به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    * با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    با سلام و خسته نباشید به همه شما عزیزان
    راستش من 1 سال هست که ازدواج کردم .من 27 سالمه و شوهرم 26 سالشه. آشنایی ما از طریق خانواده هامون بود و پدر و مادر همسرم منو بهش پیشنهاد دادان.همسرم خیلی گله. با ایمان، مهربون، دلسوز ، ولی 2 تا ایراد بزرگ داره 1 بچه ننه است (با عرض پوزش) 2 بی مسئولیته (تنبله) . باید توضیح بدم که شوهرم 2 روز در میون شیفته و 24 ساعت خونه نیست و طبق خواسته خودش من توی این 1 سال روزایی که نبود میرفتم خونه مامانم.همین بلای جونم شد چرا که شوهرم این حق رو بر خودش میدید که اونم وقتی میاد باید بره پیش مادرش !!!!! ولی بعد مدتی این رفتنا تبدیل به مشکل بزرگی شد .تقریبا صبح و بعد از ظهر 2 روزی که خونه بود میرفت اونجا و به زندگی نمیرسید. کارها عقب میافتاد .منم که میگفتم نرو دعوا میگرفت که تو منو میخوای از خانوادم بزنی.البته مادر شوهرم هم مدام اونو واسه رفتن به خونش تحریک میکنه . من 1 روز خوش با شوهرم نداشتم. تو این 1 سال مزه استقلال رو نچشیدم. صبح تا3 من که میرم سر کار شوهرم اونجاست. بعدم که میام بازم به عنوان دیدن باید بریم اونجا . دیگه خسته شدم .سر این موضوع بحث کردیم و من 1 هفته رفتم خونه مامانم. از شما مشاور عزیز کمک میخوام که راهنماییم کنید که چه کنم که از وابستگی به خانوادش کم بشه !!!! من گفتم خونخ مامانم نمیرم و میمونم خونه و هفته ای 2 بار با هم میریم خونه پدر مادرامون ، یا اینحال بازم قبول نمیکنه و میگه من باید هر روز برم که دلم تنگ میشه (همش زیر سر مادرشه ، آخه دوستم نداره و میخواد منو اذیت کنه اینو شوهرم هم میدونه) ولی بازم حاضر نیست به خواسته من عمل کنه !!!! چه کنم ؟؟؟

  2. 2 کاربر از پست مفید sara62 تشکرکرده اند .

    sara62 (پنجشنبه 28 مرداد 89)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    سلام sara62

    شما باید در اولین گام بهانه آوردن و توجیه کارهای همسرتان را متوقف کنید و این را بدانید که او هنوز هم پسر مادرش است.


    همسرتان شما را دوست دارد (با توجه به توضیحات خودتان) ...بنابراین مردی که همسر و خانواده اش را دوست دارد زمانی احساس خوشبختی می کند که شما و فرزندانش شاد باشند..پس زمانی که بداند اطاعت از یکسری مقررات خانه و خانواده باعث خوشبختی شما خواهد شد بدون شک به آنها احترام می گذارد.


    بنابراین تنها کاری که می بایستی انجام می دادید این بود که در آغاز رابطه زناشویی این مقررات را به فرد مقابل(همسرتان) گوشزد می کردید.


    مردان پیشگو و ذهن خوان خوبی نیستند ...اگر هیچ گونه معیار و الزامی از ابتدا در زندگی نباشد خب مشخص است مرد از معیارها و قوانین گذشته که خانواده اش وضع کردند حمایت می کند.

    بنابراین دور کردن او از خانواده اش کاری را پیش نمی برد شما باید با یاری یکدیگر قوانینی را برای زندگی مشترک خود وضع کنید...که در راه می توانید به""مشاور خانواده"" مراجعه کنید.

    باید کنترل خانواده را بدست گیرید و احساس مسئولیت را احیا کنید.

    موفق باشید

  4. 5 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    هیرسا (چهارشنبه 18 دی 92), حسین پور (یکشنبه 31 مرداد 89)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 مهر 90 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1388-10-03
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    3,717
    سطح
    38
    Points: 3,717, Level: 38
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    890

    تشکرشده 902 در 220 پست

    Rep Power
    41
    Array

    RE: با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    سلام

    راستش در مورد مشکلی که مطرح کردین چیزی نمی خوام بگم ولی یه توصیه دارم:

    فکر می کنم بهتر باشه برای شوهرتون احترام بیشتری قائل باشید، لفظ بچه ننه خیلی جالب نیست. شاید بگید جلوی خودش که اینجوری نمی گید ولی اگه واقعا براش احترام قائل باشید هیچ جا اینجوری نمی گید.

    شاید اگه احترام بیشتری براش قائل باشید و بهش احساس مردونگی بیشتری بدید (که با توجه به بزرگتر بودن شما احتمالا نیاز داره) و خونه رو براش جذابتر کنید اونم بیشتر توی خونه و برای شما وقت بذاره.

    موفق باشید
    [size=medium]فراغ و وصل چه باشد، رضای دوست طلب *** که حیف باشد از او غیر از او تمنایی[/size]

  6. 2 کاربر از پست مفید green تشکرکرده اند .

    green (پنجشنبه 28 مرداد 89)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    با سلام
    ضمن تشکر از راهنمایهایتان. راستش منم به همین نتیجه رسیدم که باید قانون بذارم واسه خودمون که 2 تایی ازش پیروی کنیم . دیروز بعد از کلی صغرا کبری چیدن خیلی مهربون بهش گفتم : ما که قصد حنگ نداریم ،میخوایم مشکلاتمون حل بشه ، پس بیا از این به بعد 2 تامون به یک سرس قوانین عمل کنیم .اونم اینه که هفته ای 2 بار بریم خونه مادرامون . حتما هم با هم بریم .اما اون قبول نکرد.!!!!!!! میگه نه من دلم واسشون تنگ میشه !!! هر چی تو گوشش خوندم بابا جان آسمون به زمین نمیاد که کمتر بریم عوضش زندگیمون سر و سامون میگیره ، اما به خرجش نمیره !!! دیگه نمی دونم چیکار کنم !!!! من خودم بهش گفتم که من به این قانون عمل میکنم و دارم این کار رو میکنم ، اما اون الان که من سر کارم و تو خونه تنهاست (کارش شیفتیه- 2 روز تعطیله 1 روز سر کار) پا شده رفته خونه مامانش !!!! البته مامانش واسه اینکه منو اذیت کنه دیروز زنگ زد و کلی برنامه براش ریخت که امروز واسش انجام بده !!!!!! منم که میگم کارای خودمون پس چی !!! میگه فردا، شب، و ....
    کمکم کنین. دیروز با اینکه بهش گفتم تنها نرو بذار فردا 2 تایی با هم بریم (شب) با این حال الان رفته اونجا . مطمعنم مادرش پرش میکنه میفرستتش خونه .لطفا یه راهکار دیگه پیش پام بذارین.چون اصلا به قول شما به قوانین خونه عمل نمیکنه!!!

  8. کاربر روبرو از پست مفید sara62 تشکرکرده است .

    sara62 (جمعه 03 دی 89)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    وقتي كاري رو به همسرت محول ميكني و به خاطر رفتن به خونه مادرش اون كارو انجام نميده بعدش چي ميشه؟يعني كي اون كارو انجام ميده؟خودت؟
    مثلا اگه خريد نكنه خودت ميري خريد؟
    اگه اين طوره كه رويه ات رو عوض كن و بذار ببينه وقتي وظايفش رو انجام نميده امورات خونه با مشكل جدي مواجه ميشه...گرفتي چي ميگم؟

    ضمنا با توجه به اختلاف سني شما و همسرتون ، بايد مراقب باشي كه اين قانونگذاري ها رو به حساب بزرگتر بودن شما و به قول خودمون امر و نهي كردن نذاره...چون اون وقت ديگه كارت سخت ميشه و هر چي بگي ربطش ميده به سن و سال....

  10. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (پنجشنبه 08 مهر 89)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    سلام gh.sana عزیز
    راستش آدم بی مسئولیتیه . اگه پول داشته باشه میخره اگر نه نمیخره (مایحتاج)!!!!! که اکثراً زمان بی پولی از پس انداز من استفاده میکنیم.از حق نگذریم شوهرم یه خورده حق داره آخه 5 ماهه حقوق نگرفته و ما مجبوریم با حقوق من سر کنیم.اما زمانیکه منم پولام ته میکشه دیگه هیچ حرکتی نمیکنه و تمام مشکل من همینه!!!!! و گر نه وقتی داریم که خوبه .
    باید توضیح بدم که نه. اگر اون وظیفشو انجام نده منم نمیخرم . بعضی کارها هم مردانه است که وقتی انجام نمیده میمونه همینطوری... .مثل شیر آب که خرابه و آقا بعد 3 ماه هنوز درستش نکرده.!!!!!! همین مسائل هست که میگم بی مسئولیته و رفتن خونه مامانش باعث میشه بی مسئولیت تر بشه .
    و اگر حرفی از خرج و مخارج بزنم مادرش چپ و راست تو گوشش میخونه که زنت منت سرت میذاره و خودش هم میگه پولتو به رخم میکشی ، من که کار دارم اما حقوق ندادن !!!! مادرش نه اینکه جاریم خواهر زادشه و پدر شوهرم با جاریم خوب نیست واسه همین سعی در کوبوندن من داره(پدر شوهرم منو دوس داره) و سعی میکنه یه دعوا راه بندازه که بگه : ببینید این آدم بدیه . آخه جاریم با من خیلی فرق میکنه و مادر شوهرم سعی در بالا بردنش میکنه. شاید به من برسه(خود پرستی نمیکنم ولی این کاریه که اون میکنه )شوهرم هم که حرف مادرش انگار آیه قرانه !!!! هر چی بگه درست!!!
    والا موندم ، دیگه معزم کار نمیکنه
    یه مدت از در دوستی وارد شدم و گفتم بذار هر چی میگن بگن من فقط راهکارم محبت باشه. 4 -5 ماه امتحان کردم اما هیچ فرقی به حالشون نداشت. مثلا هر چی درست میکردم یه ظرف هم میبردم اونجا ، واسشون مدام کادو میخریدم (تولد ، روز پدر، مادر، عید) شاید باورتون نشه اما من یه تشکر ازشون نشنیدم. چند بار به شوهرم گفتم لاقل مامانت وقتی ظرف حلوا رو از دستم گرفت میگفت : دستت درد نکنه نمیخواست تعریف کنه .ولی زهی خیال باطل!!! اصلا این کلمه از دهنشون خارج نمیشه . منم اینو بی احترامی میدونم، حتی واسه دلخوشی تشکر نمیکنن .انگار وظیفمو انجام دادم!! با خودم میگم اینا که واسشون خوبی و بدی یکیه .لا اقل خودمو به خاطر رضایت اونا به زحمت نندازم چرا که در هر صورت من بدم و جاریم که محلشون نمیذاره خوبه.چرا ؟ چون فامیلشونه.

    حالا هم مادر شوهرم یه ریز تو گوش شوهرم داره میخونه : تو که زنت میگه بی پولین بیا طبقه بالا بشین !!!!!!!
    شوهرم از دیشب مدام داره میگه خونه رو خالی میکنیمم میریم اونجا. میگه میخوام با اونا زندگی کنم که واسه دیدنشون اینهمه راه طی مسیر نکنم!!!!!! دیگه خسته شدم. شوهرم شورشو در آورده.مامانش هم از آب گل آلود ماهی میگیره.تو رو خدا بگین من چیکار کنم که این شوهر به فکر زندگیش بیافته. اصلا اهل مهمونی رفتن نیست(با توجه به حرفای مادش که خرج داره) ، اهل تفریح نیت.تفریحش خونه مادرشه!!!! من کاملا برعکسم .دوست دارم مهمونی و بر و بیا داشته باشیم.تنوع در زندگی باشه .
    از همه شما عزیزان ممنونم که به درد دلام گوش میدین. و بیشتر ممنونم که منو راهنمایی میکنید. کاش مشاور محترم سایت هم نظرشونو بگن تا منم از راهنماییهاشون بهره ببرم.
    خدا به دادم برسه : )

  12. 2 کاربر از پست مفید sara62 تشکرکرده اند .

    sara62 (یکشنبه 31 مرداد 89)

  13. #7
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    سلام
    به نظر مي رسه براي برون رفت از اين مشكل بايد دريچه دوربينت را روي خودت تنظيم كني چرا؟
    يكم:
    از حالت مفعولي به حالت فاعلي در مي آيي. وقتي پشت دوربين هستي بيشتر انتظار از بازيگر فعال داري حركت بكنه و تو فقط خواهش مي كني، دستور مي دهي،‌تهديد مي كني، يا تشويق مي كني. اما اگر خودت نقش فعال بگيري و جلوي دوربين باشي حالا خودت هم مي تواني نقش آفريني كني.

    دوم:
    اگر نقش اصلي را به خودت بدهي اميدوار مي شوي. اما اگر مشاهده كني كه سرنوشت زندگيت و مشكلت دست كس ديگري هست مثلا شوهرت يا مادرشوهرت، و شما مي بينيد آنها روش درستي ندارند نا اميد مي شوي. اما اگر خودت مسئول تغييرات زندگي شوي، اميدت زياد مي شود ،‌چون متناسب با فعاليت هاي صحيحت نتيجه ميگيري.

    اما چگونه خودت نقش فعال پيدا كني؟

    يكم:
    ببينيد اگر مردي علاقمند به والدين خود و خانواده والدي خود است. و خيلي تمايل دارد به آنجا مراجعه كند. شما در فاز اول هيچ اقدامي نكنيد. بلكه شروع به بررسي و يادداشت برداري كنيد.
    مثلا به عنوان نمونه:
    مادر شوهرم هرگز با شوهرم جر و بحث نمي كند.
    مادر شوهرم در جمع به شوهرم احترام مي گذارد.
    مادر شوهرم از كلمات محبت آميز در مورد شوهرم استفاده مي كند
    مادر شوهرم امر و نهي به شوهرم نمي كند.
    مادر شوهرم ......
    بايد نقاط قوت خانواده والدين همسرت را خوب بشناسي

    دوم:
    نقاط ضعف و منفي خودتان و رابطه احتمالي معيوب خودت را نيز بشناسي.
    دقت كن، شما به عنوان همسر بايد شوهرت را و نقاط ضعف و نقاط قوتش و نيازمنديهايش را خوب بشناسي.
    ضرب المثل مي گويد كه « كجا خوشست ،‌ آنجا كه دل خوشست»
    شما بايد كانون خانواده را محل خوشي قرار دهي. نه از نظر خودت تنها ، بلكه حتي از نظر همسرت
    من شما را نمي شناسم اما همين عبارت تاپيكت ( با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟) خودش مي تواند جرقه اي باشد تا شما اثر منفي خودتون را روي شوهرتون را به محاسبه بنشينيد. حتما موارد ديگري هم وجود دارد كه در كنار شما احساس ملال و دلزدگي بكند.

    از آنجا كه يك مادر همه مهرباني هايش را كه درمورد پسرش به كار برد باز هم يك ضعف عمده دارد و آن اينست كه نقش مادري دارد و نقش تمام محرمانه و عاطفي و جنسي خانم او را نمي تواند داشته باشد كه اتفاقا مردها از اين قسمت بسيار نفوذپذير هستند.
    يعني شما اگر بخواهيد محيط خانه را خوش كنيد يك گام از مادر ايشون جلو هستيد.
    اما شناخت دقيق آن با شماست . اگر نتوانستيد بايد به طور حضوري از يك مشاور خانواده كمك بگيريد تا او مسائلي را كه منجر مي شود او در خانه مادري بيشتر احساس راحتي كند، كشف كنيد.

    سوم:
    صبور باشيد،‌ چون تغييرات تدريجي و زمان بر است.

    چهارم:
    مردها توان تعادل بخشي بين دو احساس را ندارند. لذا همسر شما نمي تواند با فكر بين شما و مادرش تعادل ايجاد كند. اين شما هستيد كه به ميزان ارتباط عاطفي و پذيرا او را متعادل مي كنيد.

    پنجم:
    اگر روي اين مورد رفت و آمد شوهرت زيادي تمركز نكني‌،و حالت بي تفاوتي داشته باشي و مسائل بالا را انجام دهي، كم كم در مسير زندگي شوهرت طبيعتا به طرف شما خواهد آمد.

  14. 13 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (سه شنبه 02 شهریور 89)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    با سلام و تشکر فراوان از مدیر محترم که به این زیبایی منو راهنمایی کردن.واقعا حرفاتون بسیار ارزنده ومفید بود.سعی خودمو میکنم تا به بهترین شکل زندگیمو تغییر بدم.

    راستش شوهرم یک مشکل اساسی دیگه هم داره .یه خورده تنبله . یعنی به فکر زندگی نیست .مثال زدم آبگرمکن خونه رو . خرابه، میگم درستش کن میگه خرجش بالاست بزار پول دستم بیاد درستش میکنم !!!! این واسه من غیر عادیه. بهش میگم برو بپرس شاید خرج زیادی نداشت و بشه راحت تعمیرش کرد . میگه باشه ،اما هنوز نرفته بپرسه و این وسیله همچنان خرابه!!!! این بی مسئولیتیش توی بقیه زمینه ها هم هست .و خیلی تو زندگیمون تاثیر داره .اکثر جر و بحثامون همینه. از طرفی دلش خیلی بچه میخواد و من طفره میرم. نمی تونم بهش اعتماد کنم. بچه مسئولیت پذیری میخواد که شوهرم نداره و همش می افته گردن من که شاغلم . راستش جرات ندارم و از طرفی شوهرم اصرار میکنه . دلم اصلا نمیخواد. میترسم از پسش برنیام. (خونه داری، شاغلی،از همه بدتر تنهایی به دلیل شیفتی بودن کار شوهرم) . راستش بس چپ و راست میگه ،بهش قول دادم به زودی اقدام می کنیم و همش در انتظاره با اینکه خودم ازش فرار میکنم . به نظرتون چیکار کنم؟ من اعتقاد دارم هنوز زوده و باید اول 2 تایی مون با خلق و خوی هم کنار بیام و به عبارتی از آب و گل در بیاییم بعد بچه طفلکی بیاد. اینجوری که یه مشکل به مشکلا تمون اضافه میشه.
    شما بگین من بد میگم؟ اگه ممکنه در این زمینه هم منو راهنمایی کنید.
    منتظرم .ممنون.

  16. کاربر روبرو از پست مفید sara62 تشکرکرده است .

    sara62 (جمعه 03 دی 89)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    با سلام و تشکر فراوان از جناب آقای دکتر
    1- راستش یکی از دلایلی که شوهرم اقرار کرده بهش که میره خونه مامانش اینه: میگه من خیلی اذیتشون کردم واسه همین از این به بعد میخوام پسر خوبی باشم و میخوام همش کنارشون باشم !!!!!!!!!!!!! و یک مورد دیگه هم اینکه وقتی اونجاییم همه دور هم چای مینوشند و از این و اون و عالم و آدم حرف میزنند و یک جمع دوستانه تشکیل میشه. شوهرم از این یک قلم خیلی خوشش میاد . دور هم بودن.(فقط هم دور خانواده خودش بودن از بقیه جمع ها فراریه!!!!!! ) ولی به نظر من اینم حدی داره. آخه بی معنیه که هر روز دور هم جمع بشیم و از کار و زندگی بیافتیم!!!!! منم که یک نفرم و نمیتونم نقش جمع رو بازی کنم.
    2- خوب آقای دکتر طبیعیه که مادرش باهاش جر و بحث نکنه ، آخه مسائل ما بینشون پیش نمیاد هیچ وقت.منظورم اینه که من اگه بحث میکنم خوب به دلایل مسائل زندگی مشترکه . یا مادرش امر و نهی نمیکنه چون شوهر داره و دلیلی نداره. اما من اگه بهش حرفی هم بزنم به خاطر زندگیه . اگه منم نگم اون خودش انجام نمی ده.

    3-نمی تونم اینو درک کنم. بهش میگم من خسته کنندم یا کمبودی حس میکنی ؟؟؟ میگه نه توخیلی خوبی و کم نمیزاری اما اون جمع و دور هم بودن فرق میکنه!!!!!
    4- مسئله دیگه بی مسئولیت بودنشه. چیکار کنم؟؟؟؟ هرکارمیکنم بهش فشار بیاد اما شوهرم بیخیالتر از این حرفاست!!!!! میگه خوب پول نداریم پس نمیشه کاری کرد(خرید،مسافرت و ...

    ممنون میشم کمکم کنین که بدونم چطور باید حس مسئولیت پذیریش رو فعال کنم.
    5- راستی دلش بچه هم میخواد!!!! من اصلا راضی نیستم . میگم با خودم که شوهرم آمادگیشو نداره. به نظرم اول ما باید مشکلت خودمونو حل کنیم و از آب و گل دربیاییم و بعد اقام کنیم. چطور راضی کنم بی خیال بشه.

  18. کاربر روبرو از پست مفید sara62 تشکرکرده است .

    sara62 (جمعه 03 دی 89)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟

    سلام gh.sana عزیز
    حالت چطوره.طاعات و عبادات قبول گلم.
    راستش منم به همین نتیجه رسیدم. چند بار بهش گفتم تصمیمم عوض شده و تا زمانیکه خیالم راحت نشه بچه نمیخوام . اما بهش بر خورد شدید. حالا هم به بهانه های مختلف دارم از زیرش در میرم .اما دیر یا زود باز ازم میخواد.موندم چطور راضی کنمش. به قول خودش 1 سال منتظره (من گفته بودم بعد 1 سال بچه دار میشیم ) اما هر چی فکر میکنم این با این روندی که در پیش گرفته باری از رو دوشم بر نمیداره .به خصوص که خانوادش هم وقتی نیست انگار نه انگار که عروس دارن. اگر بمیرم هم نمیفهمن!!!!! منم زورم میاد بچه واسشون بیارم (اصراردارن) و تمام مشکلاتشم خودم به دوش بکشم.مگه دیووونم!!!!! من تصمیم دارم هر وقت خودم آمادگیشو داشتم بچه دار بشم . و بچم وقتی بیاد که همه چی واسش آماده باشه.باز از طرفی با خودم فکر میکنم که اگه بچه بیاد شاید پایبندیش به خونه و زندگی بیشتر بشه و کمتر بره پیش مامانش و درگیر زندگیمون بشه ....
    راستش سر در گمم. دکتر هم از من خواسته زودتر اقدام کنم.میگه شاید بعدها برات مشکلی پیش بیاد.نمیدونم.سر یک 2 راهی بزرگ گیر افتادم.
    نمیدونم چیکار کنم؟

  20. 2 کاربر از پست مفید sara62 تشکرکرده اند .

    sara62 (دوشنبه 08 شهریور 89)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.