به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    پنهان کاری های همسرم

    سلام دوستان همراه این سایت خوب. من و همسرم مدتیست دچار مشکلات جدیدی شدیم که من و خیلی اذیت می کنه. قبلش بگم من خیلی عاطفی هستم بهتره بگم بودم اما اونقدر همسرم ادم خشک و بیروحیه که اون حس و از منم گرفت الان یه زندگی عادی شاید مثل پدر بزرگامون داریم یه برنامه از پیش تعیین شده. اتفاق جدیدی توی زندگی ما نمیفته. اما حداقل این حسن توی زندگی ما بود که چیزی و از هم پنهان نمی کردیم حتی میزان حقوق همسرو و قسطها و ..... . اما مدتیست همسرم این موضوع رو از من پنهان می کنه وقتی اعتراض می کنم می گه میزان حقوق من و دادن قسطها و کرایه خانه و ... به من مربوطه نه تو. می گه اگر چیزی میخوای بگو اگه در توانمون باشه می خریم در غیر این صورت مثل گذشته پول و خونه نمیارم. باور کنید من نه از پولش خرید بیهوده کردم و نه پول رو از خودش دریغ کردم پول توی خونه ما یه جای مشخص داره حالا هرچقدر که باشه اون جا می ذاریمش هر کدوم که نیاز داشتیم می ریم بر می داریم. همسرم داره تمام راهای ارتباطی بینمون و قطع می کنه گرفتن حقوق و صحبت در مورد نحوه پرداخت قسطها حداقل ماهی یه دفعه ارتباط خوبی بینمون بود که بتونیم با هم حرف بزنیم. شوهرم کلا ادم کم حرفیه اما من حس می کنم داره روز به روز بدتر می شه الان 3 شبه که ساعت 1 میاد خونه می دونم که کجاس اما به هر حال من و پسرمون به وجودش توی خونه نیاز داریم. پنهان کاریاش در حدیه که حتی خونه مامانشم که می ره می گم خب چه خبر بود جبهه می گیره و حرفا رو به من نمی گه. شاید اصلا اتفاق خاصی هم نیفتاده باشه اما پنهان کاری همسرم من و حساس کرده و روز به روز بینمون فاصله می اندازه. چیکار کنم یه کم ارتباطش با من بیشتر بشه و این پنهان کاریا رو کنار بذاره؟ ممنونم.
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: پنهان کاری های همسرم

    سلام sisili محترم

    به تالار همدردی خوش آمدید عزیزم


    -چند سال است که ازدواج کرده اید ؟
    -فرزنداتان چند سال دارد ؟
    -این تغییرات از چه زمانی شروع شده است ؟
    -این سه شبی که فرمودید همسرتان ساعت 1 به منزل آمده اند کجا بوده اند و شما از کجا می دانید که ایشان حقیقت را می گویند ؟
    -سایر مسائل زندگی تان چگونه است ایا تنها بحث پنهان کاری مسئله زندگی شماست و یا مسائل دیگری هم در زندگی شما وجود دارد که بر سر آن با هم اختلاف داشته باشید ؟

  3. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: پنهان کاری های همسرم

    سلام انی عزیز. ممنون. ما 6 ساله ازدواج کردیم. یه پسر 3 ساله هم داریم. بله ما در بخشهای دیگه هم همون طوری که قبلا گفتم مشکل داریم ما از اول هم با هم هماهنگی لازم و نداشتیم اما من کوتاه میومدم شاید بزرگترین اشتباهم همین کوتاه اومدن بود و حالا عادت شده که این طوری رفتار کنه هر چی رو که بخواد می گه (1 در 1000) و هر چی رو که نخواد نمی گه. خیلی از هم دور شدیم. شاید باورتون نشه اما گاهی محبت رو در پسرم جستجو می کنم. فقط تنها حسن زندگیمون اینه که به هم اعتماد داریم یعنی خلافی از هیچ کدوممون سر نزده واسه همین می گم مطمئنم کجا بوده. اما برام مهمه که چرا اونجا بوده اونم تا ساعت 1 شب. چرا باید ما رو تنها بذاره. چرا باید فکر کنه هنوزم مجرده و هر جور که دلش بخواد رفتار کنه. زیاد با دوستاشه همش تو هیاته. محبت به من و مال سالهای اول زندگی می دونه وقتی اعتراض می کنم می گه مامان من چجوری پس داره زندگی می کنه یعنی توی هر چیزی که من اعتراض کنم مامانش و مثال می زنه. قبول دارم که توی خانوادش محبت زن و شوهر معنا نداره اما من خیلی سعی کردم که اونم یاد بگیره اما نمی خواد که یاد بگیره انگار از مسوولیتش می ترسه. دلش می خواد من هیچ اعتراضی نکنم. تازگیا یه ذره بهش گیر بدم که مثلا چرا می خوای فلان کار و بکنی یا چرا فلان کار و کردی و ی.... دست بلند می کنه هر چند که خودش قبول نداره ومیگه این و زدن نمی گن یکی ندونه فکر می کنه من تو رو چجوری می زنم اما از نظر شما هل دادن چیزی رو به سمتت پرت کردن پیچوندن دست و لگد زدن دست بلند کردن نیس؟ من خیلی خستم از زندگی شاید اگه بچه نداشتم و مامان خودم زنده بود به طلاق فکر می کردم . اما حالا فقط مجبورم تحمل کنم.
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  4. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: پنهان کاری های همسرم

    عزیزم تا به حال به مشاور ه گرفتن فکر کرده ای . مشاوره می تواند راه حل خوبی برای مشکل تو باشد .

    این سه شب همسرت هیئت بوده است ؟!

    یک سئوال دیگر می توانی اعتمادی که همسرت به تو دارد و تو به همسرت داری را تعریف کنی که مثلا در چه زمینه هایی به هم اعتماد دارید ؟

    زمینه هایی که همسرت با تو و فرزندت مهربان است و به شما توجه می کند کدام است ؟
    زمینه هایی که همسرت با تو و یا فرزندت دچار مشکل است کدام است ؟

    تا به حال شده از روش توجه و مهربانی و نوازش مستقیم نتیجه مثبت گرفته باشی ؟
    چه روشی کلا در مورد نزدیک شدن به همسرت بیشتر نتیجه ی مثبت یا منفی می دهد ؟

  5. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: پنهان کاری های همسرم

    سلام انی عزیز. واقعا ممنونم که برای من وقت می گذاری. همسر من از یه زن ساکت و منزوی لذت می بره یعنی وقتی میاد یه نوشیدنی فصل و بعدم شام و چایی و میوه دیگه هم کاری به کارش نداشته باشم تا با خیال راحت با کارهاش ( بچه کامپیوتر اخبار و تل با دوستاش) برسه. اگه من این طوری باشم حداقلش اینه که دیگه با هم دعوا نداریم. از این که من به خودم برسم لباس زیبا و رایش کنم هیچ لذتی نمی بره از ارایش متنفره حتی توی خونه .
    تازگیها همسر من در مقابل هر حرف من جبهه می گیره هر حرفیم و بد تعبیر می کنه. مثلا چند روز پیشا من برای اولین بار 3 روز همسرم وفرزندم و تنها گذاشتم و رفتم منزل مادر بزرگم که خیلی بیمار بود برای کمک این 3 روز مسواک پسرمون و همسرم زد بعد که من برگشتم پسرم گفت دیگه بابا مسواک بزنه اروم می زنه تو محکم می زنی گفتم باشه و همسرم ادامه داد تا پریشب که بهش گفتم دهان بچه بوی خوبی نمیده یه کم بهتر براش مسواک بزن دیشب هر کاریش کردم مسواک نزد گفت من که خوب نمی زنم دهانش بوی بد می ده خودت بزن که بهتر بلدی. ببینید او در مقابل کوچکترین حرف من جبهه می گیره.
    چرا انی عزیز به مشاور فکر کردم به تنهایی هم تا دلتون بخواد رفتم پیش مشاور اما مشاور موقعی نتیجه می ده که هسرمم بیاد اما او راضی به این کار نمی شه.
    در جواب سوالای شما بگم همسرم کلا ادم ارومیه زیاد اهل حرف نیست البته این فقط توی خونه خودمون صادقه مثلا وقتی می ریم خونه مامانش اینا یه پسر بچه شیطون می شه که سر به سر همه می ذاره یا پیش دوستاش همین طور. اما در مقابل اعتراض من می گه من توی خونه باید استراحت کنم و اون جوری که می خوام باشم.
    با فرزندمون به شدت مهربونه و تمام جوانب احتیاط و مراعات می کنه علت دست بلند کردناش روی من و این جوری توجیه می کنه که اروم تو رو بزنم بهتر از اینه که بلند داد بزنم و پسرمون بشنوه
    منظور من از اعتماد این بود که حداقل خیالمون راحته که وقتی می گه می رم هیات یا فلان جا واقعا همون جاس و بر عکس. مطمئنم که کجاها می ره و با کی هست اما مشکل من اینه که چرا این همه زمان می ذاری برای بیرون خونه؟. نه تولد نه روز های مناسبتی دیگه براش مهم نیست. من واقعا خستم از این وضع. وقتی به عمق قضیه نگاه می کنم می بینم داره جوونیم می ره و من عین قدیمیا دارم یه زندگی بی تفاوت و بی روح می گذرونم بارها و بارها از خدا خواستم یه بیماری به من بده شاید همسرم به خودش بیاد و یه کم توجهش به من بیشتر بشه
    بیشتر از این نمی تونم ادامه بدم. از همه ممنونم.
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  6. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: پنهان کاری های همسرم

    سلام عزیزم

    ممنون از توضیحاتی که دادی .

    چرا فکر می کنید که مشاوره گرفتن تک نفره نتیجه بخش نیست ؟! بله بهترین حالت در امر مشاوره حضور هر دو نفر است اما این ایده ال به معنای این نیست که اگر شما به تنهایی مشاوره بگیرد نتیجه بخش نخواهد بود بلکه قدری زمان بر تر خواهد بود و نکته اصلی اینکه شما به عنوان خانم خانه وهمسر - مادر بر مهارت و آگاهی خود را در رابطه می افزایی.
    در همین تالار دوستانی مثل شما بودند و حضور داشته و دارند که با مشکلاتی از جنس مشکلات شما و حتی به مراتب در پاره ای از مسائل بدتر و حادتر از شما درگیر بودند و با مشاور گرفتن امروز الحمدالله زندگی های خوبی دارند چرا که مشاور به آنها گام به گام آنها را متوجه ی اشتباهات خانم و آقا و رابطه می کرد و راه حل ارائه می داد و آنها طبق نظر مشاور جلو می روند و زندگی بهتری را تجربه می کنند .

    نازنین من
    زندگی زناشویی هم اصول و قواعد خود را دارد و مطمئن باشید در ابتدای راه زندگی زنان و مردان جوان نمی دانند و بلد نیستند باید چگونه برخورد کنند تا لحظات شاد و باشکوهی را تجربه کنند . پس نیاز به آموزش هست . و زمانی که حداقل یک طرف ماجرا کار خودش را خوب یاد بگیرد روی طرف مقابل تاثیر غیر متسقیم خواهد گذاشت . در نتیجه خواهش می کنم به جای دلسرد شدن یک مشاور خوب پیدا کن و جلسات مشاوره را ادامه بده .
    و از همین الان با خودت مرور کن که قرار نیست با مشاوره گرفتن یک شبه زندگی من متحول شود بلکه با نرمش و به ارامی این استعداد در زندگی من و من و همسرم وجود دارد

    مسائل زندگی های اینچنینی به واقع در مقابل مشکلات جاری بعضی از زندگی ها حل شدنی است . سعی خودت را بکن و روح و نشاط را به زندگی و کانون خانواده ات برگردان .


    از دید من

    خود تو علی رغم اینکه زنی جوان هستی روحیه شاد و شنگول و با نشاط متناشب با سن خودت را نداری و این ربطی به همسرت ندارد باید شادی و نشاط از درون تو بجوشد و ..اینجا که همسر تو حضور ندارد . من هستم و تو و دوستان تالار همدردی اما آن روحیه شاد و شنگول در تو احساس نمی شود .

    به همسرت معترض هستی که حرفهای تو را بد برداشت می کند و...آیا فکر نمی کنی نیاز هست وقتی به این روش جواب نمی گیری روش خودت را در بیان حرفها عوض کنی و روشهای دیگر را مورد آزمایش قرار بدهی ؟!

    اکثریت آقایان در مقابل خانم ها کم حرف هستند اما این حالت به این معنا نیست که نمی توان با آنها صحبت کرد و تمام درها مسدود است بلکه می توانی صحبت را در موقع مناسب و در شرایط خاص و با سوژه ای مورد علاقه وی آغاز کنی و بعد مسیر صحبت را به سمتی هدایت کنی که دوست داری بگویی و بشنوی.

    در مقابل اقدام به دست بلند کردن و توضیحی که درمورد رعایت حال بچه می دهد می توانی به او بگویی : عزیزم اما بهترین حالت این است که ابدا چنینحالت و رابطه ای بین ما وجود نداشته باشد و بچه ی ما چه به لحاظ چشمی و چه به لحاظ گوشی تجربه احترام و علاقه پدر و مادرش را نسبت به هم داشته باشد . ایا این بهتر نیست ؟!

    در مورد مراسم و مناسکی که برای تو اهمیت دارد و برای شوهرت بی اهمیت است تو می توانی با سیاست با حضور بچه این مناسبات و مراسم را تدارک ببینی چرا منتظر او هستی ؟! به مرور او هم در بازی مراسم و مناسک شما شرکت خواهد کرد چرا که آنگونه که تعریف می کنی اهل مراسم و مناسک مذهبی هست پس می توانی سایر مراسم و مناسک را هم وارد چرخه ی زندگی ات بکنی و....

    ببخشید . پست من طولانی شد .

  7. 2 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 30 تیر 89)

  8. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: پنهان کاری های همسرم

    سلام دوست خوبم سی سیلی
    اگر درست حدس زده باشم نام کاربری ات متعلق به یه دختر شیطونو خوشگلی هست که یه سال توی عید فیلمش رو نشون می داد

    دوست گرامی شما تاپیک دیگری هم داشتید
    در اونجا در مورد اینکه درآمد همسرتون به اندازه سایر اعضای خانواده اش نیست سخن گفته بودید ...
    میشه بگید این پنهان کاری همسرتون قبل از این بود که بهش گفتید 5شنبه و جمعه بره سر کار یا بعدش؟

  9. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: پنهان کاری های همسرم

    سلام دوستان خوبم. من واقعا ازتون ممنونم که مطالبم و می خونید و کمکم می کنید. همسر من کلا ادم پنهان کاریه هر چیزی که شما فکر كنید و از من پنهان می کنه و وقتی من متوجه می شوم و اعتراض می کنم می گه چیز مهمی نبود که لازم باشه تو بدونی راست می گه شاید مهم نبوده اما من مي خوام بدونم نقش من این وسط چیه؟ اگه همسرشم که خب منم باید در جریان بعضی چیزا باشم. من به عنوان همسرش واقعا نقشی در تصمیم گیریاش ندارم اینه که من و عذاب می ده .
    بله اسمم اسم همون دختر شاد و شنگوله چون بودم اما همسرم این حس و در من کشت هر وقت شیطونی می کردم بازی می کردم ادا و اصول در میاوردم سر به سر همه می ذاشتم و .... با همسرم در گیر بودم نه به لحاظ غیرتی بلکه می گفت خانمی که دیگه ازدواج کرده نباید این رفتارهای جلف و داشته باشه. الانم که بچه دار شدیم هر وقت می گم می خوام فلان کار و انجام بدم می گه توبزرگترین مسوولیتت تربیت این بچس از 24 ساعت اگه 25 ساعت هم برای این بچه وقت بگذاری کمه بهش می گم پس من چی؟ ايا من نبايد سرشار از محبت تو باشم و سرشار از انرزی تا بتونم هم به تو برسم و هم بچه؟
    و اما در مورد درامد همسرم بله ما مدتیه به خاطر وامهای مکرری که همسرم گرفته دچار مشکل شدیم و من بهش پیشنهاد شغل دوم و دادم اما او ناراحت نشد چون خودش به من گفته بود به یکی از بستگان بگم که براش کاری کنه. که اونم نکرد.
    اما چند وقت پیش خواست پدرش و بیمه کنه بهش گفتم واقعا درسته تو این شرایط بیمش کنی حداقل پول بیمش و ازش بگیر ما همین الانم داریم ماهی 30 تومان برای مامانت می دیم و این در حالیه که وضع مالی پدر و مادرش خیلی خوبه اون از همون روز گفت تو بی لیاقتی دیگه درامدم رو هم به تو نخواهم گفت.
    در کوچکترین حالتی می گه تو بی لیاقتی.
    وقتی از حرفایی که می گه و من به سختی تحمل می کنم می گم حالم بد می شه بازم نمی تونم بنویسم ببخشید و ممنون.
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  10. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: پنهان کاری های همسرم

    سلام دوستان. واقعا هیچ نمیخواد به من کمک کنه؟ من چجوری باید یه مرد اروم و ساکت و پنهان کار و ..... رفتار کنم؟؟
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.