود و خیلی بهم توجه میکرد و سعی میکرد هر کاری دارم برام انجام بده .
خیلی دوستش دارم براش گل میخرم ( درسته ایشون براش مهم نیست ) روز مرد براش کادو خریدم ( انداخت یه کناری و گفت نیازی ندارم ) خونه شو مرتب . لباسها اتوشده . از مهماناش با مهربانی پذیرایی میکنم تو فامیلش معروف هستم به مهربونی چون کلا مهمان دوست هستم . همیشه به من میگفت عشقمی دوست دارم . وقتی خیلی خوشحال میشه که بهترین غذا را براش درست میکنم .
وقتی که گوشیش خاموش باشد و بیرون بیرم خیلی خوش میگذره و مسافرت بیرم فقط دو نفره ( چون حتی یک نفر پبشش باشد یادش میره که زنی هم دارد. )

[مي مي]

سلام دوست خوبم
خوش اومدي و واقعا متاسفم،از خودت بيشتر بنويس تا با کمک دوستان بشه کمک کرد....

[nilayalda]

میدونید وقتی که همه چیز و از دست میده و ورشکست میشه . زنش جدا میشه و میگه که دیگه خودم پول دارم ماشین دارم و کارم دارم احتیاجی به تو ندارم و طلاق
بعد از 3 سال که ایشان خودش جمع و جور کرد دوباره کارشو شروع کرد بعد از ازدواج با من کارش به روال خوب افتاد سرو کله زنها پیدا شده
هر چند وقت یکی نمیدونید چند تا شماره تلفن دارم از زنهای مختلف
جالب ایشون خط ایرانسل خرید با گوشی ولی من نمیدونستم حتی یکبار یک مشکل تصادفی برای یک نفر پیدا شده بود اونجا با اونها حرف میزد ولی اس ام اس هم میزد بالای سرش رفتم آروم دیدم سر بستنی با هم قرار میزارن
خلاصه که خیلی دوستش دارم ولی از دستش عصبانی هستم اصلا بروش نمیاره که چه کار میکنه فقط میگه دچار توهم هستی چیزی نیست جالب جان مادرشو قسم میخوره میگه چیزی نیست ولی اس ام اس چیز دیگه ای میگه
چهره مهربونی داره که ادم دلش براش میسوزه

[mahsa_mhmh]

راستش رفتار زن قبلیش یک مقدار مشکوکه،فکر نمی کنی که اینها همه از زبان همسرت هستش و ممکنه موضوع جور دیگه ای بوده؟شاید همسر قبلیش هم با همین اخلاقش مشکل داشته که با وجود بچه طلاق گرفته
این کارایی که گفتی به نظر من یک جای کار داره می لنگه و اکنش های ایشان طبیعی نیست :
"خیلی دوستش دارم براش گل میخرم ( درسته ایشون براش مهم نیست ) روز مرد براش کادو خریدم ( انداخت یه کناری و گفت نیازی ندارم ) خونه شو مرتب . لباسها اتوشده . از مهماناش با مهربانی پذیرایی میکنم تو فامیلش معروف هستم به مهربونی چون کلا مهمان دوست هستم . همیشه به من میگفت عشقمی دوست دارم . وقتی خیلی خوشحال میشه که بهترین غذا را براش درست میکنم .
وقتی که گوشیش خاموش باشد و بیرون بیرم خیلی خوش میگذره و مسافرت بیرم فقط دو نفره ( چون حتی یک نفر پبشش باشد یادش میره که زنی هم دارد. )"
نمی دونم شاید اگر بازم توضیح بدی بهتر بشه قضاوت کرد

[nilayalda]

اتفاقا من از ایشون پرسیدم که 4 سالو چطوری تو تهران بدون زن بودی ( خانواده ایشون در شهرستان هستند ) میگفت که پدرش هم پرسیده بعد جواب میداد که زیارت عاشورا میخوندم میدونید من کلا مثبت اندیش هستم حتی زمانی که تو اون شرکت دوستش کمکش میکرد بعد هم ساعت 9 شب میامد میگفت رفتم تظاهرات
همه چیز عادی بود تا اس ام اس های که زن و شوهرها با شرمندگی برای هم میفرسند رو بین اونها دیدم
ایشون یک اخلاقی دارند وقتی با دو نفر هست نمیتونه اعتدال رو رعایت کنه بخاطر همین هم لو میره یعنی چون تمام روز با اون خانم تلفنی و اس ام اس بازی داره دیگه یادش میره که من هستم .
حتی یکبار لو داد که یادته رفته بودم رستوران فلان به اون شخص چی گفتم در حالی که من اصلا اونجا نرفتم
ما تا حالا با هم کوه نرفتیم ولی یکبار گفت اره قیمت تله کابین گرون شده برادرم پرسید کی رفتی گفت سه شنبه در حالی که به من گفته بود تو جلسه ام نمی تونم صحبت کنم
راستشو بخواین تا حالا نشده بریم جایی و موقع برگشتن اشک منو در نیاره
چون سر گوشیش دعوامون میشه

[مهسان-م]

واقعا متاسفم.
نمیدونم چی بگم ولی عجب شوهرتون سادست که اینهمه راحت لو میره و حتی اسمس ها رو پاک نمیکنه.
تا حالا شده منطقی باهاش صحبت کنین؟
چه توضیحی برای اسمسا داره؟
آیا وقتی اسمس ها رو دیدین بهش نشون ندادین؟که بهش ثابت کنین توهم ندارین؟

[mahsa_mhmh]

اتفاقا من از ایشون پرسیدم که 4 سالو چطوری تو تهران بدون زن بودی ( خانواده ایشون در شهرستان هستند ) میگفت که پدرش هم پرسیده بعد جواب میداد که زیارت عاشورا میخوندم
میدونید من کلا مثبت اندیش هستم حتی زمانی که تو اون شرکت دوستش کمکش میکرد بعد هم ساعت 9 شب میامد میگفت رفتم تظاهرات
دوست عزیزم بین مثبت اندیشی و ساده بودن و ساده انگاری فرق هست
همه چیز عادی بود تا اس ام اس های که زن و شوهرها با شرمندگی برای هم میفرسند رو بین اونها دیدم
زندگی مشترک و ازدواج قانون و تعهد خاص خودش را دارد و اولین قانونش آن هستش که دو نفر به یکدیگر متعهد هستند و نباید به هیچ عنوان فرد سومی در این زندگی شریک شود

ایشون یک اخلاقی دارند وقتی با دو نفر هست نمیتونه اعتدال رو رعایت کنه بخاطر همین هم لو میره یعنی چون تمام روز با اون خانم تلفنی و اس ام اس بازی داره دیگه یادش میره که من هستم .
راستش من دیدگاه شما را نمی دونم شاید برایت این مسئله عادی یا طبیعی باشد ولی به نظر من این طبیعی نیست یک مردی که زن دارد نباید با خانوم دیگری اس ام اس بازی کند(مگر اینکه برای تو مهم نباشد،واقعا برایت مهم نیست؟؟)
حتی یکبار لو داد که یادته رفته بودم رستوران فلان به اون شخص چی گفتم در حالی که من اصلا اونجا نرفتم
ما تا حالا با هم کوه نرفتیم ولی یکبار گفت اره قیمت تله کابین گرون شده برادرم پرسید کی رفتی گفت سه شنبه در حالی که به من گفته بود تو جلسه ام نمی تونم صحبت کنم
راستشو بخواین تا حالا نشده بریم جایی و موقع برگشتن اشک منو در نیاره
چون سر گوشیش دعوامون میشه

دوست عزیزم تعریف شما و همسرت از زندگی مشترک چیست؟