آني خانم
بنظر من شما داريد سختگيرانه و حساس قضاوت مي كنيد و دقيقا" بنده به شما ميگويم چه شده
در فاصله اي كه ما داشتيم اين دوعزيز را به آرامش و برگشت دعوت مي كرديم
زن داداش ما در كلاس داشنگاه به دوستانش ميگه داره طلاق ميگيره و جدا ميشه و هيچ احساسي نسبت به شوهرش نداره!
عليهذا مدير گروه ايشون را با يك شخص ديگه مي بينه(يك دوست پسر)و از ايشون توضيح مي خواهد
ايشون هم با لگد به جون ماشينش مي افته و ميگه به شما ربطي نداره
و حتي پرونده هاي برايش در كميته انضباطي دانشگاه ايجاد ميشه
مدرك اين قضيه هست و ما خودمان اصلا" باور نمي كرديم كه اين طرف داره همه ما را دست مي اندازه
پذيرش اينكه اين دو با هم تفاهم ندارند اونهم بدليل اينكه هركس حرف خودش را ميزنه قبول!
اما يه چيزي يادم رفت به شما بگم
روز عقد اين دو عزيز شخصي به خواهرم زنگ ميزنه(مرد)و اعلام ميكنه كه يه مدتي با اين خانم دوست بوده و مطمئن باشيد همون كاري كه با من كرده با شما هم ميكنه!!
جالبه كه خواهرم بخاطر اينكه اين به زندگي اين دو صدمه اي نزنه اعلام نميكنه
اينايي كه ميگم همه درست است فكر نكن ما داريم داستانتراشي براي توجيه برادرمون و خراب كردن اون داريم
اينا با زبون روزه ميگم و مطمئن باش درش هيچ حرف دروغي نگفتم
علاقه مندی ها (Bookmarks)