مشکلات بعد از جدایی

[saba1389]

سلام
من و همسرم بعد از یکسال عقد به دلیل عدم تفاهم و همچنین نداشتن مهارت های زندگی هر دویمان متاسفانه از هم جدا شدیم تا حدودی توانسته ام که با این اوضاع کنار بیام ولی وقتی یه یاد رابطه جنسی که با همسرم داشته ام خیلی اذیت می شوم نمی دانم این اذیت شدن این معنی را می دهد که من هنوز همسرم را دوست دارم و نیاز جنسی دارم و یا اینکه معنی دیگری را می دهد دوستان گرامی لطفاً کمکم کنید تا فراموش کنم و آیا می شه که این نیاز را فراموش کرد؟

[saba1389]

دوستان گرامی کسی نظری نمی خواهد بدهد؟

[hamidreza65]

دوسته خوبم منم دقیقا یک سال عقد کرده بودم جدا شدیم در مورد مشکلت هم بگم وقتی به یادش میوفتی خودتو مشغول یه کاری کن خواهشن زیاد به فکر رابطه جنسی نباش .رابطه ای که تموم شده به فکر آینده باش بدون که خدا یه حکمتی تو کارشه که این اتفاق برات افتاده امیدوار باش خدا رو هم شاکر باش وراستی مگه شما تو دوران عقد رابطه جنسی جدی داشتید یعنی ازدواج کرده بودید؟

[saba1389]

نه ازدواج نکردیم .ولی رابطه جنسی داشتیم ولی من اصلاً اذیت نمی شدم فکرش هم می کنم می بینم تازه خوشم می اومد به خاطر این وقتی به این موضوع فکر می کنم ناراحت می شم
خیلی سعی می کنم که فراموش کنم ولی خیلی سخته

[hamidreza65]

درسته حرف شما رو قبول دارم ولی یه کم غیر منطقی به نظر میاد گفتم منم مشکل شما رو داشتم ولی سعی کردم خیلی من تو سوالتون یه جملتون خیلی ذهنمو مشغول کرد شما همسرتونو دوست دارید و هنوزم احتیاج به نیاز جنسی دارید من این برداشتو میکنم که شما بازم در حال حاظر دوست دارید نیاز جنسی داشته باشید؟ولی چی جوری با همسره سابقتون که الان جدا شدید ؟شدیدا اشتباع فکر میکنید فکره آیندتون باشید به پیشرفت فکر کنید و حتما اینو بدونید که یکی بهتر قسمتتون میشه.
و در آخر علت جداییتون چی بود

[saba1389]

[b]من اصلاً دوست ندارم که این نیاز را داشته باشم ولی فکر می کنم چون دارم به رابطه جنسی که داشتم فکر می کنم پس این نیاز را دارم و چون تا قبل از ازدواج نه تنها رابطه جنسی نداشتم بلکه با جنس مخالف هم دوست نبودم این مشکل برای من پیش آمده
به این دلیل طلاق گرفتم چون برای همسر من اهمیت نداشتم اولویت زندگی اش من نبودم اون راه خودشو می رفت من هم راه خودم می رفتم اصلاً راظی به گذشت برای هم نبودیم مهم ترین دلیل جدایمان دخالت دیگران بود البته این من و همسرم بودیم که این اجازه را خانواده ها دادیم همسرم هر اتفاقی که برایمان می افتاد به خانواده اش اطلاع می داد من هم همینطور و اجازه می دادیم که بزرگترها در زندگیمان دخالت کنند متاسفانه من وقتی متوجه شدم که کار اشتباهی می کنم که دیگه خیلی دیر شده بود خانواده همسرم دیگه به من فرصت ندادند که اشتباهم را چبران کنم همسرم هم نه به خودش فرصت داد نه به من در صورتی که من می خواستم که این فرصت را به همسرم بدهم ما به خاطر این که به پدر و مادرمان احترام می گذاشتیم راضی نشدیم که مقابل خانواده هایمان خیلی محترمانه باسیتیم و بگیم که ما ههمیدگر را دوست داریم البته چون طلاق از طرف همسرم بود من نمی تونستم کاری کنم چون متعقد به این مساله هستم که اگر در زندگی مشترک یک طرف نخواسته باشه که ادامه بده اجباری در ادامه دادن نیست من منتظر بودم که اون اقدام بکنه ما اصلاً حریم خصوصی نداشتیم من در کنارش احساس راحتی نمی کردم وقتی در کنارش بودم خیلی استرس داشتم که بعضی هاش هم خیلی الکی بودند به خاطر این استرس ها من اصلاً نمی تونستم به همسرم محبت کنم اگر خانواده همسرم از من بد می گفتند همسرم به جای اینکه حامی من باشه حامی اونها بود همسرم فقط پدر و مادرش براش مهم بود برای من هم با وجود اینکه 25 سالم بود ولی ازدواج زود بود اینکه بتونم رابطه ها را کنترل کنم جلوی دعواها را بگیرم و نگذارم که خانواده ام به همسرم چیزی نگوید در واقع پدر همسرم شوهرم من حساب می شد همسرم فقط همسر رختخوابی من حساب می شد و اکنون احساس که دارم احساس آرامش و دور از استرس است ولی به خاطر مشکلی که دارم خیلی اذیت هستم و اینکه می شد که اینطور نمی شد

[هستی]

سلام دوست عزیز

قضیه میل جنسی و فشار اون خیلی زیاد به خود شخص بر می گردد.
یعنی اگر شما تصمیم بگیرید و دیگر به این موضوع فکر نکنید و هر وقت به یاد خاطره های همخوابی با همسرتان افتادید، سریع مسیر فکریتان را عوض کنید، مطمئن باشید حل می شود.
خودتان و فکرتان را مشغول مسائل دیگری کنید و برای خودتان سرگرمی های جدید پیدا کنید.

[pardis81]

قضیه میل جنسی و فشار اون خیلی زیاد به خود شخص بر می گردد.

ببین عزیزم وقتی‌ تونستی‌ با مسئله جدایی کنار بیأی پس حتما میتونی‌ این قضیه رو هم برای خودت حل کنی‌ .سعی‌ کن بهش فکر نکنی‌ .
موفق باشی‌

[saba1389]

سعی خودم را می کنم

فکر می کنید که دید اجتماع نسبت به من که قبلاً ازدواج ناموفقی داشتم چه جوری است آیا می تونم دوباره ازدواج موفقی داشته باشم
فرق من که یک رابطه جنسی که کار اشتباهی نبوده با کسانی که خلاف شرع می کنن چیست یا من باید قید ازدواج را بزنم؟

[green]

خوب به هر حال این یه حقیقته که بعضی از قرصت ها رو از دست می دید اما این به این معنی نیست که نتونید دوباره ازدواج موفقی داشته باشید. حتما شدنیه.

ولی بهتره اول روی اون مهارت هایی که می گید نداشتنشون روی جداییتون تاثیر داشت کار کنید. بهتون قول می دم که اگه مهارت های ارتباطیتونو افزایش بدید حتما می تونید دوباره یه ازدواج خیلی موفق داشته باشید.