سلام .نماز و روزه هاتون قبول باشه . من باز با یه مسئله جدید مواجهم. 29 سالمه فارغ التحصیل کارشناسی رشته ارتباطات هستم. خواستگارم 23 سالشه دیپلم و کارمند یه شرکت.البته رسما خواستگاری نکرده از وقتی منو دیده به مادر پدر خواهر و خانوادش گفته بیان خواستگاری اونا میگن زوده.یه برادر بزرگتر از خودش داره میگن اول اون باید زن بگیره. تا اونجایی که به من گفته واسه اونم هر جا خواستگاری میرن مقبول واقع نمیشه. البته مادرش اوایل گفته بود که سن من بیشتر هستش و این آقا اصرار کرده.جدیدا هم مادرش میگه باشه با پدرت صحبت کنم ولی الان یک ماهه می گه باشه و هیچ عملی انجام نمیده. آخرین تماس تلفنی که با این آقا داشتم می گفت مامانم منو داره سر کار میزاره. میگه باشه ولی هیچ کاری نمیکنه.منم گفتم والا از دست من کاری بر نمیاد شما باید بیای خواستگاری . من که دخترم کاری از دستم بر نمیاد.پدرش میگه زوده برات. از طریق مادرش میخواسته باباشو راضی کنه که کار پیش نرفت.به هر حال با این اختلاف سن با این شرایطی که خانوادش دارن صبر کردن من واسه این آقا نمیدونم چه نتیجه ای میده! خوب معلومه هیچی. همش از من میخواد راه حل جلو پاش بزارم. منم گفتم اگه واقعا منو میخوای سن هم برات مهم نیست یکی از بزرگای خوانوادتونو واسطه کن تا مامانو باباتو راضی کنه.میگه اگه نیان اگه نشه ازدواج نمیکنم. حقیقتش نمیدونم چه اتفاقی میفته. پسر سالمیه هم از نظر قیافه از من درشت تره هم فکرش بچه گانه نیست.
از نظر مالی بد نیست یه حقوق ثابت داره . من نمیدونم چرا این روزا همه پسرا دنبال دختر بزرگتر از خودشون میرن. من نه پولدارم نه کارمند. یه خانواده متوسطیم که خدا رو شکر تو زندگی بابام برام کم نذاشته. با آرزوی توفیق برای همه . خواستین راه کار بدین چطور مامانش راضی شه بیاد منو ببینه والا من که توش موندم. بابامم گفته باید بزرگترش با من صحبت کنه.خواستگاری که الکی نیست! باید اول بدونم اینا کین. خدا به خیر کنه.یا حق
علاقه مندی ها (Bookmarks)