سلام
من رضام، تازه عضو شدم و امیدوارم بتونم هم از کمک دوستان استفاده کنم و هم بتونم در حد توانم کمکی انجام بدم.
اول اصل مشکلو میگم واسه کم حوصله ها بعدش توضیح کاملتر
"من کُردم و اونایی که با کُردا آشنان میدونن تو مراسم عروسیمون این عادیه که پسر دخترای فامیل دست همو بگیرن و کُردی برقصن(همون چوپی خودمون)، ولی خوونواده دختری که قراره بریم خواستگاری رو این مسایل حساسن و مراسمشون جداست و حتی داماد میره پیش عروس یالله میگه ملت چادر سر کنن! ما گفتیم مراسم نه! ولی چون من تک پسرمو ایشون فرزند ارشد تا حالا خونواده ها قبول نکردن"
اگه بخوام بیشتر توضیح بدم ما آشناییمون تو نت بود ولی به محض اینکه عاطفی شد هر دو خونواده هارو تو جریان گذاشتیم، اول موضع گرفتن ولی بعد یه سری تماس ها و تحقیقات نظرا مثبت شد، با توجه به بعد مسافت(من بچه غربم و اونا مرکز، 1000 کیلومتری میشه، البته من نمیخواستم تو شهرمون بمونم و این به خودی خودش مشکلی نیست) اجازه داده شد که قبل اینکه با خونواده بریم من تنها برم که صحبتایی که با خودش و خوونوادش داشتم خیلی مثبت بود.
الان یک سال و نیم گذشته(قرار بود عید بریم با خونواده که پدرشون فوت شد و حالام قراره چند روز دیگه بریم تا از این بلاتکلیفی در بیایم)
با توجه به مسایل مثبت (هر دو لیسانسیم، من دو سال بزرگترم، پدرامون بازنشسته با وضع مالی یکسان هستن، با توجه به اول آشناییمون که داستانش مفصله پایه همه چی روی صداقت بوده به اخلاق و عادتهای خوب و بد هم آشنایی داریم، بعد که همو دیدیم و صدای همو شنیدیم پسندیدیم و ...) و صحبت هایی که با خونواده ها کردیم به نظر میاد این قضیه عروسی تنها مشکلیه که واسه خواستگاری پیش میاد!
کسی راه حلی به ذهنش میرسه؟ اگه سوالی هم بود بپرسین
علاقه مندی ها (Bookmarks)