به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

Hybrid View

  1. #1
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تضاد بین احساس و منطق

    نقل قول نوشته اصلی توسط r969
    از طرفه دیگه به صورت کاملا ناخود آگاه تمام حواسم متوجه ایشون هست . از یه طرف نمیتونم به ازدواج فکر کنم.....
    با سلام
    به تالار همدردی خوش آمدید.

    دقت فرمایید که احساسات از ابتدا ناخودآگاه و بی ترمز و با این همه فشار نیست.
    وقتی فازهای اولیه را باخامی یکی پس از دیگری جلو می رویم به جایی می رسیم که دچار وابستگی شده و مانند اعتیاد از اینکه ترک کنیم سلب مسئولیت می کنیم.
    اعتیاد هم در بار اول و دوم این همه فشار ندارد.
    شما از روز اول با تکرار خیالبافی در مورد این خانم، دادن شماره تلفن و پیشنهاد حمایتی که مسئولش نبودید، زدن sms به بهانه ماه مبارک رمضان، زمینه شدت دادن به احساساتت را فراهم آوردید.

    این مسائل وقتی تعارض با منطق شما را بیشتر می کند که می فرمایید زمینه ازدواج هم ندارید.

    شما از یک طرف :
    باید در بستر سازی ازدواج یا فراهم کردن تمیهیدات آن انرژی بگذارید و از آن حالت خشکی که قبل در ذهن داشته اید پا را فراتر بگذارید. ما نمی توانیم به طور خشک آن هم در دوران جوانی بگوییم ما متمرکز بر هدف درسی هستیم و اصلا عاطفه و احساس تعطیل.در این راستا باید ارزیابی منعطفی (نه سخت گیرانه) نسبت به ازدواج پیدا کنید. و زمان حداقلی و حداکثری آن را تعیین کنید.

    از طرف دیگر :
    مسئله کنترل احساس را تا زمانی که آماده ازدواج بشویم یا بسترش را فراهم کنید در دستور کار خود قرار دهید. یعنی باید از سرچشمه مسئله را حل کنید.
    شما نمی توانید، ببینید، دل ببندید، کمک کنید، sms بزنید، با خیالبافی و فکر به او احساسات را تحریک کنی، و ... پیش بروی و بعد چند سال وابسته نشوی.
    تازه مشکل اصلی ات بعد از چند سال وابستگی شروع می شود. درست زمانی که شرایط ازدواج پیدا کردی و (با فرض خوشبینانه) که تا آنزمان هم این دختر پای شما ایستاد باید در آن زمان شروع به شناخت بکنید. در آنجا یکبار دیگر باید تاپیکی بزنید با عنوان «تضاد بین احساس و منطق»، در آنجا شما شروع به شناخت منطقی خانواده ها و بررسی ها می کنید. اگر از نظر معیارهای ازدواج مناسب هم نباشید و خانواده ها مخالف باشند. ، آن وقت با این همه احساس وابستگی و ... دچار مشکلات حادتری خواهید شد.

    لذا روند صحیح اینست.
    ابتدا داشتن شرایط ازدواج یا آمادگی ازدواج
    بعد نشان کردن دختری که علاقمند هستید.
    بعد خواستگاری و رسمیت بخشنیدن به رابطه
    بعد شروع به شناخت معیارها و شخصیت یکدیگر و ارزیابی مسائل
    و در نهایت انتخاب ، عقد و تعهد و رشد دادن احساسات و دلبستگی ها.


    در حالیکه شما اکنون دقیقا در آخرین عبارت آخرین فاز هستید یعنی : احساسات و وابستگی ها

  2. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (شنبه 31 اردیبهشت 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.