به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 اردیبهشت 90 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1389-4-27
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,024
    سطح
    27
    Points: 2,024, Level: 27
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    سلام 8 ساله که ازدواج کردم و یک پسر 5 ساله دارم. خانواده خودم و همسرم در شهر دیگری زندگی می کنند.از همون ابتدا خانواده همسرم که میومدن خونه ما ،کمتر از دو هفته نمی موندن.اوایل خیلی بهشون احترام میذاشتم اما چون کارمند بودم و روزها خونه نبودم کم کم اختیار خونمو بدست می گرفتن بعد از مدتی از این وضعیت خسته شدم هر وقت که اونا میومدن شوهرم در بست در خدمت اونا بود و اصلا به من توجه نمی کرد و این باعث شد هر وقت اونا میومدن ما با هم مشکل پیدا می کردیم. بعد از بی توجهی های من الان یک هفته می مونن اما به نظر من هنوز زیاده .به شوهرم می گم بهشون بگو بیشتر بیان اما کمتر بمونن اما شوهرم این کار رو نمی کنه که هیچی مدام هم دعوتشون می کنه در ضمن اخلاق و رفتارامونم از زمین تا آسمون با هم فرق می کنه. حتی نمیتونم دلمو خوش کنم که وقتی خونه ما هستن بچمو مهد نذارم صبح تا شب تو خونه هستن اما بچه رو نگه نمی دارن در کل محبت و احترام رو اون چیزی نمی دونن که عرفه . سر هر چیزی من و شوهرم رو به جون هم میندازن جالب اینکه شوهرم میگه اونا اصلا به کار ما کار ندارن .نمی تونم تحملشون کنم به من بگین چکار کنم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید مریم 85 تشکرکرده است .

    مریم 85 (پنجشنبه 31 تیر 89)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    سلام عزیزم
    میتونم بپرسم هر از چند گاهی میان خونتون؟ فاصله شهر خانواده شوهرت با شهر شما چقد هست؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید همون شادزی تشکرکرده است .

    همون شادزی (شنبه 02 مرداد 89)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    مريم جان خانواده همسرت يعني كيا(فقط پدر و مادر يا...)؟؟شوهرت خواهر و برادر مجرد هم داره كه بيان خونتون؟؟

    احتمالا مادر شوهرت به پسرش وابسته بوده و هست و يا اينكه توي شهر خودش خيلي تنهاس...

  6. کاربر روبرو از پست مفید parnian1 تشکرکرده است .

    parnian1 (شنبه 02 مرداد 89)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 اردیبهشت 90 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1389-4-27
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,024
    سطح
    27
    Points: 2,024, Level: 27
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    سلام
    خانواده همسرم درشهری اطراف تهران زندکی می کنند که 5 ساعت تا تهران فاصله داره و ما هم ساکن تهرانیم.بعضی اوقات هر ماه یا دو ماه یکبار میان .من هم مهمونای دیگری هم دارم فقط اونا که نیستن.
    همسرم دو خواهر داره که یکیشون ازدواج کرده و اون یکی هم نامزد داره .پدر و مادر شوهرم هر وقت میان خونمون ،اونقدر به اونا اصرار می کنن که شما هم پاشین بیایین .من هم همیشه زمانی که اونا می خوان حرکت کنن متوجه می شم که قراره خواهر شوهرام با شوهراشون بیان.کلا همه چیز رو از ما پنهون می کنن .لجظات آخر به شوهرم می گن ،شوهرم هم به من میگه .با اینکه تنها برادره اما در مورد ازدواج خواهراش وقتی همه چیز تموم شد بهش اطلاع دادن.شوهرم تک پسره ولی ما خیری از تک پسر بودنش ندیدیم فقط هر وقت به مسئله ای برخورد می کنن می گن همین یک پسر رو داریم.مثلا سر بچه دار شدنمون که دیوونمون کردن حالا جوری با بچه رفتار می کنن که بچه اصلا دوست نداره بریم خونشون. راستش اومدنشون خونه ما ربطی به دیدن تنها پسر و تنها نوه شون نداره چون هر وقت که ما میریم خونشون با ما میان تهران.شوهرم اکثرا سر کاره معمولا چند روزی رو مرخصی می گیره برا رفتن به شهرستان .وقتی هم از سفر بر میگردیم شیفت های کاریش بیشتر میشه کمتر خونه میاد. اما هروقت هم که خونه میاد باید بشه آژانس در خدمت خونوادش و به بچه اصلا توجه نمی کنه. پدر و مادر شوهرم پیر نیستن که خودشون نتونن جایی برن .
    خونمون تا پارسال 55 متر بود و تک خوابه.الان هم 63 متر و دو خوابه . من هم کارمندم و دوست دارم وقتی ساعت 5 میام خونه یه ربع استراحت کنم اما صدای تلویزیون رو کم نمی کنن منم رو صدا خیلی حساسم. شب می خوام بچه رو ساعت 10-11 بخوابونم انتظار دارم تلویزیون رو خاموش کنن بهشون بر میخوره. خلاصه ابمون تو یه جوی نمی ره.

  8. کاربر روبرو از پست مفید مریم 85 تشکرکرده است .

    مریم 85 (شنبه 02 مرداد 89)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    خدا بهت صبر بده...من الان اصلا وضعيت خوبي براي ادامه اين بحث ندارم چون خودم به نوعي درگير اين بحث هستم با كمي تفاوت...با اجازه بقيه دوستان راهنمايي ات كنن چون الان دوز احساسات منفي من خيلي زياده...

    مريم جان عذر ميخوام

  10. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (سه شنبه 27 اردیبهشت 90)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 اردیبهشت 90 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1389-4-27
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,024
    سطح
    27
    Points: 2,024, Level: 27
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    سلام sana ی عزیز،امیدوارم هر چه زودتر مشکل شما نیز رفع گردد.

  12. کاربر روبرو از پست مفید مریم 85 تشکرکرده است .

    مریم 85 (شنبه 02 مرداد 89)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 89 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1387-6-25
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    3,305
    سطح
    35
    Points: 3,305, Level: 35
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    سلام
    مریم جان خیلی شما را درک می کنم.من هم تو چنین شرایطی هستم.ولی هنوز نتونستم ین مشکلرا حل کنم.هرکس بتونه راه حل کارسازی بده ممنون می شم. می دونم شوهرم باید بتونه کمکم کنه ولی اون هم تا یه حدی تونسته ولی می گه من هربار نمی تونم بهشون بگم.
    می دونم یک هفته هم برای زن کارمند زیاده.حتما شبها می خواند بیدار بمونندف چون روزها که مثل شما نمی خواند بیدار بشندف اصلا براشون هم مهم نیست که شما باید بخوابید و به استراحت نیاز دارید.تازه من این مشکل را حتی وقتی میرم شهر شوهرم دارم.چون ما همشهری نیستیم.باورتون نمی شه حتی نمی فهمند که ما یه اتاق جدا باید داشته باشیم و هرکسی راحت سرش را نندازه بیلد تو.باورتون نمی شه خیلی ادعای مذهبی بودن دارند ولی دفعه قبل خواهرش و شوهر خواهرش هم اومدند تو اتاقی که ما می خوابیدیم خوابیدند با اینکه خونشون پیاده 10 دقیقه فاصله داره، چه برسه که ماشن هم دارند.من هربار می خوام برم اونجا کلی استرس دارم.چون اصلا راحت نیستم و باید بی ملاحضگیهاشون و طعنه هاشون را تحمل کنم.بغضی وقتها استرس زیادم باعث دعوای من و شوهرم می شه.

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 89 [ 00:45]
    تاریخ عضویت
    1389-5-07
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    1,989
    سطح
    26
    Points: 1,989, Level: 26
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    سلام
    واقعا نمی دونم بعضی از پدر و مادر ها چه فکری می کنن.به نظر من باید بهشون محل نذاری تا کم کم رابطشون قطع بشه ظاهرا شوهر شما به خانوادش وابستگی زیاد داره پس به خاطر خانواده شوهرت با اون دعوا نکن چون حساس می شه و طرف اونها را میگیره .وقتیکه اومدن خونتون شما به کارهای روزمره خودت برس و اونها را اصلا حساب نیار .نگذار زیاد توی زندگیت وارد بشن و توی خونت راحت باشن .مهمون حسابشون نکن.خودتو مشغول کارهای بچت کن اگر اونها شب تلویزیونو کم نمی کنن تا بچه بخوابه شما هم صبح که می خوای بری سر کار خیلی نمی خواد مواضب باشی سرو صدا نشه.

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اسفند 89 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1389-4-13
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,327
    سطح
    29
    Points: 2,327, Level: 29
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 123
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 17 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    سلام
    من كوچكتر از اونم كه توصيه كنم فقط ميخوام نظرمو بگم. يه بار بشينيد و با همسرتون حرف بزنيد. ميدونم بارها بهش گفتين ولي اين بار يه جور ديگه بگيد. طوري حرف بزنيد كه متوجه وخامت اوضاع بشه. تمام حرفاتونو بهش بگيد و انتظاراتتون رو هم بگين و ازش بخوايد رعايت كنه و مواظب باشه زندگي خودتون به خاطر دخالتاي زياد خونواده اون خراب نشه.
    از خونواده خودتون نگفتين. اونا چند وقت به چند وقت ميان خونتون؟ رفتار همسرتون با خونواده شما چطوره؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید mamal-nafti تشکرکرده است .

    mamal-nafti (شنبه 16 مرداد 89)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 اردیبهشت 90 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1389-4-27
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,024
    سطح
    27
    Points: 2,024, Level: 27
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با همسر بخاطر خانواده اش

    سلام دوستان عزیز
    شوهرم اصلا با من همکاری نمی کنه میگه اونا حساسن ناراحت میشن. فکر می کنه من غیر منطقیم.صحبت با شوهرم هیچ نتیجه ای نداره خودم باید یه فکری کنم.بی محلی به اونا هم نتیجه زیادی نداشت فقط دو هفته اونا رو کرد یک هفته که مطمئنم با این روش کمتر نمیشه .با بی محلی کردن خودم هم راحت نیستم چون بعدش عذاب وجدان می گیرم.
    خونواده خودم بیشتر از دو روز نمی مونن پدر و مادرم شاید سالی دو بار بیان.خواهر و برادرام هم همینطور.رفتار همسرم با خونوادم خوبه آخه اونا به شوهرم خیلی احترام میذارن بارها شده که برادرام برای کاری اومدن تهران ولی چون خونواده شوهرم خونه ما بودن خونه ما نیومدن برعکس خونواده شوهرم ،خونواده ما خیلی بچه دوست هستن و پسرم رو خیلی دوست دارن .
    راستش ما خیلی کم مسافرت های تفریحی-زیارتی میریم .چون یا خونواده شوهرم همراه ما میان یا باید مخفیانه بریم چون اگه بفهمن شوهرم مرخصی گرفته و پیش اونا نرفته خیلی ناراحت میشن و با شوهرم دعوا می کنن.البته برا شوهرم بحث های اونا اصلا مهم نیست چون عادت کرده و آخرش به اونا میگه آره حرفهای شما درسته.فکر می کنه بهترین کار رو کرده تا به اونا بی احترامی نکنه.اما به نظر من بدترین کار رو می کنه چون پدر و مادرش میدونن اون تحت هیچ شرایطی ارتباطش رو با اونا قطع نمی کنه واسه همین اصلا واسشون مهم نیستم که بی محلیام تاثیری روی اونها بذاره.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.