به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 فروردین 88 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1387-1-10
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,402
    سطح
    42
    Points: 4,402, Level: 42
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    من(23 سالم هست) با پسری (ا.م -- 2 سال از من کوچکتر) توی اینترنت آشنا شدم ..توی درسهام بهم کمک میکرد آخه یکی از فامیلاشون استاد دانشگاه بود .. من ابتدای آشناییمون بهش گفته بودم که فقط برای کمک توی پروژه های دانشگاهم بهش نیاز دارم اما بعد از اینکه دانشگاهم تموم شد دیدم به حضورش عادت کردم ..دیدم جایی هستم که (ا.م) از تمام زندگیم باخبره از تلفن آدرس .. براش مثل یک خواهر بودم تا اینکه مادرم گفت بهتره تلفنها و صحبتهاتون تموم بشه .. هر بار که خواستگاری برام میومد و میفهمید که توی فکرم ناراحت میشد بعد از مدتی به پیشنهاد مادرم تلفنی با (ا.م) صحبت کردم و گفتم که اگه بهم علاقه منده بهتره مطرحش بکنه و بیاد خواستگاری اون هم تماس گرفت و با پدرم ماجرا رو مطرح کرد پدرم بعد از صحبت باهاش به من گفت که موافق نیست که من باهاش ازدواج کنم ولی بعدش (ا.م) تلفن کرد و گفت میتونه بابام رو راضی کنه فقط فرصت میخواد که بره سربازیش رو خدمت کنه بعدش میاد .. الان 5 ماه از سربازیش میگذره .. من خواستگار دارم بعضی ها رو رد کردم چون به نظرم زیاد جالب نبودن ولی از بین اونا یک نفر هست از فامیل که دوست ندارم ردش کنم دوست داشتم که در موردش بیشتر فکر کنم .. اون هم داره درسش رو میخونه و با مطرح کردن خواستگاری 1 سال پیش خواست که من هم درسم رو ادامه بدم و بعد از درس در مورد ازدواج بیشتر فکر کنیم مادر و پدرم هم چون غریبه نیست و پسر پاکی هست دوستش دارن گذشته از اینکه چون درس میخونه نه شغلی داره و نه سربازیش رو خدمت کرده ..حالا من خسته شدم یک سال دارم فکر میکنم که کدوم یکی رو انتخاب کنم (ا.م) یا فامیلمون؟ فامیلمون از نظر درس و اخلاقش مورد تایید هست فقط میمونه کارش که اون هم بعد از درسش پدرم میگه شغل خوبی میتونه داشته باشه چون مدرکش بالاست من هم یک جورایی میشد گفت مادر و خواهرش رو دوست دارم خودش هم بد نیست اما (ا.م) چی ؟ چیکار کنم ؟ ولی من حق انتخاب دارم مگه نه ؟ ولی چطور میشه قانعش کرد که هیچ امیدی نیست به اون آینده ی روشنی که فکر میکردیم ؟ خوشحالم که نگذاشتم رابطه مون به دیدن بکشه و چهار سال فقط با صحبت تلفنی بسنده کردیم حالا میشه شما کمکم کنید ؟ میترسم از اینکه انتخاب کنم بین این دو نفر و بعدها حسرت بخورم .....چطور میشه یک رابطه ی خیلی صمیمی رو ترک کرد طوری که طرف مفابل ضربه نخوره ؟ یا شایدم بهتره بگم چطور اشتباهی رو که کردم جبرانش کنم چطور درستش کنم !! چطور صمیمیتی که در طی 4 سال بوجود اومده رو از بین ببرم ... من از خودشم خواستم کمک کنه چون پدرم مخالف هست و امیدی به ازدواجمون نیست اما اون تحت هیچ شرایطی راضی به اتمام این رابطه نیست ..اون امیدواره در حالی که من هیچ امیدی به وصلت ندارم چون همه مخالف هستن .. حالا موندم بین یک دو راهی !! یک دو راهی که نمی دونم چیکار کنم .. میشه شما راهنماییم کنید ؟؟
    خدایا به داده و نداده ات شکر ...

  2. 2 کاربر از پست مفید setare_tk تشکرکرده اند .

    setare_tk (پنجشنبه 25 آذر 89)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 14:39]
    تاریخ عضویت
    1386-9-22
    نوشته ها
    58
    امتیاز
    4,036
    سطح
    40
    Points: 4,036, Level: 40
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 50 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    به نام یگانه پروردگار هستی بخش
    سلام .
    شما کافیه یه نگاهی به تاپیک ها و مسائل مطرح شده بکنید ، متوجه میشین که این آشنایی های اینترنتی اغلب به صمیمیت و علاقه کشیده شده . و به نظر م یه امر دامن گیری شده .
    به هر صورت یه تعهد اخلاقی داریم و یه تعهد شرعی و عرفی
    شما هیچ تعهدی از این بابت به ایشون ندارین
    در مورد ازدواج هم یه امر دو طرف هست و این کافی نیست که تنها اون طرف شما رو بخواد و با معیاراش جور باشین ، شما هم باید ایشون رو قبول کنید البته ارتباط طولانی مدت چهار ساله این توهم علاقه رو در ایشون شعله ور کرده و شایدم تا حدودی در شما . کار اشتباهی بوده که شده .
    اما ازدواج حساب یک تصمیم کاملا منطقی هست. پدر شما از این جایگاه نگاه می کنه و به نظرم منطقی با این قضیه بر خورد کرده .
    نگران ام هم نباشین شما رابطتون رو قطع کنید و براشون توضیح بدین که این زندگی شماست و حق انتخاب کردن دارین و کسی نباید از روی خودخواهی این حق مسلم رو از شما بگیره .

  4. 7 کاربر از پست مفید omid تشکرکرده اند .

    omid (دوشنبه 12 فروردین 87)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 فروردین 88 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1387-1-10
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,402
    سطح
    42
    Points: 4,402, Level: 42
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    ممنون آقا امید از راهنماییتون ولی به نظر شما من یک دفعه بگم که ازدواج کردم ؟ من به اصلا دوست ندارم این رفتار باهام بشه من در خودم این توان رو میبینم که وابستگیی که ایجاد شده رو یکجا تمومش کنم اما در توان (ا.م) نمی بینم ...
    مشکل اینجاست که علاوه بر اینکه ماجرا رو با پدر من مطرح کرده با خانواده ی خودش هم مطرح کرده و اونها رو به این امر راضی کرده من نمی دونم چطور میشه منطقی کنار اومد اصلا حذف کردنش درسته ؟ اگه این آشنایی رو به بیرون از اینترنت بکشونیم چطور ؟ من پدرم رو راضی کردم که به تحقیقات بره چون (ا.م) در شهر دیگه ای بود پدرم به تنهایی رفت تحقیقات چیز بدی از (ا.م) پیدا نکرده بود جز اینکه میگفت که من لیاقتم بیشتر از ایناست و اونها سطح مالیشون از ما پایین تره و اینکه (ا.م) به خاطر کارای مختلفی که میکرده همش توی شهرای مختلف بوده همه ی همسایه ها و دیگران از خانودشون تعریف کرده بودن و لی در مورد (ا.م) چیز زیادی نمی دونستن چون زیاد نمی دیدنش ودیگه اینکه من نمی خوام بدون اینکه (ا.م) رسماً بیاد خواستگاریم اون رو رد کنم به نظر شما کاره اشتباهیه ؟ اگه بتونم از فامیلمون فرصت بخوام واسه جواب دادن بهش میتونم بیشتر(ا.م) رو بشناسم چون آدم بدی نیست .. اما هرچقدر بیشتر طول بکشه سختتر میشه این ارتباط اشتباه رو تموم کرد چطور تمومش کنم ؟ نظر من اینه که بهش بگم رسماً بیاد خواستگاری تا اون هم مورد سنجش خانوادم قرار بگیره مثل فامیلمون که در موردش فکر میکنم ... به نظر شما نظر خوبیه ؟
    خدایا به داده و نداده ات شکر ...

  6. کاربر روبرو از پست مفید setare_tk تشکرکرده است .

    setare_tk (پنجشنبه 25 آذر 89)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 14:39]
    تاریخ عضویت
    1386-9-22
    نوشته ها
    58
    امتیاز
    4,036
    سطح
    40
    Points: 4,036, Level: 40
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 50 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    سلام .
    پست دومتون نشون میده که منطقی دارین به این قضیه فکر می کنید ؛ یعنی علاقه مندید در بستر خانواده پیگیری بشه. منظورم از قطع این ارتباط تلفنی و نتی بود و مطرح شدن رسمی اون و بررسی های بیشتر .
    در مورد ایشون هم همین که با پدرتون مطرح کردند نشانه خوبیه از صحت صحبتاشون و اما دقیقا همین خواسته رو ازشون داشته باشین و بخواین که رسما به خواستگاریتون بیان چند مساله رو هم در نظر بگیرین اختلاف سن و اینکه شما بزرگترین - اختلاف فرهنگ ها - و سطح مالی و سایر معیارهای دیگه.
    سبک و سنگین کنید ببنید براتون مشکل ساز هست یا نه
    اما این فرصت رو بهش بدین که به خواستگاریتون بیاد و اومدن به خواستگاری دلیلی برای جواب بله نیست ، بلکه برای ارزیابی خودشون و خانوادشون از جانب شما و خانواده شماست

  8. 4 کاربر از پست مفید omid تشکرکرده اند .

    omid (یکشنبه 11 فروردین 87)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 فروردین 88 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1387-1-10
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,402
    سطح
    42
    Points: 4,402, Level: 42
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    فقط یک مشکل بزرگ وجود داره و اینکه اون سربازی رفته و تا یک سال دیگه این ماجرا منتفیه ... و دیگه اینکه پدرم مخالف ِ و حتی اجازه نمیده بیان خواستگاری ... و مادرم هم میگه که تا وقتی کار مناسبی نداشته باشه نباید بیاد خواستگاری !!!
    خوب دیگه چه میشه کرد ؟ واسه همین به این وصلت هیچ امیدی ندارم ولی دوست دارم که حداقل وجدانم راضی باشه که به (ا.م) هم حق دادم ... بعضی وقتها فکر میکنم که شاید زمان باید تمام مشکلات رو حل کنه ... شاید زمان لازمه همونطور که (ا.م) میگه /..
    خدایا به داده و نداده ات شکر ...

  10. کاربر روبرو از پست مفید setare_tk تشکرکرده است .

    setare_tk (پنجشنبه 25 آذر 89)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 فروردین 88 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1387-1-10
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,402
    سطح
    42
    Points: 4,402, Level: 42
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    سلام ...
    نمی دونم چرا دوست دارم به جای اینکه تصمیم بگیرم بگذارم زمان خودش مشکلات رو حل کنه به نظر شما زمان میتونه مشکلاتم رو حل کنه ؟
    ممنون
    خدایا به داده و نداده ات شکر ...

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 فروردین 88 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1387-1-10
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,402
    سطح
    42
    Points: 4,402, Level: 42
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    سلام ...
    دوست دارم نظر دیگران رو هم بدونم !!! من ارتباط تلفنیم رو با (ا.م) قطع کنم تا یک سال دیگه که سربازیش تموم میشه ؟ و منتظر بمونم ؟ یا اینکه پافشاری کنم که همین الان باید بیاد خواستگاریم به صورت رسمی ؟ اما هیچ شانسی نداره اینطوری در برابر خواستگارا دیگم چون 2 سال کوچکتر هست و از زندگی عقبتر ... خیلی راحت دوست ندارم دورش رو خط بکشم نمی خوام وقتی احتمال میدم که ممکنه زندگی خوبی رو با هم داشته باشیم رو نادیده بگیرم ..
    شاید بتونه خودش رو بکشه بالا ولی فقط فرصت میخواد ... من هم میترسم نه از اینکه اون بکشه کنار از اینکه تا آخر عمرم هم پدرم مخالفت کنه من دوست دارم خانوادم به همسر آیندم احترام بگذارن و دوستش داشته باشن ... و از جهتی هم چون همه میگن که این آشنایی ها به ثمر نمیرسه و اگر هم به ازدواج منتهی بشه بعد از مدتی بعدش زندگیتون از هم میپاشه میترسم ...
    میدونین تنها راه فرار اگه خواسته باشم فرار کنم اینه که خیلی زود جواب خواستگاری که از فامیلامون هست رو بدم و موافقت کنم اما آیا توی زندگی آیندم مشکلی پیش نمی یاد ؟؟؟؟؟

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 فروردین 87 [ 19:09]
    تاریخ عضویت
    1387-1-11
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    3,584
    سطح
    37
    Points: 3,584, Level: 37
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    با سلام خدمت شما.

    مساله ی شما گیر کردن در انتخاب است که طبیعی است باصرف انرژی بر روی دو نفر این اتفاق بیفتد. اما در مورد فرد فامیل که گفتید می تونم بگم که ایشون فعلا مورد تایید تر هستند و از دوست اینترنتی چیزی نگفتید....
    اینکه ایشون راضی به ادامه ندادن نمی شه دلیل عاقلانه برای سردرگم بودن شما نیست و الان جای توقف و صبر نیست.
    کار مهم در این موقعیات دعوت از خواستگاران برای بررسی عمیق تر و جدی تر موضوع هست که با کمک افراد شایسته در میان فامیل و در غیر صورت با رفتن به مرکز مشاوره قابل حل خواهد بود.
    شما نیاز دارید تا با تمرکز بر خودتان اهداف زندگی خود را بنویسید و در گام بعدی مجموعه ملاک هایی که از همسرتان دارید را مشخص کنید. مواظب باشید که با احساسات رفتار نکنید چون احساسات ملاک بادوامی برای زندگی مشترک نیستند و باید زیربنای تعهد، گذشت،صبر، ایمان و سایر ویژگی های اخلاقی را داشته باشد.....
    موفق باشید. میر سعید جعفری - مشاور سایت همدردی

  14. 4 کاربر از پست مفید مشاور تحصیلی تشکرکرده اند .

    مشاور تحصیلی (یکشنبه 11 فروردین 87)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 فروردین 87 [ 19:09]
    تاریخ عضویت
    1387-1-11
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    3,584
    سطح
    37
    Points: 3,584, Level: 37
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    از آقا امید هم به خاطر پاسخ عقلانی و مناسب متشکریم.
    موفق باشید.

  16. کاربر روبرو از پست مفید مشاور تحصیلی تشکرکرده است .

    مشاور تحصیلی (یکشنبه 11 فروردین 87)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 فروردین 88 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1387-1-10
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,402
    سطح
    42
    Points: 4,402, Level: 42
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم

    ممنونم آقای جعفری ...
    ملاکهای من از نظر خودم خیلی راحت هستن :
    1- ایمان (+ خوش اخلاق + به دیگران و من احترام بگذاره)
    2- فردی خود ساخته (شغل مناسبی داشته باشه)
    3-سطح فکرمون با هم بخوره (تفاهم داشته باشیم (توانایی تحمل تفاوتها))
    4- خانوادش خوب باشن
    5- مادر و پدرم راضی باشن (البته باید خودش زحمت راضی کردن خانوادم رو بکشه)
    مشکل اساسی اینه که معیارای خانوادم برای راضی شدن اصلا معیارای من نیستن ... برای همین نمی تونم راحت تصمیم بگیرم من زیاد به مسائل مادی اهمیت نمیدم ولی خانوادم براشون اهمیت داره ...
    میتونم بین این دو نفری که مطرح کردم بگم که :
    1- (ا.م= آشنای اینترنتی) :
    1- ایمانش در حد معمولی .. اخلاقش : خوبه در حدی که به همه کمک میکنه .. احترام : به پدر و مادر احترام خاصی داره و من هم تا به حال ازش بی احترامی ندیدم
    2-چون شهر خودشون نبوده و سعی کرده روی پای خودش بایسته میشد گفت خودساخته هست ولی چون مدرکش دیپلم هست و الان سرباز(5 ماهه سرباز هست) شغلی نداره
    3-همیشه توی مسائل کنار اومدیم یا من یا اون به حرفهای هم گوش میدیم و یک نفر قانع میشه تفاوتها رو هم توانایی تحملش رو داشتیم همیشه با صحبت مشکلات رو حل کردیم و هرجا که کسی قانع نشده به یک بزرگتر رجوع کردیم
    4-طی تحقیقات پدرم خانوادشون خوبه همسایه ها و معتمد محله از اونها به خوبی یاد کرده
    5- پدرم مخالف جدی و سرسخت با ازدواج باهاشه چون میگه مرد عمل نیست و فقط حرف میزنه (در حالی که من میگم اگه بهش فرصت بدین به حرفاش عمل میکنه نظرم اینه که فقط ما فراتر از سنش ازش توقع داریم)

  18. 2 کاربر از پست مفید setare_tk تشکرکرده اند .

    setare_tk (چهارشنبه 21 فروردین 87)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حسرت فرصتهای از دست رفته را میخورم.. عقده شده برام...
    توسط nazghol در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 اسفند 95, 14:31
  2. بر سر دو راهی برای بزرگترین تصمیم زندگیم موندم فرصتم خیلی کمه
    توسط yasamaan در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 اردیبهشت 93, 14:10
  3. * میشه کمکم کنید ؟ نمی خوام فرصتها رو از دست بدم
    توسط setare_tk در انجمن تردید در ارتباط دختر و پسری
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 فروردین 87, 22:22

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.