به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 شهریور 89 [ 18:12]
    تاریخ عضویت
    1389-5-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با احساسات منفی چه کنم

    با سلام خدمت تمام دوستان عزیز
    من 8 ماه است که ازدواج کرده ام.همسرم را دوست دارم.او هم مرا دوست دارد.10 سال پیش همسرم مادرش را از دست داده است.یک خواهر کوچکتر از خودش دارد.خواهر شوهرم مجرد است و 3 سال از من بزرگتر است.تمام وظایف مادری خانه آنها به عهده خواهر شوهرم است.خواهرشوهرم خیلی وابسته به همسرم است.گاهی احساس می کنم که به او بیشتر از من توجه دارد.احساس می کنم به اندازه ای که من همسرم را دوست دارم او مرا دوست ندارد.در ضمن باید بگویم که پدر شوهرم 80 سال سن دارد و همسر من در مورد خانواده اش احساس مسئولیت زیادی می کند.احساس می کنم در کنار خانواده اش به خصوص خواهرش نسبت به من بی اعتنا می شود.به او بیشتر از من توجه دارد.من 22 سال دارم و همسرم 32 ساله است.گاهی احساس می کنم ازدواج برای من زود بود و من عجولانه وارد این زندگی شده ام.یک بار به همسرم گفتم که به خواهرت بیشتر از من توجه می کنی واو به من گفت که هیچ چیز در این دنیا بیشتر از من برایش مهم نیست.
    من نمی خوام خودم و زندگی ام و جوانیم وبهترین ساعات عمرم رو این طوری بگذرونم.
    البته باید بگم که وقتی که فکرای بد میان سراغم از تغییر صورتم شوهرم متوجه می شه و هی اصرار می کنه که چی شده و من از جواب دادن طفره می رم.
    نمی خواهم زندگی و روابطم با شوهرم دچار آسیب بشه آسیبی که باعث از بین رفتن احترام بینمون بشه.
    به من کمک کنید تا زندگیم دچار آسیب نشه.
    احساسات منفی هر لحظه به من هجوم میارن ومن گاه پیروزم وگاه با یک حس بد که من براش مهم نیستم یک روز از عمرم را از دست می دهم.روزی که می توانستم در آن روز شوهرم را دوست داشته باشم اما نتوانستم.

  2. 3 کاربر از پست مفید Javidan تشکرکرده اند .

    Javidan (یکشنبه 24 مرداد 89)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: با احساسات منفی چه کنم

    سلام

    توصیه اول اینکه هیچگاه رابطه خودت و همسرت را با رابطه همسرت با خانواده اش مقایسه نکن و بدان که تو برای او جایگاه همسر را داری و با بقیه فرق داری همانطور که خود همسرت هم گفته و رابطه او با خوانواده اش صرف عواطف خواهر و برادری است که هر یک از ما با خانواده خود داریم ولی تو شریک زندگی او هستی در همه چیز جایگاهی که هیچ کس جز شما در زندگی او ندارد و نمی تواند داشته باشد . بنابراین زیادی نگران هستی .

    در مورد اینکه وقتی همسرت می پرسه ناراحتی و تو سکوت میکنی بهتره اینکار رو نکنی و حرف بزنی شاید اینکار سوء تفاهمات رو برطرف کنه اما اگر میبینی باز هم دچار بدبینی هستی باید بیشتر خودت به خودت کمک کنی .
    حرف هات رو بگو اما سعی نکن کار همیشه ات بشه ابراز ناراحتی کردن چرا که همسرت خسته میشه از مدام ناراحت بودن تو و دیگه براش بی اهمییت میشه از هر 4 باری که ناراحت میشی سعی کن یک بار ناراحتیت رو بازگو کنی و بیشتر روی خودت کار کنی .

  4. 6 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (یکشنبه 24 مرداد 89)

  5. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,421
    امتیاز
    287,175
    سطح
    100
    Points: 287,175, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: با احساسات منفی چه کنم

    با سلام
    مشكل اصلي شما در اعتماد به نفس و انتظارات اشتباهتون از زندگي هست.

    شما چون اعتماد به نفس نداريد،‌دست به مقايسه مي زنيد و چون اعتماد به نفس نداريد در اين مقايسه نمره ضعيف را به خودتون مي دهيد،‌حتي اگر شوهرتان اقرار كند كه هيچ كس جاي شما را نمي گيرد. باز هم نمي پذيريد.

    از طرفي انتظارات اشتباه نسبت به زندگي داريد.
    تصور مي كنيد اگر كسي ازدواج كند، همسرش بايد جاي همه چيز را برايش بگيرد و ارتباطات متمركز بر درون خانواده شود.
    در حاليكه چه دختر و چه پسر پس از ازدواج تعاملات خود را با خانواده هاي اصلي خود دارند كه اكثرا تابع همان عادتهاي پيش از ازدواج هست. البته اگر شما خويشتندار باشيد، و مقايسه نكنيد و ناراحت نباشيد، كم كم بافت جديد شكل مي گيرد و ارتباطات وي با خانواده اصلي اش به تعادل مي رسد.

    سفارش مي كنم مشاوره حضوري با يك روانشناس باليني جهت افزايش اعتماد به نفس داشته باشيد، همچنين در مورد اصلاح انتظارات اشتباهتون از خانواده و همچنين تمرين مهارتهاي اجتماعي و ارتباطي جلسه اي هم با يك مشاوره خانواده به صورت حضوري داشته باشيد.

  6. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (یکشنبه 24 مرداد 89)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 شهریور 89 [ 18:12]
    تاریخ عضویت
    1389-5-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با احساسات منفی چه کنم

    با سلام

    از توجه شما بسیار ممنونم.
    baran.68 عزیز حق با شماست.سکوت من در مقابل پرسش های همسرم باعث ایجاد سوالهایی در ذهن او می شود و این اصلا به صلاح روابط ما نیست.
    مدیر محترم واقعیت نیز این است که من بیش از حد به موضوع حساس شده ام و این مساله به صلاح روابط ما نیست.من دائما در حال مقایسه هستم دقیقا همان کاری که خواهرشوهرم می کند.یک مثال می زنم شاید برایتان بچه گانه باشد اما برای روشن شدن موضوع خوب است.
    وقتی که من و خواهرشوهرم در بیرون از خانه هستیم همسرم برای مطلع شدن از اینکه ما کجا هستیم و سوالاتی از این قبیل به گوشی همراه خواهرشوهرم زنگ می زند.من اوایل مشکلی نداشتم اما بعد از 6 ماه از ازدواجمان وقتی ما با هم بیرون از خانه بودیم همسرم با من تماس گرفت .با همین یک بار زنگ زدن خواهرشوهرم رک به من گفت که چرا به تو زنگ زده به من زنگ نزده و به محض رسیدن به خانه با این لحن"داداشی چرا به من زنگ نزدی حتما دیگه نمی خوای با من حرف بزنی"باعث شد که دیگه هیچ وقت وقتی ما با هم می ریم بیرون همسرم به گوشی من زنگ نزنه.و خیلی کارای مشابه...
    من هیچ وقت از همسرم نخواستم که با من تماس بگیره چون فکر می کنم خیلی بچه گانه است.خیلی از این جور مسائل کوچک مطرح است که من از تلمبار شدن آنها روی هم می ترسم.
    نوع روابط همسرم با خواهرش قبل از ازدواج بر همین منوال بوده است.همسرم مثل یک بچه با او رفتار میکند و به او خیلی محبت می کند البته نسبت به من هم بی توجه نیست اما گاهی احساس می کنم به او بیشتر از من توجه می کند.
    مورد دیگری که وجود دارد این است که من با خودم این مساله را حل می کنم اما موقتی است.در اوایل ازدواجمان
    اصلا چنین احساساتی نداشتم اما به مرور زمان با شدت گرفتن این احساسات در من شروع به خواندن کتابهای روانشناسی کردم.تاثیرپذیری من از آن کتابها خیلی خوب است وکمک خوبی به من در رسیدن به آرامش می کند.اما با این وجود گاه من در مقابل احساسات منفی ام شکست می خورم و با یک حس بد روزم را خراب میکنم. دوباره با یک حس بد و با از دست دادن کلی وقت و باز با ایجاد سوالات مختلف در ذهن همسرم که اکثرا نیز بی پاسخ باقی میماند از نو شروع میکنم و سعی در حل موضوع می کنم. ثبات احساسی ندارم و در اوج دوست داشتن همسرم گاه احساس می کنم که به خواهرش بیشتر از من توجه می کند.
    لطفا مرا راهنمایی کنید.

  8. کاربر روبرو از پست مفید Javidan تشکرکرده است .

    Javidan (دوشنبه 25 مرداد 89)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: با احساسات منفی چه کنم

    به نظر من با ازدواج خواهر شوهر شما خيلي از اين مسائل حل ميشه و البته نوع مسائل هم تغيير ميكنه و اين وابستگي به روش ديگه اي خودشو نشون ميده اما از اين حالت مقايسه اي و ... خارج ميشه...سعي كن يه شوهر خوب براش پيدا كني كه مشكل خودت هم حل بشه...


    دقت كن كه با ازدواج خواهرشوهرت جنس مسائل و مشكلات عوض ميشه نه اينكه به كلي و براي هميشه تموم بشه...

  10. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (سه شنبه 26 مرداد 89)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با احساسات منفی چه کنم

    سلام عزیزم
    مشکل ما آدمها میدونی چیه؟ هیچ وقت خودمون رو جای طرف مقبلمون نمیذاریم و به همین دلیل هیچ وقت نمیتونیم شرایط طرف مقابل رو درک کنیم همین باعث مشکلات فراوانی میشه.
    اگر شما خودت رو جای شوهرت میذاشتی هیچ وقت این حرفها رو نمیزدی . 10 سال پیش مادرت رو از دست دادی و کسی که تر و خشکت میکرده و نذاشته جای خالی مادر و احساس کنی خواهرت بوده و به جای اینکه به فکر زندگی خودش باشه و بره شوهر کنه در کنارت بوده و برات مادری کرده. به نظر شما آیا این از انسانیت به دور نیست که بعد از اینکه شما ازدواج کردین تمام توجهشون بره واسه همسرتون و خواهر فراموش بشه. شما عزیزم تقصیری نداری چون سنی نداری و تجربه ات خیلی کم هست و حس حسادت بهت اجازه نمیده منطقی فکر کنی . اگر خواهر شوهرت رو مثل خواهر خودت بدونی این مشکلات پیش نمیاد. لطفا به شوهرت حق بده و بدون که هم خواهرش و هم شما هر کدومتون یک جایگاهی براش دارین و نمیتونه یکیتون را جایگزین یکی دیگه کنه. به جای این افکار بچه گانه و پوچ که فقط زندگیت به خطر میندازه به فکر این باش که چطوری با شوهرت رفتار کنی تا قلبا هر دو احساس خوشبختی کنید. یاعلی

  12. کاربر روبرو از پست مفید همون شادزی تشکرکرده است .

    همون شادزی (سه شنبه 26 مرداد 89)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: با احساسات منفی چه کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Javidan
    .اما با این وجود گاه من در مقابل احساسات منفی ام شکست می خورم و با یک حس بد روزم را خراب میکنم. دوباره با یک حس بد و با از دست دادن کلی وقت و باز با ایجاد سوالات مختلف در ذهن همسرم که اکثرا نیز بی پاسخ باقی میماند از نو شروع میکنم و سعی در حل موضوع می کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید.
    جاویدان عزیز
    چه خوب به مشکلت پی بردی. بنظر من با یافتن مشکل، 50 در صد راه حل رو یافتی.
    حالا که می دونی روزت با این احساسات و افکار منفی خراب میشه ، پس :

    اجازه ورود این افکار منفی رو به ذهنت نده ، به محض اینکه متوجه میشی ذهنت رو به سمت دیگه ببر و به چیزای دیگه فکرکن. خاطرات خوب گذشته رو برا خودت یادآوری کن.
    خلاصه ذهنت رو با مسائل دیگه - کمک به حل مشکل سایرین و....- ومثبت پر کن تا جائی برا این افکار مزاحم وجود نداشته باشه. ورودی ذهنت رو کنترل کن.

  14. 2 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (سه شنبه 26 مرداد 89)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 شهریور 89 [ 18:12]
    تاریخ عضویت
    1389-5-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با احساسات منفی چه کنم

    با سلام خدمت همه ی عزیزان
    gh.sana و شادزی و BABYعزیز ازتون خیلی ممنونم. منم با شما موافقم.توکل به خدا هر چی که صلاحه.
    شادزی عزیز من اونقدرها هم بی انصاف نیستم.شاید باورتون نشه یه موردی پیش اومد که خواهر شوهرم با من درد دل کرد و حرفهایی زد که وقتی به شوهرم گفتم خیلی تعجب کرد وبه من گفت که تو تنها کسی هستی که اون این حرفها رو به تو گفته.من نمی خوام اون از دستم ناراحت بشه چون اون موقع خدا هم خوشش نمیاد.مورد دیگه ای که مطرحه اینه که من چه طور می تونم در عین صمیمیت با خواهرشوهرم اجازه دخالت در هر موردی رو بهش ندم.بنا به شرایط زندگی من بایستی با خواهرشوهرم صمیمی باشم .اون خیلی حساسه و زود ناراحت می شه و به من می گه وتا حالا 2 بار هم با اینکه تو حرفام منظوری نداشتم ازش معذرت خواهی کردم وبوسیدمش تا مشکلی پیش نیاد. .رفتار رسمی با اون اوضاع رو خیلی خراب می کنه.چه طور باهاش برخورد کنم که حریم های احترام بینمون برای همیشه باقی بمونه.گاهی از حرفاش ناراحت می شم اما اصلا به روی خودم نمیارم و خیلی کم به شوهرم می گم.البته ناگفته نمونه که شوهرم همیشه حقو به من می ده ولی خودش هیچی به خواهرش نمی گه.
    ممنون که کمکم می کنید.


  16. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: با احساسات منفی چه کنم

    شما با خواهر شوهرتون طبیعی رفتار کنید

    وقتی از او ناراحت می شوید خیلی دوستانه با بیانی مهربانانه احساس خود را بیان کنید حتی اگر از این کار ناراحت شود .

    وقتی از کاری از او خوشحال می شوید صمیمانه احساستون رو بروز دهید .

    حریمی برای روابطتون خیلی ظریف در عمل در نظر بگیرید .

    کمک کنید ایشون اعتماد به نفس و قوت روحی پیدا کند در برابر ناملایمات نه این که با ملاحظه های بی جا همچنان روحیه او در ضعف بماند .

    طبیعی رفتار کنید تا هم خود راحت باشید و آرام هم وی با روند بالا و پایین زندگی آشنا بشه .

    یک پیشنهاد :

    کتابهای مناسب در زمینه مهارتهای ارتباطی را تهیه کرده و با خواهر شوهرتون سیر مطالعاتی تدارک ببینید .


    موفق باشید .

  17. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 04 شهریور 89)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 شهریور 89 [ 11:06]
    تاریخ عضویت
    1389-5-04
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,886
    سطح
    25
    Points: 1,886, Level: 25
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با احساسات منفی چه کنم

    رابطه مرد با همسر و مرد و خانواده اش لز زمین تا آسمان فرق داره همسر شما عاشق شما و دوستدار خانواده اش نباید نگران باشی چون خواهرش مانند مادر براش بوده و احترام او سر جایش است همیشه خودت را جای همسرت بگذار و بگو اگر جای او بودم چکار می کردم وقتی چنین کاری کردی دیگر افکار منفی سراغت نمی آید و از آن افکار با همسرت در میان بگذار که درمیان گذاشتن باعث لز بین رفتن سو تفاهمات میشه

  19. کاربر روبرو از پست مفید ویدا تشکرکرده است .

    ویدا (پنجشنبه 04 شهریور 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.