به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 89 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1389-5-27
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,971
    سطح
    26
    Points: 1,971, Level: 26
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شاید گم شده ام!

    با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر فراوان از مدیر محترم همدردی که واقعا همدرد اعضای این سایت می باشند. و اما مشکل من.....
    راستش من یک دختر 19 ساله هستم که الان خارج از ایران زندگی می کنم و به خاطر شغل پدرم از 12 سالگی در کشورهای مختلفی زندگی کرده ام به خاطر مشکلات ویزا و این حرف ها نتوانستم2 سال به مدرسه بروم و الان هنوز یک سال از دبیرستانم باقی است . و معلوم نیست امسال بتوانم به مدرسه بروم یانه ؟ راستش با دیدن همسن و سال های خودم که الان بیشترشان دانشجو هستند احساس ضعف و شاید یک جور احساس پوچی میکنم. با این که من از نظر تحصیلی از بیشترشان بهتر بودم اما الان...و البته مشکلات و تضاد های روحی فراوانی دارم که حس میکنم گم شده ام،بین این همه تضاد در فرهنگ کشوری که هستم و من حتی نتوانسته ام یک دوست صمیمی برای خود داشته باشم . از اینکه هر جایی میرویم همه فقط به خوشگلی من توجه می کنند عصبی می شوم . و یک مشکل جدید هم دارم و آن هم خواستگار است . راستش حس می کنم با این وضع قر و قاطی اگر ازدواج کنم شاید زندگی با ثباتی نداشته باشم ، از طرفی اگر با این پسر که از لحاظ اجتماعی و اخلاقی هم سطح هستیم ازدواج کنم از شر خیلی مشکلات اقامت و ویزا و مدرسه راحت می شوم و شاید راه نجاتی برای من باشد . و بتوانم به علاقه ی اصلی ام یعنی تحصیل بپردازم .من دختری بسیار حساس هستم که شعر می نویسم و و قصه می خوانم و اصلا گاهی حوصله ی دنیای واقعی را ندارم و البته رابطه ام با دیگران خوب است ولی خب حس می کنم گاهی دچار افسردگی می شوم، خواهش میکنم راهنماییم کنید چون خیلی سردرگم هستم و واقعا نمی دانم چه می خواهم و کجا هستم .
    خیلی خیلی سپاسگذارم

  2. کاربر روبرو از پست مفید barfane تشکرکرده است .

    barfane (شنبه 30 مرداد 89)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 22 آبان 89 [ 17:13]
    تاریخ عضویت
    1389-5-18
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    2,027
    سطح
    27
    Points: 2,027, Level: 27
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 123
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 37 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید گم شده ام!

    سلام

    غربت مشکلات زیادی داره و میتونم درکتون کنم . حتی دور بودن از شهر مادری یا پدری داخل یه کشور هم سخته .
    زیاد به یکی دو سال عقب بودن از درس و تحصیل فکر نکن چون تو هنوز 19 سال داری و خیلی فرست برا رسیدن به اهدافت رو داری . با هدف اقامت گرفتن ازدواج نکن و این سن هم برا ازدواج کردن یکم زوده .
    اینکه زیبا هستی هم که جای خوشحالی داره و قدرشو بدون . احتمالا با مشکل زبان و حرف زدن و ارتباط برقرار کردن هم دست و پنجه نرم میکنی .
    حتما به یک روانشناس یا روانپزشک مراجعه کن و ازش کمک بخوا . من فقط به امید اینکه بدونی من و دوستان سایت همدردی باهات هستیم و تنهات نمیزاریم این مطلب رو برات نوشتم .
    خیلی دلم میخواد یکی از شعر هات رو برامون بزاری . ( همه یجورایی تو این دنیا گم شده ایم )

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    RE: شاید گم شده ام!

    نقل قول نوشته اصلی توسط barfane
    با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر فراوان از مدیر محترم همدردی که واقعا همدرد اعضای این سایت می باشند. و اما مشکل من.....
    راستش من یک دختر 19 ساله هستم که الان خارج از ایران زندگی می کنم و به خاطر شغل پدرم از 12 سالگی در کشورهای مختلفی زندگی کرده ام به خاطر مشکلات ویزا و این حرف ها نتوانستم2 سال به مدرسه بروم و الان هنوز یک سال از دبیرستانم باقی است . و معلوم نیست امسال بتوانم به مدرسه بروم یانه ؟ راستش با دیدن همسن و سال های خودم که الان بیشترشان دانشجو هستند احساس ضعف و شاید یک جور احساس پوچی میکنم. با این که من از نظر تحصیلی از بیشترشان بهتر بودم اما الان...و البته مشکلات و تضاد های روحی فراوانی دارم که حس میکنم گم شده ام،بین این همه تضاد در فرهنگ کشوری که هستم و من حتی نتوانسته ام یک دوست صمیمی برای خود داشته باشم . از اینکه هر جایی میرویم همه فقط به خوشگلی من توجه می کنند عصبی می شوم . و یک مشکل جدید هم دارم و آن هم خواستگار است . راستش حس می کنم با این وضع قر و قاطی اگر ازدواج کنم شاید زندگی با ثباتی نداشته باشم ، از طرفی اگر با این پسر که از لحاظ اجتماعی و اخلاقی هم سطح هستیم ازدواج کنم از شر خیلی مشکلات اقامت و ویزا و مدرسه راحت می شوم و شاید راه نجاتی برای من باشد . و بتوانم به علاقه ی اصلی ام یعنی تحصیل بپردازم .من دختری بسیار حساس هستم که شعر می نویسم و و قصه می خوانم و اصلا گاهی حوصله ی دنیای واقعی را ندارم و البته رابطه ام با دیگران خوب است ولی خب حس می کنم گاهی دچار افسردگی می شوم، خواهش میکنم راهنماییم کنید چون خیلی سردرگم هستم و واقعا نمی دانم چه می خواهم و کجا هستم .
    خیلی خیلی سپاسگذارم
    برفانه عزیز،

    سلام،

    به همدردی خوش آمدین،

    خوب مشکل شما رو از منظر دیگری هم می‌توان نگاه کرد،

    مثلا چرا به این موضوع نگاه نمی‌کنین که از ۱۲ سالگی زندگی‌ در کشور‌های مختلف رو تجربه کرده اید، با فرهنگ‌های مختلف آشنا شدین و کلی‌ تجربه اندوختین،

    به نظر من این فرصتی بوده که خیلی‌‌ها دوست دارند داشته باشند،

    یا مثلا اینکه، خوب شما زیبا هستین، این یک واقعیت هست که بقیه هم بهش اذعان دارند و یک صفت مثبت برای شما هست که متأسفانه شما منفی‌ تعبیر می‌کنین...
    در حالیکه، مطمئنأ خیلی‌ از دختر‌ها دوست دارند که زیبایی‌ شما رو داشته باشند...

    خوب در این میان، ۲ سال تاخیر در تحصیلاتتان هم رخ داده، شما به جای اینکه در ۱۸ سالگی از دبیرستان گرجوأیت بشین در ۲۰ سالگی فارغ التحصیل میشین،

    در حقیقت، سال دیگه می‌تونین وارد دانشگاه بشین، در ۲۰ سالگی، به نظر شما این چقدر اهمیت داره؟

    واقعیت این هست که هیچ اهمیّتی نداره، در حقیقت این بستگی به طرز تفکر شما داره، اگر از کاری که در حال حاضر در زندگیتون دارید انجام میدین لذت میبرین، مهم نیست کی‌ یا کجا به مقصد برسین...مهم این هست که از مسیر لذت ببرین،

    حالا ۲ سال هم دیرتر دکترا بگیرین یا هر مدرک دیگه که می‌خواهید بگیرین، چیزی عوض میشه؟

    این چیزی هست که شخصاً به تجربه آموختم، مهم نیست کی‌ به چیزی میرسیم، مهم این هست که از مسیر رسیدن لذت ببریم...

    باید به این باور برسین، که زندگی‌ شما یونیک هست و مختص به شما، و به همین دلیل مقایسه خودتون با دیگران اصلا کار درستی‌ نیست...

    برای دوست پیدا کردن هم، شما باید فرصت خلق کنین، با گوشه گیری، داخل خانه نشستن به جایی‌ نمیرسین...باید وارد بطن جامعه بشین،

    برای مثال، پیدا کردن یک کار پارت تایم یا زندگی‌ در یک خوابگاه دانشجویی میتونه به شما کمک کنه تا علاوه بر تجربه کمی‌ استقلال، با افراد جدیدی آشنا بشین که اتفاقا می‌تونن به دوستان خوبی‌ هم براتون تبدیل بشن...

    در مورد ازدواج ، از آنجا که در حال حاضر به عنوان راهی‌ برای فرار از وضعیت موجود براتون مطرح هست، فکر کردن بهش بسیار خطرناک هست و اصلا توصیه نمیشه...

    درباره مشکلات فعلیتون هم، سال دیگر به محض ورود به دانشگاه، شما خیلی‌ ساده می‌تونین به ویزای دانشجویی تغییر وضعیت بدین و از نظر اقامت مشکلی‌ نداشته باشین...

    موفق باشین،

    کامران




  5. 12 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    kamran2007 (چهارشنبه 27 مرداد 89)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 89 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1389-5-27
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,971
    سطح
    26
    Points: 1,971, Level: 26
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید گم شده ام!

    سلام از تو جه و راهنمایی هاتون خیلی ممنونم...
    ولی چند تا نکته هست که باید بگم....در حال حاضر امکان کار کردن و یا استفاده از کلاس های آموزشی رسمی برای من به عنوان یک مهاجر تا گرفتن ویزای اقامت مقدور نیست. و نکته ی بعدی اینکه من 100% به خواستگار به دید رها شدن از مشکلاتم نگاه نمی کنم و خب بعد از دو ماه تحقیق در مورد خودش و خانوادش و ابا و اجدادش ، گرفتن اقامت و این حرف ها هم جزء یکی از حسن هایی هست که نمی تونم نادیده بگیرم. به نظرم در مورد درس و مدرسه حق با شماست زیاد مهم نیست ، باید سعی کنم خودم رو زیاد اذیت نکنم......
    راستی این هم یکی از شعر های جدیدم که برای دوستم ایمان کو میذارم

    پر از لبخند جان سوزم، پر از گریه پر اشکم ...
    سکوتم مثل فانوسی
    سو سو میزند در شب
    و من غرق تفکیرم
    نفس هایم تا به فردا میرسد یا نه؟
    نمی دانم که این مرگ تدریجی تا به کی باشد ؟
    تا همین امروز ؟ یا که فردا هم
    چهره ی زیبای خورشید را خواهم دید؟
    نمی دانم تپش های آرام قلبم
    مژده ای از زندگی دارد؟
    یا صدای پای مرگ است
    که می آید به سوی من؟
    نمی دانم نگاهم خواستار دیدن صلح است
    یا که خسته از تماشای این همه دعوا
    نمی دانم !نمی دانم چه خواهد شد
    کلاغ قصه های من به خانه میرسد یا نه؟
    نمی دانم !


  7. 4 کاربر از پست مفید barfane تشکرکرده اند .

    barfane (شنبه 30 مرداد 89)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 خرداد 94 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    335
    امتیاز
    7,315
    سطح
    56
    Points: 7,315, Level: 56
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    467

    تشکرشده 462 در 208 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: شاید گم شده ام!



    فکر می کنم مراجعه به مشاور و بررسی دقیق تر برای شما بهتر باشه ، چون حالات منفی نگری
    در صحبت هاتون و به خصوص در اشعارتون دیده میشه !
    این منفی نگری مسئله افسردگی گاه به گاه رو هم برای شما به وجود آوورده.

    به شخصه با اینکه جایگاه فعلی خودم رو دوست دارم اما دوست داشتم موقعیتی مثل زندگی شما رو هم تجربه
    می کردم ، آشنایی با فرهنگ ها و مردم و ادیان و نظریات و کشورهای متفاوت

    از نظر من این یه موهبته که خدا به شما داده ، اگر یاد بگیری که با مردم راحت ارتباط برقرار کنی ، هیچ چیز
    لذت بخش تر از بودن در کنار انسانها نیست



  9. کاربر روبرو از پست مفید *nadia* تشکرکرده است .

    *nadia* (دوشنبه 22 شهریور 89)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 89 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1389-5-27
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,971
    سطح
    26
    Points: 1,971, Level: 26
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید گم شده ام!

    سلام به همگی ....به نظرم نادیا جان در مورد افسردگی حق با شما باشه، اما آیا راهی برای خوشبین بودن وجود داره؟ خب این واضحه که من دوست ندارم بد بین باشم ولی مسئله اینجاست که دست خودم نیست.....اگه راهی یا تمرینی هست ممنون میشم راهنماییم کنید . راستش اصلا نمی تونم به مشاوری مراجعه کنم و احساساتم رو به زبان دیگه اونطوری که هست بیان کنم برای همین تا ایران برنگردم پیش مشاور نمیرم .

  11. #7
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,421
    امتیاز
    287,175
    سطح
    100
    Points: 287,175, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید گم شده ام!

    با سلام
    تصور مي كنم شما اكنون در بحران هويت يابي هستيد.
    و دنبال اين هستيد كه به عنوان يك فرد، چه هويت مستقل خاص خودتون مي توانيد داشته باشيد.
    كه البته در اين خصوص ممكن است يك سري سئوالهاي فلسفي در مورد زندگي برايتان پيش بيايد و اينكه شما كيستيد و در كجاي اين هستي جا داريد و به كدام سمت قصد حركت داريد.(آواتارت هم به نظر همين رو ميگه)

    در كنار اين ها مي تواند مسئله افسردگي هم مطرح باشد كه خواهش مي كنم از لينكهاي ذيل در اين رابطه استفاده نمائيد.
    تست افسردگی بك و مقدمه ای بر افسردگی

    درمان افسردگي با ورزش

    افسرده ام

    و مقالات و مطالب بيشتر در مورد افسردگي....

  12. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 01 شهریور 89)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 خرداد 94 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    335
    امتیاز
    7,315
    سطح
    56
    Points: 7,315, Level: 56
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    467

    تشکرشده 462 در 208 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: شاید گم شده ام!



    علاوه بر نظرات جناب مدیر عزیز

    موسیقی شاد ، بودن در کنار افراد مثبت و خنده رو و تقلید دیدگاه آنها ،
    تفریح با دوستان سرزنده و خوب ، بیرون رفتن از منزل و تعامل با انسان ها

    10 روز روزه فکری که افکار منفی به ذهنتون راه ندید



  14. کاربر روبرو از پست مفید *nadia* تشکرکرده است .

    *nadia* (دوشنبه 01 شهریور 89)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 89 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1389-5-27
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,971
    سطح
    26
    Points: 1,971, Level: 26
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید گم شده ام!

    سلام دوستان
    دوست داشتم بگم که بعد خوندن مقالات زیادی در مورد افسردگی و عزت نفس و... توی این چند روز سعی کردم به خودم بیام و وضع زندگی ام رو همونطور که هست ببینم. سعی کردم به علایق ام تا جایی که برام مقدور بود بپردازم و افکار منفی رو از خودم دور کنم. تقریبا با بالا رفتن سطح آگاهی ام ، دور کردن افکار منفی از ذهنم برام آسون تر از گذشته بود. امیدوارم بتونم همینطور ادامه بدم .

  16. کاربر روبرو از پست مفید barfane تشکرکرده است .

    barfane (پنجشنبه 11 شهریور 89)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 89 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1389-5-27
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,971
    سطح
    26
    Points: 1,971, Level: 26
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید گم شده ام!

    سلام دوستان اگر باز هم سری به این تاپیک زدین (که امیدوارم بزنین) می خواستم بگم قضیه ی ازدواج من داره جدی تر می شه، اما این مسأله هرچقدر پیش میره ترس و استرس من هم بیشتر میشه ، نمی تونم با کسی مشورت کنم. حتی پدر و مادرم هم اصلا کمکم نمی کنن.....تنها حرفی که میزنن اینه : به نظر ما مشکلی وجود نداره ، تو می خوای زندگی کنی این مسأله کاملا به خودت مربوطه! بابا من مگه تا حالا چند بار ازدواج کردم که تجربه ی کافی داشته باشم؟! من ده تا فاکتور گرفتم از معیار هایی که واسه همسر آیند ه ام در نظر گرفتم ، خوب تقریبا این آقا پسر که 24 سالشه 70% با معیار هام همخوانی داره. اما یه چیزی ته قلبم همش باعث نگرانی من میشه و اونم اینه که نکنه من اینقدر عاشق دانشگاهم و به تحصیل علاقه دارم که حاضرم همه چی رو فدا کنم حتی خودم! اما اگر هم اینطور باشه این پسره واقعا خوبه و من در کنارش می تونم خوشبخت باشم.......بچه ها لطفا یکم در این مورد راهنماییم کنید....لطفا از تجربیاتتون بهم بگین...به جای خانواده ی درجه دویی که هرگز کنارم نبودن!


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.