سلام.من 31 ساله و همسرم 40 ساله دارای یک فرزند پسر 4 ساله هستم .9 سال هست که ازواج کردم.شوهرم رو دوست دارم.جدیدا خیلی خشن شدم وقتی عصبانی میشم دستهام شروع به لرزیدن میکنه و یک حس بدی دارم.به دلیل اینکه توی این همه سال شوهرم سنگ صبورم بوده (رفتارهای خانوادش و اطرافیان) الان بسیار حساس شده، توی خانواده مادریم وقتی داماد ی وارد خانواده میشه مثلا اگر کاری براشون پیش بیاد خوب دامادشونو نزدیکتر از بقیه میدونند (البته بجز پسر).من چون برادر بزرگ ندارم شاید یک جورایی توقع از اون بالاتر رفت البته مادر و پدر من هیچ موقع مستقیم نمی گند که یک چنین توقعی دارند ولی خوب من خودم میفهممهمسر من این چیزها رو قبول نداره با اینکه این چند سالی که من درس میخوندم آخر ترم خواهرهام میومدند برای نگهداری پسرم و من بهش میگم اگر کاری هم بکنیم برای زحمتهای اینهاست ولی اصلا قبول نمیکنه.هیچ کس خوشش نمیاد که مثلا همسرم بیاد و جلوی همه از خواهرم انتقاد کنه ولی چون من چند بار بهش گفتم میگه برای تو اول خانوادت مهم هستند در صورتی که واقعا اینطور نیست ولی من بر این باورم که هر کسی برای خودش غرور داره و قرار نیست ایشون به خودش اجازه بده و همه رو به باد انتقاد بگیره.چند روز پیش مادر بزرگم حالش بد بود و من به شهرستان رفتم مادر شوهرم در نبود من به تهران آمدند و آخر هفته به شهرستان محل اقامت خود برگشتند وقتی بهش گفتم بیا اینجا پیش ما باش خیلی راحت گفت میخوام برم خواهرامو ببینم و فردای اونروز که با گریه بهش زنگ زدم بیاد بعد از 6 ساعت با خانوادش برای تشیع جنازه اومد در صورتی که میتونست خودشو زودتر برسونه البته بعد از اومدنش واقعا زحمت کشید و لی میگفت چرا من باید انجام بدم ،میگفتم بابا به خاطر بابای من که مادرش فوت کرده بابام به تو اعتماد کرده که همه چیز با وجود تو مرتبه ولی اون حرف خودشو میزد و میگفت چرا داماد عمت برا مجلس ختم چون کار داشت رفت ولی اگه من میخواستم برم تو ایراد میگرفتی ؟خلاصه که نمیدونم چکار کنم دقیقا تو همه لحظاتی که میتونست کنارم باشه (همین بودنش کنارم برام خوب بود اما خودش قبول نداره) یا گردش رفتن با خانوادشو یا رفتن پیش مادرش (به بهانه اینکه از اونها دوره ) رو ترجیح داده البته اینم بگم اصلا بچه مامانی نیست و اگر هم کاری میکنه برا اینه که مامانش یک جورایی با حرفهاش تحریکش میکنه.من نسبت به مامانش خیلی حساس شدم .کمکم کنید چطوری اول بر خشمم فائق بیام بعد مشکلاتم.سوالی بود جواب میدم
علاقه مندی ها (Bookmarks)