به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 تیر 90 [ 13:10]
    تاریخ عضویت
    1389-5-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    سلام به همه دوستان
    بذاريد اول خودمو يه كمي معرفي كنم
    28 سالمه، موقعيت شغلي، تحصيلي و اجتماعي خوب و خانواده متشخص و با فرهنگي دارم، تا الان به خاطر مشغله زياد درس و كار زياد به فكر ازدواج نبودم، ولي حدود 5، 6 ماهه كه با چند تا خواسگار كه يا آشنا بودن يا دوستان و آشنايان معرفيشون كره بودن و اغلب شرايط خوبي هم داشتن، صحبت كردم كه به دلايل مختلف يا از طرف ما و يا اونها به نتيجه اي نرسيديم.
    اما ديشب يه آقايي كه توسط يكي از دوستان معرفي شده بود و من اصلا هيچ شناختي نسبت ايشون نداشتم به اتفاق خانوادشون براي خواستگاري تشريف آوردن منزل ما.
    لحظه اول كه از در ساختمان داخل شد، از شكل و قيافش زياد خوشم نيومد ولي بعد از مدتي كه دو تا خانواده صحبت كردن و داماد هم از خودش و زندگيش برامون تعريف كرد تا حدودي نظرم عوض شد، و وقتي بحث بيشتر ادامه پيدا كرد از سادگي و صداقت و تواضعش خوشم هم اومد هرچي زمان بيشتر ميگذشت احساس مي كردم مردي كه روبروم نشسته نه تنها غريبه نيست بلكه ساليان ساله كه ميشناسمش، نمي دونم شايد همون كسي بود يا همون ويژگيهايي را داشت كه من از همسر آيندم انتظار داشتم ، به هر حال روي من تاثير عجيبي گذاشت و رفت
    تمام ديشب تا صبح به حرفاش فكر كردم و بيشتر در موردش مطمئن شدم، و تمام امروز را منتظر بودم كه تماس بگيرن و براي جلسات ديگه قرار بذارن ولي تماسي گرفته نشد، حدودا از عصر به اين طرف حالم حسابي بده، تا اونجا كه تمام بدنم درد گرفته و تب دارم حتي همين حالا هم كه دارم با شما درد و دل ميكنم گاهي اشك نميذاره دكمه هاي كيبورد را پيدا كنم، حس و حالي كه براي خودم هم قابل توجيح نيست، نمي تونم توي خونه بگم يه نفر كه قبلا اصلا نمي شناختمش و فقط يك ساعت باهاش صبت كردم برام انقدر مهم شده، دلم خيلي گرفته، خيلي زياد
    از اين كه حرفامو شنيدين ممنون، احتياج داشتم با يه نفر كه آشنا نباشه صحبت كنم
    از همتون ممنون

  2. کاربر روبرو از پست مفید sana123 تشکرکرده است .

    sana123 (دوشنبه 11 مرداد 89)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    شما دچار غلیان احساسات شدید

    با یک جلسه صحبت مطمئن نباشید به شناخت کافی دست پیدا کرده اید .

    این را در نظر بگیرید که شناخت مطمئن از راه دقت به رفتار و عملکرد فرد به دست میاد نه اعلام نظریات و دیدگاه ها ، چون خیلی از ماها ممکنه قشنگ حرف بزنیم اما بد عمل کنیم .

    پیداست لحن بیان و نوع سخنان ایشان بار عاطفی و احساسی زیادی را بر دوش شما گذاشته .



    سعی کن آرام باشی ، تامل کنی و صبوری پیشه سازی و به دنبال راه های مطمئن برای شناخت جریی تر از ایشان باشی . و تا به شناخت مناسب و رسمیت بخشیدن موضوع در میان خانواده و رسیدن به مرحله تعهد شرعی و قانونی نرسیدی ، باب احساسات و غلیان آنرا ببندی که هم مانع شناخت درسته ، هم آسیب رسان است
    .

  4. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 07 مرداد 89)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1387-11-21
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    3,705
    سطح
    38
    Points: 3,705, Level: 38
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 355 در 115 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    سلام
    ضمن تایید سخنان فرشته مهربان....
    حالا برا چی گریه می کنی؟ هنوز که وقتی نگذشته که نگران باشی چرا تماس نگرفتن؟!

  6. کاربر روبرو از پست مفید چشم بارانی تشکرکرده است .

    چشم بارانی (شنبه 09 مرداد 89)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 89 [ 20:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-21
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,326
    سطح
    29
    Points: 2,326, Level: 29
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    فرشته مهربان از بابت نوشتتان سپاسگذارم .
    سانا عزیز حالا چرا اینقدر نگرانی؟؟به قول چشم بارانی عزیز هنوز وقتی نگذشته که نگران باشی که چرا زنگ نزدن...عزیزم صبر داشته باش یه چند روز دیگه هم صبر کن...ان شا الله که خیر..
    سانا عزیز ما را بی خبر نگذار..

  8. 2 کاربر از پست مفید khanoome samin تشکرکرده اند .

    khanoome samin (دوشنبه 11 مرداد 89)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 تیر 90 [ 13:10]
    تاریخ عضویت
    1389-5-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    از همتون ممنونم به ويژه فرشته مهربون
    نميدونم چي بايد بگم
    خودم از درجه حماقتم مطلعم ، ولي دارم حس و حال عجيبي را تجربه مي كنم، هنوز حسابي داغونم و هنوزم ازش خبري نشده
    بازم ممنون

  10. 2 کاربر از پست مفید sana123 تشکرکرده اند .

    sana123 (دوشنبه 11 مرداد 89)

  11. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    sana123عزیزم

    سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sana123

    نميدونم چي بايد بگم
    خودم از درجه حماقتم مطلعم ، ولي دارم حس و حال عجيبي را تجربه مي كنم، هنوز حسابي داغونم و هنوزم ازش خبري نشده
    لطفا به خودت برچسب حماقت نزن و خودت را نوازش منفی نکن . اتفاقی که در درون تو افتاده این است که عزیزم این آقا را به "منطقه امن " فکری خودت راه داده ای و در حال حاضر این اتفاق خیلی قابل درک است در عین حالی که تائید شده نیست .

    این اتفاق برای خیلی ها می افتد تو نفر اول نیستی و نفر آخر هم نخواهی بود که چنین حس و حالی را تجربه می کنی .هر چند که نادرست و پر مخاطره بودن آن کاملا مشخص است .

    اما چرا این اتفاق افتاده مهم است ؟

    سر دوربین به سمت خود

    بنشین و کلاه خودت را خوب و درست و حسابی پیش خودت قاضی کن و به خودت نگاه کن . ببین چه چیزی در تو وجود دارد که باعث شده تا با اولین دیدار این آقا را به منطقه امن خود راه بدهی ؟( همانطور که می بینی منطقه امن فکری تو امروز ناامن شده و تو به هم ریخته شده ای ؟!)

    ایا این تجربه اول توست و یا با هر پروژه خواستگاری دچار این حس و حال می شوی ؟

    اگر برای اول چنین حس و حالی را تجربه می کنی باید علت این ضعف را در مقابل این اقا پیدا کنی و ریشه یابی این ضعف خیلی مهم است و به مرور مهم تر هم خواهد شد .

    و بعد مسئله شدت این حس و حال است

    چرا که تو
    ضمن اینکه این آقا را با اولین دیدار به منطقه امن فکری خود راه داده ای به مرحله ی داغونی هم رسیده ای

    و این دومین مسئله ای است که باید بنشینی و به خودت فکر کنی . شاید لازم باشد یک عقب گردی به دوران کودکی ات بکنی و آن دوران را مرور کنی تا ریشه ی این مسئله را هم پیدا کنی . مطمئن هستم اگر خوب و آگاهانه دوران کودکی ات را پی بگیری مسائل جالبی پیدا خواهی کرد .

    چرا که هر حس و حالی که امروز ما تجربه می کنیم تخم آن در سالها قبل کاشته شده است و امروز موقع برداشت همان بذر کاشته شده در گذشته است .


    پس به جای افکار مخرب و غیر سازنده ازجنس اضطراب و ترس و دلشوره و نگرانی از همین موقعیت پیش آمده به نفع خودت و به شکل سازنده استفاده کن و خودت را و این حس و حال را ریشه یابی کن که هر چه هست در درون توست نه در مهارت و ویژگی خاص این آقا .

    یادت باشد که هیچ کس نه به خیر و نه به شر قادر به هم ریختن حال ما نخواهد بود مگر اینکه ما خودمان چنین فرصت و اجازه ای به کسی بدهیم .

    نقش موثر و سازنده ات را بازی کن ببینیم چه می کنی .چرا که این اقا از داده های تو مشخص است که نقش تاثیر گذاری خود را خوب بازی کرده است .

    موفق باشی نازنین . ضمن اینکه اطمینان می دهم تاپیکت را پی خواهم گرفت و تاپیک تو برای من خیلی جالب است . پس تو هم همکاری کن .


  12. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (جمعه 08 مرداد 89)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 تیر 90 [ 13:10]
    تاریخ عضویت
    1389-5-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    آني عزيزم
    سلام
    واقعا ازت ممنونم كه وقت گذاشتي و به اين موضوع انقدر دقيق توجه كردي.
    در جوابت بايد بگم كه: اين موضوع فكر خودم را هم حسابي مشغول كرده بود، ميدوني چرا ازش انقدر خوشم اومده؟ چون فوق العاده آدم خودساخته و محكمي بود، در عين حال كه ديكتاتور نبود ، رئيس نبود، بلكه روراست و صاف و ساده بود.

    در مورد خود من لازمه بدوني كه يه دختري هستم كه فوق العاده به خانواده ام وابسته ام، البته وابستگي نه به اون معنا كه استقلال نداشته باشم يا اينكه توي انجام كارهام به اونا وابسته باشم، نه ، منظورم اينه كه خانواده اي دارم كه هميشه براي هر كاري كه خواستم انجام بدم موقعيت ها را برام فراهم كردن، و تا آخر هم همراهيم كردن، اينجوري برات بگم كه من هميشه پشتوانه محكمي براي تكيه كردن بهش داشتم.

    اين مسئله در انتخاب همسر هم براي من تاثيرگزار بوده، تا اونجا كه گرچه ازدواج برام خيلي مهمه ولي اينكه اين خونه و پشتوانه را با چي قراره عوض كنم مهمتره!!!

    چيزيكه در اون ديدم انحصار نبود، تعصب نبود و غرور هم نبود ، قابل اعتماد بود و به راحتي ميشد بهش تكيه كردف مهربون بود و خودش هم آماده تكيه گاه شدن بود، در مقابل احساس ميكردم من هم ميتونم صميمانه بهش محبت كنم و تمام تنهايهاش را پر كنم، فقط در مورد اين شخص بود به چنين حسي رسيدم.

    كاش يه بار ديگه بياد، كاش يه بار ديگه بتونم باهاش حرف بزنم

  14. کاربر روبرو از پست مفید sana123 تشکرکرده است .

    sana123 (دوشنبه 11 مرداد 89)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 آذر 89 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1389-1-18
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,550
    سطح
    30
    Points: 2,550, Level: 30
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    سانای عزیز منم این حس رو با اولین خواستگارم تجربه کردم. بهش حس خوبی داشتم و علاقمند بودم باهاش بیشتر آشنا بشم اما اونا یه هفته تماس نگرفتن و بعد از یه هفته گفتن دلیل این تاخیر بیماری مادربزرگ این آقا بوده و عذرخواهی کردن. یعنی میخوام بگم ممکنه مشابه این اتفاق برای مورد تو هم پیش اومده باشه. البته اینکه تو اون یه هفته به من چی گذشت واقعا قابل وصف نیست....حتی خودم از خودم و حالاتم بدم اومده بود و فکر میکردم خیلی احمقم.
    حرف های دوستان کارشناس تالار رو که در تاپیکت خوندم به من هم خیلی کمک کرد. اون موقع من به کسی نگفتم و در نتیجه حتی بعد حرفهای جلسه آخر با این آقا ( ایشون منصرف شد) به علت روحیه بسیار بدی که پیدا کرده بودم مجبور شدم برم مسافرت تا خوب بشم.
    به هر حال...امیدوارم برات اون اتفاقی بیفته که بهترینه. خودتو مشغول کارهات بکن. به زور! که حواست پرت بشه. امیدوارم زودتر حالت بهتر بشه .
    موفق باشی

  16. کاربر روبرو از پست مفید yas66 تشکرکرده است .

    yas66 (دوشنبه 11 مرداد 89)

  17. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    sana123عزیزم

    سلام


    شما به فارسی روان بنا بر توضیحاتی که دادید وابسته هستید و فرمول وابستگی و میل به وابستگی را در خود دارید در ادامه بحث باید دید وابستگی شما از نوع وابستگی متقابل است یا وابستگی عاطفی که معنای خاصی دارد و توضیحات شما در دنیای مجازی برای تشخیص ان کافی نیست و مشاوره حضوری می تواند به شما در این بخش بسیار کمک کننده باشد .

    و اما
    واژه ها و تعاریف دلیل خودساختگی افراد نیست .

    و نازنین دخترم
    تو توقع داشتی که این آقا در جلسه اول خواستگاری دیکتاتور - شل و ول - رئیس و...باشد ؟!

    یادت باشد همه ی انسانها بر چهره نقاب دارند و چهره اصلی آدمها در زیر نقابهایشان پنهان است حال تنها چیزی که در این میان مهم است قطر و ضخامت نقاب است و یا اینکه ایا این نقاب ها در محیطهای مختلف تغییر می کند یا نه و ...

    به نظر من

    تو در فاز رویا پردازی و خیال پردازی رفته ای و این حالت هر چند که برای یک دختر جوان به سن و سال تو قابل درک است اما به هیچ عنوان تائید شده نیست .
    بهتر است مطالب تالار را بخوانی و مدتی به خود شناسی مشغول باشی .

    موفق باشی

  18. 2 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (دوشنبه 11 مرداد 89)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 تیر 90 [ 13:10]
    تاریخ عضویت
    1389-5-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جلسه خواستگاري ديشب و حال عجيب من و درخواست راهنمايي

    سلام به همه دوستان خوبي كه توي اين تالار پيدا كردم

    امشب اومدم بگم كه من خوبم، درست مثل يه بيماري كه وقتي طول دوره درمانش سپري ميشه شخص به سمت بهبودي ميره، منم يه دوره اي را گذروندم، كه البته سخت بود ولي با همراهي شماها تحملش راحتتر شد و من هم تجربيات جديدي به دست آوردم كه زياد هم بد نبود.

    امشب ميخوام از همتون تشكر كنم، اميدوارم بتونم در شاديها جبران كنم.

    براي تك تكتون آرزوي موفقيت ميكنم.

    دوستار همه شما سنا

  20. 3 کاربر از پست مفید sana123 تشکرکرده اند .

    sana123 (دوشنبه 11 مرداد 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. امكانش هست مشاوران هم منو راهنمايي كننن
    توسط parastooa در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 12 مرداد 92, 12:43
  2. رهايي از وابستگي(انسان رهايي يافت
    توسط fateme71 در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 تیر 92, 17:27
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 اردیبهشت 92, 13:25
  4. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اسفند 91, 16:21
  5. +درخواست راهنمايي
    توسط ostanedu در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 اردیبهشت 88, 14:19

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.