به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 93
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 91 [ 06:01]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    189
    امتیاز
    3,988
    سطح
    40
    Points: 3,988, Level: 40
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 569 در 128 پست

    Rep Power
    0
    Array

    هرچي ديدم دم نزدم

    سلام الان تقريبا 3ماه كه ازدواج كردم مثلا عاشق شوهرمم 2سال با هم رابطه داشتيم پارسال هم به خواستگاريم اومدن اما به خاطر يه سري اختلاف قسمت نشد توي اين 2سال شوهرمو كاملا شناختم وضع مالي نسبتا خوبي داشت و با دخترهاي زيادي رابطه داشت من خيلي چيزارو ميديدم ولي ناچار بودم تحمل كنم حتي زن سيقه اشو ديدم ولي صبرم تموم شدو بي خيالش شدم كه باز خودش برگشت منم پذيرفتمش با خودم گفتم خدا اينقدر بخشندس چرا من كه بندهشم نباشم اين شد كه ازدواج كرديم من واقعا سعي ميكنم بهش اعتماد داشته باشم.اما گاهي كه يه خورده بي توجه ميشه فورا دلگير ميشم وقتي زن داداشاشو ميبينه كمتر توجه ميكنه دوس دارم همه توجهش به من باشه ضمنا شوهرم فعلا توي يه كشور آزادوبي بندو بار مشغول به كار و كارشم فقط با زنهاست و من ازين موضوع خوشحال نيستم ولي خب كاره ديگه ازتون خواهش ميكنم راهنماييم كنيد

    واقعا ممنونم كه جوابمو ميدين و اينقدر توجه ميكنيد.يكي جواب منو بده

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 91 [ 06:01]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    189
    امتیاز
    3,988
    سطح
    40
    Points: 3,988, Level: 40
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 569 در 128 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هرچي ديدم دم نزدم

    آخه چرا هيچكسي جواب منو نميده دارم رواني ميشم

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: هرچي ديدم دم نزدم

    شما و همسرتون جدا از هم زندگي ميكنيد؟

    يعني شما با علم به اين كه همسرتون زن صيغه اي و دوستان دختر زيادي داشته زنش شدين؟
    پس حتما يه حسن و مشخصه ي قوي داشته كه شما رو جذب كرده لطفا اون رو بگين!!
    چه چيزي باعث شده كه شما علي رغم دونستن اين موضوعات باهاش ازدواج كنيد؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط shomila
    من خيلي چيزارو ميديدم ولي ناچار بودم تحمل كنم حتي زن سيقه اشو ديدم ولي صبرم تموم شدو بي خيالش شدم كه باز خودش برگشت منم پذيرفتمش
    در مدت دو سال با هم دوست بودين؟رابطه جنسي باهاش داشتين كه مجبور شدين ازدواج كنين؟؟؟
    اگه نه علت ناچار بودن رو بگين...توضيحات شما خيلي كمه ...واضح تر و كاملتر توضيح بديد لطفا...

  4. 4 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (شنبه 24 مهر 89)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 بهمن 00 [ 10:13]
    تاریخ عضویت
    1387-1-30
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    26,364
    سطح
    97
    Points: 26,364, Level: 97
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 986
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran25000 Experience Points
    تشکرها
    1,578

    تشکرشده 1,607 در 499 پست

    Rep Power
    65
    Array

    RE: هرچي ديدم دم نزدم

    من با غزاله خانوم موافقم شما یکم گنگ حرف زدین شاید بخاطر همینه که مورد بی توجهی قرار گرفتید یا موضوعتون اورژانسی به حساب نیومده؟

    یکم بیشتر بگین شوهرتون چه مدته که در اون شهری که میگید مشغوله ایا شما میدونستید که اون با خانوم ها سرو کار داره و با علم بر این موضوع و حساسیتی که دارید همسر اون شدید چیه که شما رو مجبور کرده ؟


    اگر شما میگید که به دلیل رابطه داشتن شوهرتون سر کار با خانوما کمی تردید نسبت به اون دارید پس چرا میگید که سعی میکنم اعتماد کنم اگر اعتماد میکنید پس دلیلی نیست که به اون شک کنید اگر نه اون چیز دیگه ای هست !
    ازتون میخوام خیلی بیشتر توضیح دهید.

  6. 3 کاربر از پست مفید کنجکاو تشکرکرده اند .

    کنجکاو (یکشنبه 14 شهریور 89)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 91 [ 06:01]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    189
    امتیاز
    3,988
    سطح
    40
    Points: 3,988, Level: 40
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 569 در 128 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هرچي ديدم دم نزدم

    سلام ممنون كه بالاخره جواب دادين بزارين واضحتر بگم آره منو همسرم تقريبا سه ماه كه از هم دوريم اون توي كشور ديگه يا به قول معروف اون اون ور دنياو من اين ور دنيا كارش با خانمها سرو كار داره از صبح تا غروب با يه خانمه غريبه و توي كشوريه كه هيچكس اونجا نيست واسه نظارتش به هر حال توي 2سال رابطه مون طوري نبود كه من مجبور به ازدواج بشم امادوسش داشتم يا هوس بود يا عشق نميدونم توي اين 2سال خيلي بهم بد كرد شمارههاي دخترارو اس ام اسا شونو ميديدم گريه ميكردم اون ميخنديد غصه مي خوردم اون شاد بود دلم واسه خودش مي سوخت دلم واسه خونوادش مي سوخت ودر آخر دلم واسه خودم ميسوخت كه اينقدر تحقير ميشدم دلم واسه خودم ميسوخت كه به كي اعتماد كردم دلم براي خودم مي سوخت كه خورد ميشدم دلم براي خودم مي سوخت وقتهايي كه بهش نياز داشتم نبود و اون وقتايي كه منو ميخواست بودم حالا چرا قبول كردم ازدواج كنم:گفتم بعد اينكه زن صيغه اي شو ديدم بي خيالش شدم خودش دوباره اومد گفت پشيمونه گفت فرصت 2باره ميخواد گفت عاشقمه گفت همه چيو باخته گفت و گفت و گفت...منم چون دوسش داشتم پذيرفتمش گاهي اوقات خيلي دلم ميشكنه از دستش اما خوب نبايد دم بزنم چون مرده بهش بر ميخوره

  8. کاربر روبرو از پست مفید shomila تشکرکرده است .

    shomila (جمعه 12 شهریور 89)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 91 [ 06:01]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    189
    امتیاز
    3,988
    سطح
    40
    Points: 3,988, Level: 40
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 569 در 128 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هرچي ديدم دم نزدم

    واقعا از اهميتتون ممنونم نميدونم با چه زبوني ازتون تشكر كنم.عزيزان وقتي سر ميزنيد يه راهنمايي بكنيد مرا تا كه از جانب معشوق نباشد كششي كوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 مهر 90 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1388-10-03
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    3,717
    سطح
    38
    Points: 3,717, Level: 38
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    890

    تشکرشده 902 در 220 پست

    Rep Power
    41
    Array

    RE: هرچي ديدم دم نزدم

    سلام

    پنجشنبه جمعه ها معمولاً تالار خلوته، حتماً از فردا افراد بیشتری راهنمایی می کنن. عجله نکنید.

    همیشه کارشون همین طوره؟ یا الان موقتاً اینجوری هست؟ از اول ازدواج کارشون اینجوری بوده؟

    این عدم اعتماد احساسی هست که درون شما وجود داره و شاید الان دیگه کاملاً همه چیزو رعایت می کنن. چقدر با هم راحتید و احساساتتونو با هم راحت در میون میزارید؟

    بهتره که خیلی آروم و بدون اینکه شوهرتون احساس کنن که بهشون شک دارید در مورد احساسی که اذیتتون می کنه (عدم اعتماد) بهشون بگید.
    [size=medium]فراغ و وصل چه باشد، رضای دوست طلب *** که حیف باشد از او غیر از او تمنایی[/size]

  11. کاربر روبرو از پست مفید green تشکرکرده است .

    green (جمعه 12 شهریور 89)

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: هرچي ديدم دم نزدم

    دوست عزيز شما داري تاوان انتخاب كاملا احساسيتو پس ميدي...معيارهايي كه شما ازش چشم پوشي كردين در مقابل فقط و فقط "دوست داشتن" حالا دارن خودنمايي ميكنن!!

    ببين اگه يه ليست از خصوصيات خوب و بد همسرت رو بنويسي توي قسمت خوب ها چه خواهي نوشت؟ميشه بگي؟قبلا هم ازت پرسيدم اما جواب ندادي!

    [b][color=#FF0000]سوال::

    كار همسرتون هميشه همين طور خواهد بود يا ماموريت موقتي و ...است؟؟شما تا كي قراره دور از هم زندگي كنيد؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط shomila
    سلام ممنون كه بالاخره جواب دادين بزارين واضحتر بگم آره منو همسرم تقريبا سه ماه كه از هم دوريم اون توي كشور ديگه يا به قول معروف اون اون ور دنياو من اين ور دنيا كارش با خانمها سرو كار داره از صبح تا غروب با يه خانمه غريبه و توي كشوريه كه هيچكس اونجا نيست واسه نظارتش


    چرا فكر ميكني براي هر مردي بايد يه ناظر باشه؟بعد از ازدواج يعني بعد از قولي كه به شما داد(كه قيد همه چي رو زده و حالا فقط عاشق شماس)باز هم خلافي ازش ديدي؟خلاف منظورم رابطه با دختر ها و ...است...؟؟


    به هر حال توي 2سال رابطه مون طوري نبود كه من مجبور به ازدواج بشم امادوسش داشتم يا هوس بود يا عشق نميدونم توي اين 2سال خيلي بهم بد كرد شمارههاي دخترارو اس ام اسا شونو ميديدم گريه ميكردم اون ميخنديد غصه مي خوردم اون شاد بود دلم واسه خودش مي سوخت دلم واسه خونوادش مي سوخت ودر آخر دلم واسه خودم ميسوخت كه اينقدر تحقير ميشدم دلم واسه خودم ميسوخت كه به كي اعتماد كردم دلم براي خودم مي سوخت كه خورد ميشدم دلم براي خودم مي سوخت وقتهايي كه بهش نياز داشتم نبود و اون وقتايي كه منو ميخواست بودم



    آيا واقعا دوست داشتن باعث شده بود كه شما اين همه مصيبت رو به جون بخري؟
    سن شما و همسرتون چقدره؟؟



    حالا چرا قبول كردم ازدواج كنم:گفتم بعد اينكه زن صيغه اي شو ديدم بي خيالش شدم خودش دوباره اومد گفت پشيمونه گفت فرصت 2باره ميخواد گفت عاشقمه گفت همه چيو باخته گفت و گفت و گفت...منم چون دوسش داشتم پذيرفتمش گاهي اوقات خيلي دلم ميشكنه از دستش اما خوب نبايد دم بزنم چون مرده بهش بر ميخوره


    در حال حاظر كدوم رفتار يا كارش شما رو ازار ميده؟هنوزم با دختر ها رابطه داره؟؟

  13. 3 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (شنبه 13 شهریور 89)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 91 [ 06:01]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    189
    امتیاز
    3,988
    سطح
    40
    Points: 3,988, Level: 40
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 569 در 128 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هرچي ديدم دم نزدم

    ما وقتي باهم ازدواج كرديم قرار بود با هم به همون كشور بريم واسه اقامت كه ويزاي من درست نشدومن18سالمه وشوهرم 26سالشه.حالا هم قرار شده سه ماه يه بار 1ماه بياد تا يه كاري بكنيم خيلي باهم راحتيم واسه بيان احساساتمون ميگم من اما نميتونم همه ي احساساتمو بگم وقتي ميگم ميگه بهم اعتماد نداري ميگه من به خاطر تو خوب شدم هيچ كاري نميكنم ولي تو اينجوري ميگي ميگم اي كاش يه كاري ميكردم حداقل حرفت درست باشه

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 بهمن 90 [ 01:46]
    تاریخ عضویت
    1388-12-03
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    2,945
    سطح
    33
    Points: 2,945, Level: 33
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 353 در 156 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: هرچي ديدم دم نزدم

    سلام من هم با غزاله جان موافقم
    همسر شما از نظرشما چه حسن و نقطه ی مثبتی دارد؟ چرا مجبور شدی که باهاش ازدواج کنی؟
    اینکه فکر می کنی شما باید نظارت داشته باشی تا ایشان پاشو کج نذاره کاملا اشتباهه دوست عزیزم یک شوهری که همسرش را دوست دارد باید بدون نظارت به همسرش خیانت نکنه و نباید نیاز به کنترل کردن داشته باشه

  16. 3 کاربر از پست مفید mahsa_mhmh تشکرکرده اند .

    mahsa_mhmh (جمعه 12 شهریور 89)


 
صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.