به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: من نمی دونم

  1. #1
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    من نمی دونم

    سلام دوستان
    بی مقدمه
    یه نگاه به همه تاپیک های مشکل دار در این تالار بندازید
    من نمی دونم چرا ما خانوم ها بعد از اینکه یه آقایی رو برای ازدواج انتخاب کردیم و زنش شدیم بعد از گذشت مدتی از ازدواج فیلمون یاد هندستون می کنه که

    من از شوهرم سرترم
    خانواده ی من از شوهرم بهترن
    تحصیلات من بالاتر هست
    شوهر خواهرم شغلش فلان هست
    مادرم تحصیلکرده است
    پدرم سرشناس هست
    وضع مالی خانواده ی پدری ام بهتر هست


    ولی در عوض

    شوهرمونو ، خانواده ی شوهرمونرو می کوبیم که
    درآمد شوهرم کمتر از منه
    تعدا اعضای خانواده شون بیشتر
    مادرشوهرم دیپلمه است
    پدرشوهرم وضع مالی روبه راهی نداره
    خانواده ی سردی هستند
    اصلا احساس ندارند
    فرهنگشون پایین تر از ماست
    و....


    جدا برام سئوال شده ... اکثر خانوم ها از جمله خودم یادمون میره که ای بابا این شازده پسر بی عاطفه و احساس و خشن و بی مسئولیت رو خودمون انتخاب کردیم و به همه عالم پزش و می دادیم که شوهر من ال هست بل هست ولی امان از اون موقع که پامیشیم میاییم توی سایت و سفره دلمون رو باز می کنیم و حالا هی شوهر رو که بی خبر از همه جا هست می کوبیم
    ...
    میشه منو راهنمایی کنید چرا

  2. 10 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (پنجشنبه 02 آذر 91)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: من نمی دونم

    اغلب ماها به داشته هامون کمتر توجه می کنیم و بر آنها تمرکز نمی کنیم . و بیشتر توجهمون بر نداشته ها و اونهم نداشته های غیر اساسیه .
    در میان خانواده ها هم یکی از مشکلات بین همسران اینه و البته چون خانمها راخت تر بیان می کنند بیشتر دیده میشن والا آقایونی هم داریم که همسرشون را خود انتخاب کرده اند و بعد از ازدواج رو به سوی دیگری میبرن .

    در کل از خود ناراضی بودن و ضعف شناختی و نادیده گرفتن داشته ها و غرور نسبت به بعضی امتیازات اعتباری ( مثل موقعیت شغلی و موقعیت مالی و اجتماعی خانواده و .... ) به نظر من از عوامل عمده است .

    اگر انتخاب براساس تناسب و معیارهای اصولی باشد و افراد اول خود را واکاوی کنند و انتظارشون از شخص مورد انتخاب متناسب با آنچه خود هستند باشد ( نه خود محورانه ) به نظرم کمتر با این حرفها مواجه خواهیم بود .

    کسانی هم که میایند و بنا به این عوامل ( نه اونهایی که واقعاً درگیر مسئله اساسی هستند ) حرفی می زنند را باید گفت یک بار دیگر خودت و همسرت را ارزیابی کن صادقانه و منصفانه و انتخاب دوباره داشته باش .

    به نظرتان چه اتفاقی می افتد ؟؟؟؟؟؟؟؟

  4. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 30 تیر 89)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: من نمی دونم

    بالهای صداقت محترم سلام

    بحث بسیار خوب و به نکته جالبی اشاره کردید که در کلامی خلاصه و کوتاه می توان اینگونه به نقطه درک افراد رسید .


    آنچه که از این گله ها و....دریافت می شود فعال بودن بخش ازرده کودک است .

    رنجش - نق زدن - غر زدن و بهانه آوردن - دروغگویی و پنهان کاری - سکس ....در خواست ( می خواهم - دوست دارم ودلم می خواهدو نمی خواهم - دوست ندارم و نمی خواهم ...) ...و شادی و خوشحالی و احساس رضایت ، کلا بخش احساسات همه و همه از جایگاه کودک است

    و نمودار مسائل عنوان شده در بسیاری از تاپیکها این چراغ را در ذهن روشن می کند که به نوعی جامعه ما یا بهتر است بگوئیم کلا جامعه بشری بیشتر با بخش حالت نفسانی و شخصیت کودک هدایت می شود و متاسفانه هر اندازه فشار های بیرونی و درونی بیشتر باشد بخش کودک فعال تر می شود و به سمت بزرگ و فعال تر شدن بخش کودک آزرده پیش می رویم .

    این چند خط در توضیح چرایی سئوال شماست . اما چه باید کرد آن ؟!


    اگر بخش های مختلف شخصیتی و حالات نفسانی را تحت شناخت و کنترل بگیریم مسائل تا حد زیادی حل می شود اما متاسفانه این اگاهی و مهارت در عمق جامعه وجود ندارد

    و به دلیل همین عدم آگاهی اقدام به برچسب زدن ( ازجایگاه والد مستبد منفی سازنده یا غیر سازنده مثال : دختر بد - پسر خوب ) می کنیم

    و باز از جایگاه کودک اقدام به تمبر جمع کردن و گاها تمبر طلایی جمع کردن می کنیم ( مثال : یادت می آید من به تو آب نبات دادم اما من وقتی اب نبات می خواستم به من ندادی ؟!!)

    ( مثال تمبر طلایی :من برای تولد تو کادو عروسک خریدم تا تو هم برای تولد من عروسک بخری !!) در اصطلاح رایج توقع داشتن .

    و باز از جایگاه والد مستبد منفی غیر سازنده قضاوت می کنیم ( مثال : تو نباید آب بازی می کردی و حال که این کار را انجام داده ای این کار یعنی بد و غلط - یعنی تو ادم بدی هستی - یعنی باید تنبیه شوی و .... ) و در نوع پیشرفته آن از جایگاه والد مستبد منفی غیر سازنده اقدام به تخریب شخصیت طرف مقابل می کنیم .( به فارسی روان فرد را له می کنیم و کودک درون آزرده ی وی کاملا نمودار ظاهری پیدا می کند حال به اسم افسردگی و ....این بخش را شناسایی هم می کنیم .


    در این میان چیزی که فراموش می کنیم این است

    ما همیشه حق انتخاب و تصمیم گیری داریم و فرصتهای ما بیشمار هستندبه شرط اینکه شرط مسئولانه برخورد کردن با مسائل را فراموش نکنیم ( به نوعی والد جان حد و حدود سفت و سختی برای ما تعیین می کند و از ترس باید ها و نبایدها وقضاوتها و حکم های از پیش صادر شده والدجان - کودک دچار خطا شناختی و باوری و....می شود و در نتیجه به جای اینکه مسئولانه و درست احساس - فکر - عمل نمائیم بخش کودک ازرده ما فعال تر خواهد شد و نمودار همان می شود که می بینیم .

    البته نباید در این میان فراموش کنیم که همه ی انسان ها ادعای بلوغ و بالغانه فکر - احساس - عمل کردن دارند که باید گفت متاسفانه این نوع دیدگاه هم از سر عدم شناخت و آگاهی است چرا که بخش بالغ یعنی کامپیوتر کاملا بدون احساس . ( مثال : ساعت چند است ؟ دو )

    چند درصد در عرض روز محاوره های بدون احساس داریم چند ساعت و چند دقیقه - چند ثانیه - ؟!!


    ضمن اینکه پیش نویسهای زندگی ما که توسط همان کودک و از نگاه و منظر کودک نوشته شده است و در اغلب موارد این پیش نویسها چنگی هم به دل نمی زند در شرایط بحران ما را به سمت پیروی از مضامین و مطالب از پیش نوشته شده توسط کودک هدایت می کند و کارها و احساسا ت و افکار باز همه اش می شود بچه بازی . که این هم کاملا قابل درک است و به ندرت می بینیم که در جامعه افراد در شرایط بحران بدون کمک ضد پیش نویس عمل کنند .




    اما چه باید کرد ؟

    شناخت حالات نفسانی و حالات شخصیتی و شناخت زمان شیفت کردن میان والد و کودک و ...در خود مان و طرف مقابل .

    ضمن اینکه در پاره ای از موارد فرد جهت دریافت نوازش و تائید گرفتن از بیرون ( درست مثل کودکی که آغوش پدر و مادر را می خواهد ) اقدام به راه اندازی بازی می کند و دعوا و بحث و جدل و بکش بکش راه می اندازد تا دست کم به نوازش منفی دست یابد چرا که با اکثریت جامعه دریافت نوازش منفی قوی تری نسبت به نوازش مثبت دارند و راه دریافت نوازش مثبت در آن ها فیلتر و گارد دارد و....

    و البته این بحثی که شروع کردی آن چنان جای بحث دارد که حد و حساب ندارد اما فعلا تا همین اندازه باشد تا بعد اما در یک کلام که همه ی مسائل ضمن اینکه راه حل دارد اما قابل درک هم هست .


    ضمن اینکه فراموش نباید کرد که بازی های پسرانه قواعد خود را دارد و بازی های دخترانه هم قواعد خود را دارد و البته در پاره ای از موارد قواعد مشترکی هم دارند و...... اگر آقایی مثل همسرش دست به اعتراض ظاهری نزد اما وارد بازی سکس باغیر شد در اصل او هم مشغول بازی است اما به نوعی دیگر .

  6. 8 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (جمعه 28 آبان 89)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: من نمی دونم

    آنی مهربون و فرشته ی مهربان عزیز؛ به شخصه از هر دوی شما بزرگواران کمال تشکر رو دارم و خیلی مشتاقم که ادامه ی بحث سازنده و آموزنده ی شما عزیزان و سایر دوستان رو هم بخونم و بشنوم.
    از بالهای صداقت خوبم هم تشکر ویژه دارم که این بحث زیبا رو راه انداختن!
    به نظر من هم مشکل از درون خود ما آدمهاست، از اینکه هنوز خودمون رو نشناخته و خواسته های درونی خودمون رو ندونسته سعی می کنیم که یکی دیگه رو بفهمیم و درکش کنیم و به نوعی تا وقتی کسی رو پیدا می کنیم که تا حدودی خود ما در درون اون فرد نمود پیدا می کنه، برچسب دوست داشتن و عاشق شدن رو بدون هیچ فکری می زنیم و یا علی!
    بعد از مدتی که توی گیر و دار زندگی خودمون رو، تحمل و صبوری مون رو شناختیم و ظرفیت وجودیمون رو فهمیدیم برای دریافت همه ی این خوبی ها و مثبت ها شروع می کنیم به انتظار داشتن از کسی به نام همسر و خانواده ی همسر و اطرافیان همسر محترم و اون وقته که اگر توی این موضع، چیزی بهم ندن و کف دستمون خالی بمونه؛ فیل مون یاد هندوستانی می کنیم که بدون شناختنش پای توی اون گذاشتیم.
    امیدوارم که تونسته باشم منظورم رو برسونم.

  8. 4 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 13 مرداد 89)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    RE: من نمی دونم

    سلام:

    عجب بحث جالبی.....
    خیلی این بحث برای منم جالبه و از توضیحات همه دوستان استفاده کردم..حرف منم همینه...
    من این سوال را ان زمان داشتم که از نامزدم جدا شده بودم..تا قبلش همه ازش تعریف می کردند تا رفت همه اطرافیانم ازش بد می گفتند و وقتی دوباره آمد همه ازش تعریف می کردند!!! و من هاج و واج مونده بودم که چطور این همه تناقض!!!

    این هم مثال کوچکی ست که می تونه در بعد ازدواج هم رخ بده..منم فکر می کنم مهمترین چیز شناخت صحیح استن..وقتی انسان از ابتذا بدونه داره با چه کسی پیمان می بنده وقتی فکر بکنه که خانواده اون همان کسی هستندکه همسرشو بزرگ کردند ..سایر چیزها رنگ می بازه...
    من خودم در فامیلمون خانمی داشتیم که خیلی خانواده خانم از آقا سر بودند و تا الان که مدت ها از ازدواجشون می گذره این خانم در هر دعوایی می گوبه تو سر همسر محترم که پدر من خرج زندگی تورو داد..که خانواده من فلان..بهمان و این خیلی رو روابط بین همسری لطمه وارد کرده بود..و مرد هیچی از غرورش نمونده بود و با اینکه هنوز دارند با هم عالی زندگی می کنند ولی عدم اعتماد به نفس در این آقا دیده می شه...هرچند این آقا هم هیچی کم نداره و تنها مشکلش خانواده ایست که دارند و البته من خودم به عنوان نفر سوم به خانم تا حدی حق می دهم چون خانواده همسرش واقعا بی فرهنگ هستند ولی بازم اینو دلیل نمی دونم که همسر تحقیر بشه ..چون این فرد دانسته با این مرد ازدواج کرده است....

    بیشتر این مشکلات اول از نا اگاهیست..یعنی دختر و پسر قبل از ازدواج فقط به این فکر می کنند که بهم برسند یا کثلا سن ازدواجشان بالا رفته ازدواج کنند و بعد از ازدواج می بینند که اصلا نمی توانند شرایط زندگی این آقا را تحمل کنند چون هیچ آگاهی نداشته اند و با چشم بسته وارد شده اند....
    همچنین افرادی که ه جای شناخت و منطق از راه عشق وارد می شوند و فکر می کنند این عشق همه چیز است....این افراد هم تازه بعد ازدواج چشمشان باز می شود و یا به اصطلاح هندوانه را که بریدند می بینند سفید سفید است....
    دسته ای هم می دانند و به قول دوستان آگاهانه وارد می شوند ولی خود را نمی شناسند و فکر می کنند می توانند تحمل کنند ولی در عمل نمی توانند....
    عده ای هم دچار خودبزرگ بینی کاذب هستند ..گویا زمین و آسمان به خاطر انان ساخته شده است .این دسته اصلا براشون مهم نیست که دیگران هم شخصیت و فرهنگ و....دارند و خودشان را با هزاران عیب برتر از سایرین می دانند....
    و..........

    به نظر من خوبه انسان چه در زمان بدی های چه خوبی ها واقع نگر باشه و سعی نکنه از واقعیت دوری کنه....خود من هم در ازدواجم این کارو کردم..با اینکه خیلی از موارد رو می دانستم ولی بررسی کردم و برای خودم هضم کردم و فکر می کنم اگر با درایت خوبی رفتار کنم می تونم زندگی شادی داشته باشم....

    سارا

  10. 6 کاربر از پست مفید سارا بانو تشکرکرده اند .

    سارا بانو (شنبه 22 آبان 89)

  11. #6
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: من نمی دونم

    جناب تسوکه از جنابعالی هم دعوت میشود تا مدیر این تاپیک را منتقل نکردن یه نموره نظر بدهید

  12. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (شنبه 22 آبان 89)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 فروردین 92 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-9-07
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,142
    سطح
    40
    Points: 4,142, Level: 40
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 289 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من نمی دونم

    [b]مگر میشود روزی دوست بداری و روزی لبریز از نفرت شوی؟ مگر میشود روزی تمام وجودت یک چیز را فریاد کند و روز دیگر حتی نخواهی لحظه ای به ان فکرکنی؟گمان میکنی این همان عشق است ؟ همان رویای افسانه ای ؟؟ یا احساسی زود گذر که آمده است و اینک با تناقضهایی رنگ عوض میکند؟ یا شاید هم این عشق تنها به حس دل نیست و هزاران چیز دیگر درآن مداخله است ؟ مثل همان هماهنگی روحها فکرها سلیقه ها و حتی رفتارها؟؟؟ میشود احساسی قوی و واقعی در اثر رفتارهای متفاوت و اختلاف فکرها تغییر کند وشدتش کم شود؟ یا عشق واقعی جنگجویانه در برابر تمام تغییرها تفاوتها و مشکلات می ایستد و خم نمیشود؟ ایا این ایستادگی زمان دارد؟ یا همیشه چونان روز اول پابرجا میماند؟ آیا عشق هم محتاج بازسازی و تقویت است؟ و نیازمند مراقبت و پاسداری؟ احساسهای واقعی و دلواپسیهای ممتد میتواند دلیلی برحضور عشق باشد یا باید امتحان خودرا بارها پس دهد ؟ یا عشق همیشه سربلند است بی هیچ ازمون و خطایی ؟؟ خستگیهای همیشگی در عشق راه ندارد؟ طمع و منفعت خواهی که خصائل لاینفک انسانی است ،پایه های عشق را متزلزل نمیکند؟
    عشق فلسفه پیچیده ای دارد .....مکاشفات زیادی میخواهد....[/b
    سلام بر دوستان مهربان این مطلب را امروز در یک وبلاگ خواندم ..بی مناسبت ندیدم اینجا بگذارم ...ما انسانها پر از تناقضات در وجودمان هستیم .................شاد باشید

  14. 4 کاربر از پست مفید kimiakhaton تشکرکرده اند .

    kimiakhaton (شنبه 22 آبان 89)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1389-8-21
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    3,440
    سطح
    36
    Points: 3,440, Level: 36
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    761

    تشکرشده 743 در 207 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: من نمی دونم

    سلام ... قبل از هر چيز از تاپيك خوب شما و راهنمايي های دوستان تشكر ميكنم....من فكر ميكنم يكی از دلايلي كه منجر به عوض شدن ديدگاهمون نسبت به شخصی ميشه كه تا ديروز برتر از اون رو متصور نميشديم اينه كه وقتي از طرف به خوبی ياد ميكنم بي هيچ چشمداشتي و توقعي، با تمام وجودمون دوستش داريم. اما زمانی كه اجازه بديم يك لحظه از اون دلگير بشيم، اين افكار مجال خودنمايي پيدا ميكنن. و اينها همه بهانه هاييه تا خودمون رو مورد ستم قرار گرفته باور كنيم و يه جورايي با ترحم به حال خودمون محبتي رو كه ازمون دريغ شده جبران كنيم.... همه ی اينها طي مراحلي نا محسوس در ضمير ناخودآگاه ما ثبت ميشن و حتي ميتونن در دراز مدت تاثيرات مخربتري هم بر زندگي مشترك بذارن... به هر حال من فكر ميكنم كم توقع بودن، از خودگذشتگي ، توجيه كردن كوتاهی طرف مقابل ، مورد تمسخر قرار دادن اين افكار پوچ، بی اهميت در نظر گرفتن هر چيز كوچكي در مقابل عشق بزرگ و پيمان محكم زندگی مشترك، مقايسه نكردن خود با ديگران و هيجان دادن به زندگی و در نظر گرفتن حكمت الهی و شكرگذاری، اين مشكل رو يا بهتره بگم اين بهانه رو كمرنگ تر ميكنه . ضمن اينكه قرار دادن هدف مشخصي براي آينده و تلاش براي آينده اي روشنتر كمك ميكنه ديگه حسرت چيزايي روكه در گذشته به وجودشون اهميت نداده بوديم رو نخوريم....
    موفق باشين.

  16. 3 کاربر از پست مفید hamishetanha تشکرکرده اند .

    hamishetanha (یکشنبه 07 آذر 89)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    614
    امتیاز
    10,182
    سطح
    67
    Points: 10,182, Level: 67
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 268
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,396

    تشکرشده 2,459 در 516 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: من نمی دونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    جناب تسوکه از جنابعالی هم دعوت میشود تا مدیر این تاپیک را منتقل نکردن یه نموره نظر بدهید
    با این که تجربه زندگی مشترک ندارم، من هم نظر میدم. (چقدر وقتی از آدم نظر می خوان ، آدم کیف میکنه.)
    خب شاید برمیگرده به همون روند طبیعی ازدواج که در ابتدا همدیگر را عاشقانه دوست دارند و بعد از مدتی که تب عشق می خوابه دنبال این حرف ها هستند. نمی دونم که طرفین از گفتن این حرف ها چه منظوری دارند. برام خنده داره که یه نفر بخواد این جوری حرف بزنه. چون یه نمونه ی عملی اش را دیدم، براتون میگم:
    برادر کوچکتر من یه ساله عقد کرده و عید امسال میره سر خونه و زندگی اش(اما من هنوز تنهای تنهام و هیچ کی منو دوست نداره.) من از انتخابش خوشم اومده بود و می گفتم که دختر خوب و نجیبی را انتخاب کرده است. اما دختره پدر نداره و اوضاع مالی شون هم از ما خیلی پایین تره. موقعیت اجتماعی پدرم هم بالاتر از خانواده ی اونهاست. اما همین دختر خانوم که من خیلی هم قبولش داشتم، یک ماه پیش که مادرم مریض بود، (مادرم بیماری اعصاب داره و سالی یه هفته بیماری اش اوت می کنه، اما در کل سال مشکلی نداره و خیلی زن خوبیه و توی خانواده به مهربانی معروفه. میگن منم به اون رفتم) خلاصه من که تهرانم اما خبر رسید عروس خانم ورداشته گفته اگه می دونستم مادرت این جوریه بهت بله نمی گفتم. آخه دختره ی احمق این چه حرفیه تو زدی. میدونی با این حرف خودت را در برابر یه خانواده قرار دادی. مادرم را همه به عنوان یه زن نمونه می شناسن. اون وقت این حرف را می زنی.
    خلاصه من هم روی مادرم (این زن رنج کشیده) غیرت دارم. با خودم عهد بستم برم شهرستان وقتی دیدمش در مورد این حرفش باهاش برخورد کنم. (من آدمی نیستم که این حرفا رو تو دلم نگه دارم.)
    یکی نیست بگه تو همه چیزت از ما پایین تره، اما کسی به روت نیاورد. آخه مهم نیست و شما می خواین برای همیشه مال هم باشین. اگه می خوای از برادرم جدا شی این حرف را می زدی مشکلی نبود، اما تو قراره یه عمر توی این خانواده بمانی، این حرفا هیچ چی به تو اضافه نمی کنه. با این حرفت می خواستی چی بگی؟ این که چه قدر سرتری؟ چی تو سرتره؟ هیچی گیرش نیامد جز حرفای تمام خانواده ی ما و برادر بزرگم و زن برادر بزرگم. حالا اون دختر خوب توی ذهن من هم از بین رفته.
    بهتره همیشه حرفی را بزنیم تا به نفع خودمون باشه.
    خراب کردن زندگی هنر نیست. یه روزه هم میشه همه چی را خراب کرد. خوب بودن هم خیلی مشکل نیست، اما نمی دانم چرا ما همیشه بدترین راه را انتخاب می کنیم.

  18. 5 کاربر از پست مفید tesoke تشکرکرده اند .

    tesoke (یکشنبه 07 آذر 89), نیکا 55 (جمعه 23 آبان 93)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 شهریور 91 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,798
    سطح
    32
    Points: 2,798, Level: 32
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    232

    تشکرشده 238 در 85 پست

    Rep Power
    28
    Array

    RE: من نمی دونم

    بالهاي صداقت عزيز
    عشق ادم و كور ميكنه به هرچي مجبور ميكنه
    دخترا احساساتي اند و وقتي عاشق شدن فقط نكات مثبت را ميبينند نه منفيس را و بعد مدتي به قول تسوكه وقتي تب عشق مي خوابه تازه مي فهمند كجاي كارند


    راستي تسوكه از حاكم بزر ميتي كومون چه خبر

  20. 2 کاربر از پست مفید پاييز خزان2 تشکرکرده اند .

    پاييز خزان2 (دوشنبه 01 آذر 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.