با سلام من مدتی است که به یک خانمی علاقه مند شدم و به اون پیشنهاد اشنایی رو دادم ولی از اول به ایشون گفتم گفتم که دو سال از ایشون کوچکتر هستم وقتی برای صحبت باهم یک جلسه صحبت کردیم همون لحضه اول به ایشون گفتم و ایشون گفتن که این صحبت لازم نیست چون سنم کوچکتره البته من 23 سالمه و بعد ایشون بحث رو ادامه دادن من درسم تموم میشه و در حال پیدا کردن شغل هستم و تقریبا جور میشه ولی ایشون به من گفتن که باید فکر کنن و بعد از ودتی به من گفتن که سن مشکل ساز میشه و من در حال تحصیل هستم ولی من قانع نشدم و دوباره از ایشون خاستم که دوباره یک جلسه با هم صحبت کنیم بار دوم ایشون چند تا شرط برام گذاشتن و گفتن باید شغل داشته باشم و باهم دوست نباشیم و تحت نضارت خانواده ها شناخت پیدا کنیم و من هم چیزی نگفتم ولی ایشون به من گفتن که به من هیچ حسی ندارن ولی ضاهرات ایشون چیز دیگری رو نشون میده نمیدونم چرا این حرفو میگن ولی من در یک فرصت مناسب به ایشون گفتم که به حرف ایشون و نظراتشون اهمیت قائل هستم و بعد پیدا کردن شغل و اتمام تحصیلات با ایشون صحبت می کنم و من با خانواده ام صحبت کردم و اونا با این موضوع مخالف نیستن حتی اختلاف سنی اونا میگن اول شغلمو اولویت قرار بدم و من هم همین نظرو دارم و داره جور میشه ولی نمیدونم چرا بعده یک مدتی زدم زیره قولم و از اون خانوم خاستم دوباره صحبت کنیم ولی ایشون این اصلا به شغل و تحصیلات گیر ندادن ایشون خصوصیات منو به خانوادشون گفتن و اونا از خصوصیات اخلاقی من آگاه هستن و خوششان میاد و او هم مخالف اختلاف سنی نیستن ولی ایشون هم میگن نمیدونن چیکار میکنن و نمیتونن تصمیم بگیرن و میگن هم شاید در مورد اختلاف سنی اشتباه میکن این خانم نظرشو به من نمیگه و نظرش در مورد اختلاف سنی فقط می ترسن در جلوی دوستاش و رفقاش کم بیاره و بگه با دو سال کوچکتر از خودش دوست شده و اصلا فعلا به دیگر معیارها توجهی نکردن من به ایشون گفتم بریم پیشه مشاور و با اون در میان بگذاریم و من رفتم و اون به من گفت که یک اولویت قرار بده و من هم گفتم شغلمو قرار دادم و در کنار شغل میشه تحصیلات را ادامه داد ولی ایشون امتناع می کنن و می ترسن برن پیشه مشاور و دودل موندن در مورد اختلاف سنس از طرفی هم من پا در هوا موندم از طرفی برم جلو شاید فکر کنه که آدم سمج و غیر منطقی هستم از طرفی هم هیچ کاری هم نمیکنه و نمی تونه تصمیم بگیره شاید با این کارش منو فعلا تو دستش نگه داره نمی دونم چیکار کنم خونواده ها نظراتشون خوبه ولی ایشون به فکر نظرات دوستانشه و به من دوباره میگه که به من هیچ هسی نداره میگه قبل از اینکه به پیش روانشناس بریم و در مورد گذشتمون صحبت کنیم با هم در مورد گذشتمون صحبت کنیم شما میگید چیکار کنم از طرفی هم این خانم معیارهای خوب برای ارتباط و ازدواج رو داره و با هم در یک سطح هستیم و شاغل هستن نظرتون چیه
علاقه مندی ها (Bookmarks)