به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: دانه

  1. #1
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    دانه

    نگاهی به درخت ســـیب بیندازید. شاید پانـــصد ســـیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسیم «چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟»

    اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد. به ما می گوید:


    «اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید


    از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد:


    - باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری.

    - باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب استخدام کنی.

    - باید با پنجاه نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.

    - باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی.

    وقتی که «قانون دانه» را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم.

    قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت.

    در یک کلام:

    افراد موفق هر چه بیشتر شکست می خورند؛ دانه های بیشتری می کارند.


    سلام دوستان گل همدردی
    ممنون از همدردی همتون
    ممنون از دعاهایی که کردید
    زندگی خیلی پستی بلندی داره ..خیلی زیاد سختی داره...
    فکر می کنم اکثریتتون فیلم فرار از زندان رو دیده باشید...وقتی مایکل از زندان برادرش رو نجات داد تازه مشکلاتش شروع شد....توی زندان سونا به اون پسر پانامایی وضعیت زندگی یک فراری رو شرح داد....
    ...
    وضعیت من هم همین طور شده ... تازه شدم مثل همه ی شماها
    شوهر دارم ...بچه دارم...خانواده شوهر دارم ...خانواده ی خودم رو دارم ...مشکلات هم دارم

    من در این مدتی که توی تالار بودم تمرکز کرده بودم روی کسب مهارت ارتباطی و رفع ضعف هایم تا با همسرم زندگی خوبی را داشته باشم...
    اما حالا که به اون خواسته ام رسیدم دیدم فقط من تغییر کرده ام و مشکلات رهایم نمی کنند
    یه راه این هست که دست از تلاش بردارم ...چون الان وضعیتی رو ندارم که خواستارش بوده و هستم...به عبارتی cut کنم و قید همه چیز رو بزنم چون شرایط تنهایی رو تجربه کرده ام و با کمک خدا از پس خودم و دخترم براومده ام و الان که اون مرحله رو پشت سر گذاشتم می بینم که مشکلاتی داشتم ولی آرامش خوبی هم همراه مشکلاتم بوده
    آرامش و برنامه ریزی خوب برای زندگی ام داشتم که خیلی خوب بود و رو به پیشرفت ولی ترس از طلاق و نیاز به داشتن حامی دغدغه ی اون روزهایم بود
    راه دیگه این هست که بسوزم و بسازم و هر از گاهی بیام توی تالار و گریه و فغان
    که آی به دادم برسید اینجوری شد ..اون جوری گفت ... دارم له می شم ... خرد شدم ...خسته شدم و...
    اما به نظرم بهترین راه حل این هست که زندگی ام رو بسازم

    فکر می کنم با چشمهای باز الان می تونم زندگی ام رو ببینم
    خوبی و بدی های این زندگی رو
    مشکلاتی که همه ی زندگی ها دارند
    جایی نقاب به من گفت : "عاشقی توی وجود خودم هست پس عشق را در جای دیگری جستجو نکنم "
    راست می گفت ...
    حس مقدس و قشنگ عشق در وجود خودم هست
    که اگه درست پرورشش بدم به نتیجه می رسم نه افراط نه تفریط
    یعنی بتونم احساساتم رو در دستان خودم بگیرم و کنترلش در اختیار خودم باشه
    متن بالا خیلی توجهم رو جلب کردم دقیقا قانون دانه قانون جالبی هست
    بیش از یکبار باید تلاش کرد ...
    مگه نه؟نظر شما چیه؟
    ویرایش توسط بالهای صداقت : سه شنبه 04 تیر 92 در ساعت 13:11

  2. 25 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 07 تیر 92), بالهای صداقت (دوشنبه 10 بهمن 90)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    RE: دانه

    باهات کاملاً موافقم

    خوشحالم که این حرفها رو می شنوم عزیزم

    این یعنی همون فاصله گرفتن از احساس محوری .

    فقط یک توصیه .

    با اونچه نمی تونی تغییر بدی ( در دیگری ) و مشکل بنیادی و اساسی نیست ، سازگاری مثبت را پیشه کن نه تحمل .

    بین سازگاری مثبت و تحمل فرق است .

    در سازگاری مثبت تو با مسئله با دیدی شناختی برخورد می کنی و حلش می کنی و می پذیری تا جایی که دیگه برات مسئله نیست ، اما در تحمل ، با مسئله کنار اومدی ، حلش نکردی و تغییر نگرش در موردش ندادی ، نپذیرفتیش ، و در درون مرتب خود خوری و و اگویه براش داری .

    برات یه مثال میزنم تا روشن شود .

    زمانی که در دبیرستان تحصیل می کردم ، شخصی بود که وقت درس خوندن برای من مزاحمت ایجاد می کرد با حرف زدن ، مدام بیخ گوش من حرف میزد و اصرار هم داشت من گوش کنم ، هرچه می گفتم میخوام درس بخونم انگار نه انگار ، هرجا میرفتم دنبالم میامد و مرتب حرف میزد ، گوشم را می گرفتم درسم را می خوندم ولی اذیت می شدم ، یه روز توی منزل ، داخل آشپزخونه بودم که توجهم به صدای یخچال جلب شد ، دیدم چقدر آزار دهنده و گوش خراشه ، به خودم گفتم راستی ما چطور هر چند دقیقه این صدا رو تحمل می کنیم طوری که هیچی احساس نمی کنیم و آزار نمی بینیم ؟؟؟؟!!!!!!!!، فهمیدم برای این است که توجه و تمرکز روی اون نداریم ، همین موضوع جرقه شد ، و به خودم گفتم راجع به فلانی هم میشه این کار رو کرد ، یعنی اینقدر به حرف زدنش بی توجه بشم و تمرکزم روی کتاب و درس باشه که اصلاً صداش رو نشنوم ، فکر می کنم صدای یخچاله . و دقیقاً همینطور شد و نتیجه اش شد قوت تمرکزی فوق العاده که هنوز هم هست . و باور کن چنان شد که صدای او را نمی شنیدم و فقط درسم را می خوندم و اون تصور می کرد من به ظاهر کتاب دستمه و دارم می خونم و اون موفق شده و من چیزی متوجه نمیشم .و.... بعدها دریافتم که این یعنی سازگاری مثبت ، من دیگه مجبور نبودم تحمل کنم ، بلکه مسئله رو به گونه ای حل کردم که بودنش حالت خنثی پیدا کرد و...

    بالهای صداقت عزیز این تجربه را گفتم تا شما و دیگر دوستان دریابید که سازگاری مثبت خود روشی برای حل مسئله است ( با حضور مسئله اون مسئله برای ما ناکارآمد میشه تا اونجا که دیگه مسئله نخواهد بود )

    پس شما هم میتونی اونچه از مشکلات در رابطه با همسر به مسائل اساسی و اصولی زندگی بر نمیگرده این گونه حلش کنی ، همسرت را همانطور که هست بپذیری و انتظار تغییر نداشته باشی و هر آنچه هست برات مسئله آفرین نباشه ، برای این کار هم خوبیها و بدیهاش رو لیست کن و وزنه خوبیها را سنگین تر کن ، یعنی کوچکترین خوبی را لیست کن ، اما بدیها را ریز نشو و کنکاش نکن که پیدا کنی ، فقط اونها که خیلی محسوسه رو بیار . آنوقت می بینی کفه خوبیها سنگین تره و بدیها را به خوبیها می بخشی و سازگار می شوی .

    امیدوارم به تصمیمی درست و عقلانی برسی .

  4. 17 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (دوشنبه 04 مرداد 89)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    Re: دانه

    بالهای صداقت عزیز

    در این مرحله از زندگی ات توصیه می کنم

    کتاب : زنان شیفته یا روانشناسی محبت بی تناسب
    به قلم : رابین نوروود
    و ترچمه : مهدی قراچه داغی

    را حتما بخوانی و با دقت و تمرکز بر روی خودت روش محبت کردن به همسرت را آنچه در دیروز تا به امروز انجام داده و می دهی را در بیاور و.....


    در گام بعدی

    پذیرش به این معنی نیست که به خودت دروغ بگویی چیزی را بزرگ نمایی یا کوچک نمایی یا حتی انکار کنی دقیقا همان که هست در همان اندازه نه بیشتر و نه کمتر همان را با آگاهی ببین و درک کن و نسبت به موقعیت و شرایط و توانمندی و آگاهی خودت فکر کن و ببین می توانی پذیرش همه جانبه داشته باشی ؟! به هیچ عنوان با انکار و کوچک نمایی و بزرگنمایی موافق نیستم .



    چرا که با "پذیرش " تو درهای " شل کن و سفت کن " و چراهای مختلفی را جهت ایجاد تغییر فردیت شخصیت و حالات نفسانی و.... اطرافیانت را به لحاظ احساسی و فکری و عملی بر روی خود می بندی

    و تنها بحث


    هدف و انگیزه و مسئولیت پذیری و تلاش و اتکا متقابل ( تلاش به نفع جمع و منافع جمع در حالی که منافع خودت هم زیر سئوال نرود و در لایه های مختلف منافع جمع محفوظ بماند ) پیش خواهد آمد.

    به نوعی علی رغم اینکه در جمع همه ی مسائل باب میل ما نیست اما نمی توانیم به دلیل میل شخصی اقدام به تغییر افراد کنیم اما به دلیل اهداف مشترک باید مسئولانه در جهت منافع جمع گام برداریم و احساس - فکر و نهایتا عمل کنیم . هر چند در میان این جمع مسائل ناخوش آیند وجود داشته باشد.

    سعی نکن هیچ مسئله ای را انکار کنی و خودت را به فاز انکار ببری . بحث تو بحث یک زندگی است و یک عمر زندگی که در پیش رو داری .

    پس انکار هم کمک کننده نیست . تو می توانی محیط احساسی و فکری و عملی سالمی را تجربه کنی و داشته باشی و در این محیط به دختر خودت کمک کنی تا زندگی سالم داشته باشد و از او مراقبت کنی تا نقش زن شیفته به خود در آینده ای نه چندان دور نگیرد ( خواهش می کنم کتاب را حتما بخوان که هم به حال خودت مفید است هم به حال مو طلایی مفید )

    با " فرشته مهربان " در مورد عدم تحمل کاملا موافق هستم چرا که تحمل بحثی است فرسایشی و به مرور تو را دچار خستگی و عدم رضایت و ازردگی می کند .




    موفق باشی و پویا
    ویرایش توسط بالهای صداقت : سه شنبه 04 تیر 92 در ساعت 15:48

  6. 11 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (دوشنبه 04 مرداد 89)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 بهمن 92 [ 20:26]
    تاریخ عضویت
    1387-12-17
    نوشته ها
    111
    امتیاز
    6,260
    سطح
    51
    Points: 6,260, Level: 51
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    259

    تشکرشده 267 در 64 پست

    Rep Power
    27
    Array

    RE: دانه

    [align=justify]بالهای صداقت عزیز خوشحالم که پستت مثبت و پرانرژی بود
    منم باهات کاملا موافقم .دوست خوبم زندگی بالا و پایین زیاد داره و صد در صد باید بیش از یک بار و بارها وبارها تلاش کرد.
    از قانون دانه همه ما بدون اینکه متوجه باشیم بارها تو زندگی مون استفاده کردیم ...
    مثال فرار از زندان هم جالب بود.دقیقا همون جایی که فکر میکنیم نقطه عطف داستانه واز این به بعد مشکلات حل میشه تازه شروع یه مشکلات بزرگتره.منم با دیدن این فیلم به خیلی چیزا فکر کردم.وقتی تو زندان سونا بودن حسرت روزای زندان فاکس ریور(امیدوارم اسم زندان رو درست نوشته باشم) رو میخوردم که ای کاش تو همون زندان میموندم و اون جا که فکر میکردم آخر همه ی مشکلات و سختی هاس در مقابل این یکی بهشت بود...زندگی هم همین طوره گاهی با مواجه شدن با برخی مشکلات فکر میکنیم الان اخر راهه و دیگه از این بدتر نمیشه اما وقتی میریم جلو و تو زندگی خودمون یا اطرافیان مشکلاتی رو میبینیم یادمون میفته که قبلی ها چه قدر کوچک بودن...
    اما به نظرم بهترین راه حل این هست که زندگی ام رو بسازم
    بهت تبریک میگم...سعی کن همیشه به جایی استفاده از جملات منفی این جملات مثبت رو در طول روز بارها وبارها تکرار کنی و اجازه نده ذهنت به سمت چیزای منفی که در گذشته اتفاق افتاده بره.
    امیدوارم موفق باشی وهمیشه شاد...[/align]

  8. 9 کاربر از پست مفید dorsa65 تشکرکرده اند .

    dorsa65 (شنبه 10 دی 90)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    Re: دانه

    سلام،

    نمیدونم، شاید من به دلایلی نباید در این تاپیک نظر بدهم،

    به خصوص که من تجربه زندگی‌ مشترک ندارم،

    لااقل فعلا،

    راستش متن شما در مورد سیب، من رو به یاد جمله‌ای از رابرت شولر نویسنده و روحانی مسیحی‌ انداخت که من بسیار دوست میدارم،

    هر کسی‌ میتونه تعداد دانه‌های داخل یک سیب رو بشمره اما تنها خداست که میتونه تعداد سیب‌های داخل هر دانه رو بشمره...
    من فکر می‌کنم، مشکل اصلی‌ ما عموما، در عدم پذیرش خود واقعی‌ انسان هاست،

    یعنی‌ عدم پذیرش اینکه، هر انسانی‌ یک انسان هست، هم خصوصیات مثبت دارد، هم خصوصیات منفی‌...

    انسان کامل وجود ندارد،

    حداقل در میان انسان‌های دور و بر ما،

    در حقیقت مشکل اصلی‌ ما بر میگردد به تعمیم دادنی که من این را بت ساختن مینامم،

    در زندگی‌ شخصی‌ من، انسان‌های بزرگی‌ تاثیر گذار بوده اند، انسان‌های بزرگی‌ که من زمانی‌ از آنها برای خودم بت ساخته بودم، و زمانی‌ به نویی‌ غرق خصوصیات مثبت آنها شده بودم...

    نتیجه این میشد، که بالاخره زمانی‌ میرسید، که بت‌های من خود انسانی‌‌شان را نشان میدادند، اشتباهاتی میکردند و آنگاه در ذهن من خورد می‌شدند، میشکستند...

    بله انسان‌های بزرگی‌ که به واسطه خصوصیات مثبت انسانی‌‌شان در ذهن من بت شده بودند، اشتباهاتی داشتند چون انسان بودند...و این واقعیت به من ضربه‌های بزرگی‌ وارد کرد، چرا که بت‌های من و همه تصورات مثبتی که از آنها در ذهن خودم ساخته بودم یکباره به کنار میرفت و از نظر من، آنها می‌شدند، دروغگو،دو رو و ...
    این من را شوکه میکرد...

    اما امروز، من دیگر هیچ بتی نمیسازم، امروز خوب فهمیده ام، بتی که دیروز ساختم و خورد شد، یک انسان است و انسان جایز الخطاست...و یک اصل در زندگی‌ من وجود دارد، هیچ انسانی‌ کامل نیست،

    امروز خودم را به همه آن بت‌های خورد شده، مدیون می‌دانم، چرا که بسیاری از آنها، به من درس زندگی‌ دادند، درس دادند که چگونه تصمیم بگیرم یا چگونه دوست بدارم...اما هیچ کدام کامل نبودند،

    همه آنها را به خاطر آن بخش مثبت وجودشان که با من شریک میشوند یا شریک شده اند، دوست دارم...

    حالا، اگر، در شخصی‌ خصوصیات مثبتی میبینم یا چیزی برای آموختن، سعی‌ می‌کنم، تنها همین یک بعد شخصیتش را ببینم ، یاد بگیرم و دوست داشته باشم و تعمیمش ندهم به همه شخصیت او...

    چون او یک انسان هست، با خصوصیات مثبت و منفی‌، خصوصیات مثبتی که من دوست میدارم و از آن لذت می‌برم،

    درست مثل من که یک انسانم، با خصوصیات مثبت و منفی‌،

    بالهای صداقت عزیز، همه اینها را نوشتم که به شما بگویم، همسر شما، همسری که عاشقانه دوستش میدشته اید و میدارید و امروز پدر فرزند شماست،

    یک انسان است، درست مثل شما،

    انسانی‌ که روزی به واسطه همین خصوصیات مثبتش، شما عاشقش شده اید...

    خوب، خصوصیات منفی‌ هم دارد،اشتباهاتی هم داشته است، درست مثل شما...

    اما این اشتباهات، این خصوصیات منفی‌، نباید باعث بشود، که خصوصیات مثبتش را ندیده بگیرید یا فراموش کنید،

    اگرچه، من شخصاً معتقدم تنها خداست که میتونه تعداد سیب‌های داخل هر دانه رو بشمره...

    اما فکر می‌کنم،
    همسر شما، سیب‌های زیادی رو به همراه داره، مراقب باشین، تا آفت زده نشن...

    همسرت را باید باور کنید، با همه خصوصیات مثبتش، و همه خصوصیات منفی‌ او، به عنوان یک انسان!

    خصوصیات مثبتی که شما دوست دارید و از آن لذت میبرید، و در این مرحله زندگی‌ شما،

    من فکر می‌کنم، شما عمیقا باید روی آنها تمرکز کنید و البته این به معنی‌ ندیده گرفتن نیست...

    موفق باشین،

    برادرتون،

    کامران

    پی‌نوشت:

    این پست پاسخی بود برای این تاپیک شما و تاپیک دیگرتون با عنوان من نمیدونم؟!...
    ویرایش توسط بالهای صداقت : سه شنبه 04 تیر 92 در ساعت 15:51

  10. 14 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    kamran2007 (سه شنبه 05 مرداد 89), فرشته مهربان (جمعه 07 تیر 92)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دانه

    فرشته ی مهربان خیلی مثال قشنگی زد(صدای یخچال)
    یادمه یکی از دبیرهامون می گفت یه شاگردی داشتم که که همیشه ته کلاس می نشست و همیشه حرف می زد یا زیر لب آواز می خوند و خیلی آزارم میداد .هر کاری میکردم اون به آزارش ادامه می داد...یه روز پیش مادرم درددل کردم.مادرم گفت تا حالا به غار غار کلاغ دقت کردی؟صدای آزار دهنده ایه ولی تو اونو پذیرفتی.و بهش توجه نمیکنی.پس صدای آزار دهنده ی شاگردت رو هم مثل صدای کلاغ بپذیر و بهش اهمیت نده.
    دبیرمون میگه از اون موقع مشکلم حل شد.

    پذیرفتن یه راه خیلی آسون برای مشکلاتیه که نمیشه رفع شون کرد
    البته پذیرش ویادآوری چند نکته به پذیرش مشکلات کمک می کنه :
    1-دنیا با سختی ها در آمیخته مخصوصا برای انسان های درستکار
    2-همه ی سختیهای دنیا و خود دنیا زود می گذره
    3-"هرچه از دنیایتان کم شود به آخرتتان افزوده می شود"(نهج البلاغه)

  12. 11 کاربر از پست مفید faezeh تشکرکرده اند .

    faezeh (دوشنبه 04 مرداد 89), فرشته مهربان (جمعه 07 تیر 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.