به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 89 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1389-3-11
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    2,301
    سطح
    29
    Points: 2,301, Level: 29
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    لطفا مرا راهنمايي كنيد

    من مدت 3ساله كه ازدواج كردم خانواده شوهرم از نظرسطح فرهنگي خيلي پايين هستند . شوهرم 10تا خواهر وبرادر داره خانواده شوهرم در شهرستان زندگي ميكنند.از اول ازدواج متوجه رفتارهاي غير طبيعي از آنها شدم .مثلا براي مراسمهاي فاميليشون زنگ ميزدند وفقط اونو دعوت ميكردند يادمه پسر عمش كه جوان بود 2 سال پيش فوت كرد وما آماده شده بوديم كه براي مراسمش بريم شهرشون كه باباش زنگ زد وبهش گفت كه تنها بيا .من خيلي ازاين حرف ناراحت شدم واز شوهرم علتش را پرسيدم گفت نميدونم پدرم اينطوري خواسته به پدر شوهرم زنگ زدم آن هم بهانه الكي آورد كه گرمه خسته ميشي بعد گفتم اشكالي نداراه من دوست دارم بيام تومراسم شركت كنم .شوهرم شروع كرد به دعوا بدو بيراه گفتن به من. مادرش كه ديد بين مادعوا شده زنگ زد كه اصلا هيچ كدوم نياييد . شوهرم به حرف اونا حتي اگه غير منطقي باشه خيلي بيشتر از حرف من اهميت ميده رفتارهاي خيلي اهانت آميزوغير منطقي نسبت به من داشتند .عروسي هاشونم همين طور اونو تنها دعوت ميكردند.بااين كه ما از يك خانواده تحصيلكرده خواهر وبرادرهايم پزشك ومهندس هستند ولي آنها فاميلهاشون روستايي وبدون تحصيلات .من حتي زبان آنها راهم متوجه نميشوم .اوايل شوهر من جلوي من با مادرش به زبان خودشون حرف ميزد در حاليكه مامانش كاملا فارسي بلده وجلوي يكي از دامادهاش كه فارسه فقط فارسي صحبت ميكنه.خانواده شوهرم هر وقت كه من ميرم خونشون به من بي محلي ميكنن وكاري ميكنن كه شوهرم همون جا با من دعوا ميكنه.وقتي بهش ميگم مگه من با اينا چكاركردم ميگه توفيس وافاده داري .در حاليكه اين طور نيست اين حرف اوناست البته من الان باشون قطع رابطه كردم 9 ماهي ميشه مارفته بوديم اونجا سريك موضوع الكي با هم دعوامون شد شوهرم هيچ وقت منونميزد ولي اون روز به من حمله كرد وهمچين محكم زدتو دهنم كه2 تا از دندونام عصب كشي شد . توخونشون رفتارش نسبت به من اين از رو به اون رو ميشه .وقتي من تواون شرايط با دندانها ي داغون بودم آمدن تو اتاق وهيچي به پسرشون نگفتند حتي به من نگاه هم نكردند در حاليكه دهنم پر از خون بود الان نه ماه ميشه كه آنجا نرفتم تواين مدت يك بار هم به من زنگ نزدند .خودش هر 2ماه يكبار يكي دو روز ميره آنجا .من اصلا گيجم علت رفتارهاشون را نميدونم .با پدرش چند بار صحبت كردم ولي اونم آدم بيسواد وبي منطقيه توجيه الكي مياره .من احساس ميكنم فرهنگشون اينطوريه، نميفهمند مسايل اجتماعي براشون مهم نيست حتي مراسم عقد خواهر شوهرم مارا دعوت نكردند من هميشه با احترام وخيلي رسمي باشون رفتار ميكردم . هروقت ميرفتيم اونجا براي مادر شوهرم هديه ميبردم .احساس ميكنم همشون از من متنفرن. الان كه شوهرم تنها ميره ومياد زياد خوشحال نيستم قبلا هم كه ميرفتم بهم بي محلي ميكردن در حاليكه اونا خيلي راضي وخوشحال هستند اصلا نميدونم چكاركنم درحال حاضر كه قطع رابطه هستم اختلافهامون خيلي كمتر شده . شوهرم14 ساله تهران زندگي ميكننه و فرهنگش نسبت به اونا متفاوت شده تحصيلات هر دومون فوق ليسانسه وهردو كارمنديم . ولي بازم بعضي از اين فرهنگها ي سنتي روداره مثلا دوست نداره من از مسايل مالي خيلي مطلع بشم .به طور اتفاقي چند نمونه فهميدم كه به خانوادش كمكهاي مالي كرده واز من پنهان كرده الان هم مسايل مالي را به من نميگه تحمل اين موضوع برام سخته ميدونم كه گاهي به خانوادش پول ميده ولي دوست نداره من بدونم وقتي هم ازش ميپرسم طفره ميره يا ميگه تواشتباه ميكني در حالي كه توزندگي مشترك اين درست نيست حداقل من بايد بدونم .وقتي ميبينم همكارام اول ماه از ميزان حقوق ودرامد همسرشون خبر دارن وباهم برنامه ريزي ميكنن خيلي به حالشون غبطه ميخورم هرچي در مورد اين مسايل باش صحبت ميكنم يا طفره ميره يا ميگه باز شروع كردي خيلي احساس گيج بودن ميكنم هيچ كنترلي رو زندگيم ندارم گاهي خودمو به بي خيالي ميزنم نميدونم چكار كنم لطفا منو راهنمايي كنيد

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: لطفا مرا راهنمايي كنيد

    سلام نازیلای عزیز
    ورودت رو به تالار همدردی خیرمقدم میگم.
    من درخصوص دو مورد نظرم رو میگم.
    1-اختلاف فرهنگی با خانواده همسر: سعی نکن این ذهنیت رو تو خودت تقویت کنی که اونها سطح فرهنگیشون پائین تره. دهاتین و با لهجه صحبت میکنن. بهرحال شما پذیرفته ای که عروس این خانواده بشی.
    مسائل رو از دید اونها نیگا کن تابتونی مشکلت رو شناسی ، بعد راه حل براش پیدا کنی.
    اگه اونها میگن فیس و افاده داری ، (ممکنه از دید خودت اصلا اینطور نباشه ) این مساله رو بپذیرو ببین اونها به چی میگن فیس وافاده . در یه مورد مشابه دیدم که عروس برا توجه و احترام خیلی سعی می کرد سفرههای رنگین و خیلی رسمی برا خانواده شوهر پهن کنه و بسیار هم به زحمت میفتاد در حالیکه اونها دوس داشتن عروسشون باهاشن صمیمی تر باشه و همینطور که با خانواده خودش راحته با اونها هم راحت باشه.
    شما وقتی وارد یه خانواده جدید میشید باید بتونید جای خودتون رو اونجا باز کنید.

    2- در جریان مسائل مالی نذاشتنتون از طرف شوهرتون
    ایشون الان به شما اطمینان نداره ، شما باید سعی کنی اطمینانش رو به خودتون جلب کنید. تلاش کنید که خودتون رو مقتصد مشون بدید ، اگه او مطمئن بشه که با مشورت و صحبت با شما از لحاظ مالی به نفع زندگیشه قطعا باهاتون مشورت خواهد کرد.

  3. 6 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (پنجشنبه 03 تیر 89)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 89 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1389-3-11
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    2,301
    سطح
    29
    Points: 2,301, Level: 29
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    قطع ارتباط با خانواده شوهرم

    سلام من توي تاپيكهاي قبليم مشكلمو مطرح كردم حالا بطور خلاصه دوباره بازگو ميكنم
    1سال و2 ماه پيش من باشوهرم توي خونه اونا توشهرستان با هم مشاجره كرديم شوهرم منو كتك زد و به دندونهام آسيب زد .منم كنترل خودمو از دست دادم وبه خودش وخانوادش فحش وناسزا دادم .از اون موقع من باهاشون هيچ رابطه اي نداشتم اونا هم هيچ وقت به خونه مازنگ نزدن .هميشه به موبايل شوهرم يا محل كارش زنگ ميزدن .شوهرم هر 2 ماه يكبار تنها ميرفت اونجا .هيچ وقت هم از من نميخواست كه باهاش برم يا حتي به خونشون زنگ بزنم .توي اين يك سال عروسي خواهر شوهرم وعقد برادر شوهرم اتفاق افتاد كه نه من ونه خانوادمو دعوت نكردن .چند وقت پيش عروسي برادرم بود .خانوادم براشون كارت دعوت دادن شوهرم گفت فرصت خوبيه كه بريم وكدورتها را كنار بگذاريم براشون كارت ببريم وبياريمشون خونمون .من موافقت كردم ولي وقتي شوهرم به مامانش زنگ زد شديدا مخالفت كرد وگفت كه نياييد ما هم عروسي نمي اييم .شوهرم هم هيچ اعتراضي نكرد
    من ميخام بهم راهنمايي كنيد كه بايد الان چكار كنم .اونا دوست ندارن من خونشون برم وباهشون ارتباط داشته باشم قبل از مشاجره مون هم اينطور بودن ولي بعد از اون قضيه ديگه به طور آشكار ممانعت ميكنن .دوست ندارم شوهرم تنها رفت آمد كنه تواين شرايط من چطور بايد بااين قضيه برخورد كنم چه راه حلي پيشنهاد ميكنيد

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 89 [ 21:45]
    تاریخ عضویت
    1389-8-25
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,758
    سطح
    24
    Points: 1,758, Level: 24
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    83

    تشکرشده 84 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قطع ارتباط با خانواده شوهرم

    سلام

    اين بستگي شديدي به روحيات خودتون داره پس حتما در تاپيك هاي بعدي بيشتر از خودتون بگيد

    ضمن اينكه اگر فقط به قصد اين بخواهيد كه شوهرتون تنهايي رفت و امد نكنه با اونها اشتي كنيد

    كاري از پيش نميبريد

    چون تنها محبته كه كدورت ها رو از بين ميبره حالا خود دانيد

    با ارزوي شادي و موفقيت

    ضمنا اگه اشتي كرديد شيريني ما هم يادتون نره

  6. کاربر روبرو از پست مفید جلال تشکرکرده است .

    جلال (دوشنبه 01 آذر 89)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: قطع ارتباط با خانواده شوهرم

    سلام دوست عزیز
    به نظرم همه چیز برمی گرده به شوهرتون. تنها اونه که میتونه همه چیز و درست کنه.
    ایا شوهرتون قبول داره که اون کار بدی کرده و تو جمع نباید می زده و و...؟
    ایا قبل از این مشاجره شوهرتون در بهبودی روابط شما و خانوادش تلاشی می کرد؟
    این مشاجره که می گویید در مورد چی بود و چرا اونجا بحث کردی؟
    اینا رو جواب بده فعلا. تا بعد با هم دیگه یه فکر اساسی کنیم.
    منتظرتم

  8. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: لطفا مرا راهنمايي كنيد

    نقل قول نوشته اصلی توسط نازيلا
    درحال حاضر كه قطع رابطه هستم اختلافهامون خيلي كمتر شده .
    سلام نازیلا
    درکت می کنم که دوست داری به عنوان عروس خانواده پذیرفته بشی و با خانواده ی شوهرت با احترام رفت و آمد کنی
    ولی وقتی که این برقراری ارتباط لطمه به زندگی ات بزنه به نظرت ارزشش رو داره؟
    شما قدم اول را برای برقراری این ارتباط با دادن کارت دعوت به عروسی برداشته ای
    خوب حالا باید صبوری به خرج بدهی
    این خیلی خوبه که همسرت متوجه شده که شما قصد قهر و ایجاد تنش و دلخوری را نداری
    پس فعلا روی این نکنه تمرکز کن
    مهم اینه که شما در کنار همسرت احساس رضایت داشته باشی که به حمداله داری
    چیزی که من می بینم حساس بودن شما روی رفت و آمد تنهایی همسرت به خانه خانواده اش هست
    ببین خانوم عزیز شوهر شما به قول خودت هر دوماه یک بار میره به خانواده اش سر میزنه
    این که ایرادی نداره
    هرکسی احتیاج داره اعضای خانواده اش رو ببینه
    و مطمئن باش بیشتر از شما این شوهرتون هست که دوست داره این ارتباط برقرار بشه
    پس صبور باش و با محبت در کنار همسرت حرکت کن
    شوهرش شما باید خانواده اش رو برای پذیرش شما به عنوان عروس اون خونواده آماده کنه
    پس کافیه به شوهرت خیلی محترمانه این خواسته ات رو بگی
    بهش بگو من دلم میخواد با خانواده ات رابطه داشته باشم و با هم رفت و آمد کنیم جوری که احترامها هم بینمون حفظ بشه
    بهش بگو هر موقع خانواده اش برای برقراری این ارتباط اعلام امادگی کردند حتما تو رو ببره پیش اونها
    اگر شوهرت گفت که نه همین جوری خوبه
    باهاش جر و بحث نکن ---خیلی مهمه ---
    فقط بهش بگو
    من خواسته ی حقیقی دلم رو با شوهرم مطرح کردم و امیدوارم برام یه روزی برآوردش کنه...
    حالا هرجور شوهرم صلاح میدونه



    فقط همین
    زیاد غصه نخور و گیر نده .... یه روزی میاد که همه چی درست میشه
    موفق باشی

  9. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (شنبه 06 آذر 89)

  10. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: قطع ارتباط با خانواده شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نازيلا
    درحال حاضر كه قطع رابطه هستم اختلافهامون خيلي كمتر شده .
    سلام نازیلا
    درکت می کنم که دوست داری به عنوان عروس خانواده پذیرفته بشی و با خانواده ی شوهرت با احترام رفت و آمد کنی
    ولی وقتی که این برقراری ارتباط لطمه به زندگی ات بزنه به نظرت ارزشش رو داره؟
    شما قدم اول را برای برقراری این ارتباط با دادن کارت دعوت به عروسی برداشته ای
    خوب حالا باید صبوری به خرج بدهی
    این خیلی خوبه که همسرت متوجه شده که شما قصد قهر و ایجاد تنش و دلخوری را نداری
    پس فعلا روی این نکنه تمرکز کن
    مهم اینه که شما در کنار همسرت احساس رضایت داشته باشی که به حمداله داری
    چیزی که من می بینم حساس بودن شما روی رفت و آمد تنهایی همسرت به خانه خانواده اش هست
    ببین خانوم عزیز شوهر شما به قول خودت هر دوماه یک بار میره به خانواده اش سر میزنه
    این که ایرادی نداره
    هرکسی احتیاج داره اعضای خانواده اش رو ببینه
    و مطمئن باش بیشتر از شما این شوهرتون هست که دوست داره این ارتباط برقرار بشه
    پس صبور باش و با محبت در کنار همسرت حرکت کن
    شوهرش شما باید خانواده اش رو برای پذیرش شما به عنوان عروس اون خونواده آماده کنه
    پس کافیه به شوهرت خیلی محترمانه این خواسته ات رو بگی
    بهش بگو من دلم میخواد با خانواده ات رابطه داشته باشم و با هم رفت و آمد کنیم جوری که احترامها هم بینمون حفظ بشه
    بهش بگو هر موقع خانواده اش برای برقراری این ارتباط اعلام امادگی کردند حتما تو رو ببره پیش اونها
    اگر شوهرت گفت که نه همین جوری خوبه
    باهاش جر و بحث نکن ---خیلی مهمه ---
    فقط بهش بگو
    من خواسته ی حقیقی دلم رو با شوهرم مطرح کردم و امیدوارم برام یه روزی برآوردش کنه...
    حالا هرجور شوهرم صلاح میدونه



    فقط همین
    زیاد غصه نخور و گیر نده .... یه روزی میاد که همه چی درست میشه
    موفق باشی

  11. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 02 آذر 89)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1389-8-21
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    3,440
    سطح
    36
    Points: 3,440, Level: 36
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    761

    تشکرشده 743 در 207 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: لطفا مرا راهنمايي كنيد

    سلام دوست عزيز....
    من در مورد رابطتون با خانواده شوهرتون هيچ نظري نميدم... اما در مورد همسرتون بايد بگم سعي كنيد فرهنگشون رو به فرهنگ خودتون نزديك كنيد. لازم به ذكره، تنها چيزي كه ميتونه يه نفر رو مجاب كنه فرهنگش رو تغيير بده هيجانه! در حقيقت لذت بردن شخص از فرهنگ جديد ميتونه ايشون رو متحول كنه. البته شما ميگيد خيلي فرهنگشون با خانوادش تغيير كرده اما با واكنش هايي كه شما از ايشون توصيف كردين هنوز يه مقدار با فرهنگ شما فاصله دارن، چون من فكر ميكنم برخورد فيزيكي و اين نوع صحبت كردن اصلا صحيح نيست.... بهتره با كتاب و تفريح و فيلم و از همه مهمتر جذابيت هاي خودتون براشون فرهنگسازي كنيد و ازشون شخصي منطقي و پشتوانه اي محكم براي خودتون بسازين.... اگر از سياست زنانتون كمي استفاده كنيد ، ميتونيد بدون فشار آوردن به شوهرتون، همه جوره كنترلش كنيد!!!
    در ضمن نيازي نيست رو رابطشون با خانواده حساس شين. خون ، خونو جذب ميكنه.... و همسرتون هم طبق يه احساس فطري جذب خانوادشون ميشه، پس تلاش بيهوده واسه دور كردن همسرتون از خانوادش نكنيد.... خانواده لطف خداست، سعي نكنيد ايشون رو از لطف خدا محروم كنيد.
    موفق باشين....

  13. #9
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: قطع ارتباط با خانواده شوهرم

    با سلام
    لطفا در مورد مشكلاتتان تاپيك جديد ايجاد نفرماييد.
    دو تاپيك شما ادغام شد.

    ============
    پاورقي:
    از همه اعضاء‌خواهش مي كنم:
    تاپيك هاي تكراري ارسال نفرماييد. و مسائل خود را صرفا در يك تاپيك و به صورت منسجم پيگيري نمائيد.
    در اكثر موارد اين چنيني ما هر دو تاپيك تكراري را حذف خواهيم كرد.
    لطفا صبور باشيد تا مطالب شما منسجم در يك تاپيك به مرور توسط اعضاء پاسخ گفته شود.
    با تشكر

    --------------------------------------------------------------------------------

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 89 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1389-3-11
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    2,301
    سطح
    29
    Points: 2,301, Level: 29
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا مرا راهنمايي كنيد(قطع ارتباط با خانواده شوهرم)

    راستش به خاطر يك موضوع بيخود اين مشاجره اتفاق افتاد .منو شوهرم بيرون بوديم وقتي اومديم خونه ديديم برادراش نشستن فوتبال نگاه ميكنن ما هم نشستيم من بابراداراش چند بار صحبت كردم بيمحلي كردن جواب ندادن منم كه اصلن فوتبال دوست ندارم رفتم طبق بالا با موبايلمو چك كنم موبايلمو طبقه بالا جاگذاشته بودم .هنوز 5 دقيقه نشده بود كه شوهرم اومد بالا با عصبانيت شروع كرد به من بدوبيراه بگه كه چرا اومدي بالا منم بش گفتم اومدم موبايلمو بردارم هي آرومش ميكردم كه آبروريزي نشه به من ميگفت تو مشكل داري .بعد گفت فردا صبح با خواهرو برادرام بريم بيرون از شهر براي تفريح در حاليكه عت رفتن ما اونجا اين بود كه من براي خودم ارايشگاه رزو كنم چون كمتر از يك ماه ديگه عروسي خواهرش بود با اينكه اونا منو براي عقد دعوت نكرده بودن قرار بود توعروسيششركت كنم وچون توي اون شهر آرايشگاه ها را نميشناختم به شوهرم گفته بودم كه يك وقتي بگذاريم من براي خودم يك جاي خوبو رزو كنم چون اونا براي من هيچ كاري نميكردن بهش گفتم يكي دوساعت براي من صبح وقت بگذار ساعت 11ميتونيم باهاشون هرجايي كه خاستي بريم كه شروع كرد به من ناسزا گفتن كه تو آدم نيستس شعور نداري توگوسفندي (هر وقت بامن دعوا ميكنه يا بحثمون ميشه به من اين طوري بياحترامي وتوهين ميكنه ) منم با يان حرفاش داغون ميشم .اون روز اين فحشارو هي شروع كرد ادامه بده طبقه بالاي خونشون صداشو هي بالا ميبرد براي اينكه آبروريزي نشه هي بش ميگفتم يواشتر زشته ولي اون گوش نميكرد تا اينكه من ديگه نتونستم خودمو كنترل كنم جيغ زدم وچند تا از فحشاشو جواب دادم كه يك دفعه بهم حمله كرد وزد تودهنم آسمون روي سرم چرخيد صداي خرد شدن فكمو شنديدم صداش هنوز توگوشمه احساس كردم همه دندونام شكسته كنترلمو از دست دادم
    جيغ زدم مادرو خواهروبرادرش پشت در واستاده بودن توي اتاق نميومدن من كمك خاستم وقتي ديگه جيغم خيلي بلند شده بود اومدن تواتاق .اولين جمله اي كه از دهن برادرش اومد بيرون اين بود كه شما كه دعوا ميكنيد چرا مياييد خونه ما ومادرشم دست دخترشون كه يك ماهي ميشد زايمان كرده گرفت وگفت ساكت باش دختر من هول ميكنه صداتو ببر .صورتم غرق خون بود سه تا از دندونان جلوم از حالت عادي خارج شدن عصب كشي شون كردم ولي ظاهريكيشون تغيير كرد لان موقع غذاخوردن هنوز بعد از يكسال راحت نيستم تواين حالت وقتي رفتاراهاي غير انسان خودش وخانوادشو ديديم نتونستم خودمو كنترل كنم وبهشون ناسزا گفتم

    راستش وقتي مطالب بالا را مينوشتم وياد خاطره پارسال افتادم قلبم تند تند ميزد ونميتونستم درست بنويسم بدنم ميلرزيد .يك ماه قهر بودم خونه بابام پزشكي قانوني هم رفتم شكايت كردم ولي يكي دوبار كه باباش براي وساطت اومد رضايت دادم از شكايتم صرف نظر كردم .شوهرم منو دوست نداره تواين مدت انتظار داشتم يك بار هم كه شده به خاطر اون روز احساس پشيموني كنه وبه من بگه ناراحتم از اينكه اون روز اين رفتار زشتو باهات داشتم منوببخش دوست داشتم يك بار با احساس منو بغل كنه وبگه منو ميبخشي به خاطر ااينكه سه تا از دندونهاي زيباتو داغون كردم
    ولي هيچ ئوقت اين كارو نكرد وقتي حرف اون روز پيش مياد ميگه توبي شعور اون شب به خانواده من ومادر من فحش دادي آبروي منو بردي وخيلي توهين هاي زشت ديگه .دلم براي خودم ميسوزه شوهرم اصلن دوستم نداره گاهي ميشينم زار وزار گريه ميكنم كه اين چه قسمتي بود من داشتم .....


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رهايي از وابستگي(انسان رهايي يافت
    توسط fateme71 در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 تیر 92, 17:27
  2. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اسفند 91, 16:21
  3. تنهايي
    توسط عسل بانو در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 02 شهریور 91, 22:29
  4. راهنمايي براي شروع تلاش براي فردايي بهتر
    توسط roz_zard در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 دی 89, 12:45
  5. منو راهنمايي كنيد تنهايي وبي كسي دارد مرا از پادرمي اورد
    توسط تابي در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 04 دی 87, 09:18

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.