سلام دوستان، من تازه با این سایت آشنا شدم و امیدوارم شما بتواند به من در حل مشکلم با نظراتتون کمک کنید. من ۲۷ سال سن دارم (مذکر) و نزدیک به ۳ سال است که ازدواج کرده ام. من با همسرم در آمریکا زندگی می کنیم و از ابتدای ازدواج بر روی مسايل مربوط به نحوه ی ارتباط با خانواده ی من مشکل داشتیم. همسر من در ابتدای ازدواج از خانواده ی من رنجیده شد و متاسفانه این وضعیت تا به حال ادامه پیدا کرده است. در خیلی موارد هم به همسرم حق می دهم که از بعضی مسايل ناراحت شده ولی از نظر من میزان ناراحتی و شاید بعضی اوقات نحوه ی واکنشش به اتفاقات متناسب به مشکل پیش آمده نبوده. به هر حال چون هر دو در آمریکا زندگی می کنیم و هر دو از خانواده های هم دیگر دور هستیم معمولا مشکل خاصی وجود نداره. به تازگی دایی بنده هم قرار شده که برای زندگی به آمریکا بیایند. اختلاف سنی من با این دایی حدود ۱۰ سال است و به هم خیلی نزدیک هستیم. قسمت عمده ای از کودکی و نوجوانی من با این دایی سپری شده و به هر حال همیشه خیلی نزدیک بودیم. با توجه به اینکه این دایی کس دیگری را در آمریکا ندارد شدیدا برای شروع زندگی به کمک من احتیاج دارد. منظورم از کمک کارهای کوچکی مثل کمک در پیدا کردن محل زندگی نشان داده راه و چاه ها و از این قبیل موارد است. من هم خودم به شخصه بسیار علاقه دارم که این کمک ها را انجام دهم.
مشکل اینجاست که همسر من اعتقاد دارد که دایی و زن دایی من در حقش کاری کرده اند که به هیچ وجه قابل بخشش نیست. همسرم اعتقاد دارد که به آنها فرصت دوباره هم داده ولی آنها عوض شدنی نیستند و به هیچ وجه حاضر نیست که با دایی و زن دایی من ارتباطی داشته باشد. همسر من حتی اعتقاد دارد که این دایی بر روی من تاثیر منفی دارد. من با این طرز فکر همسرم که آنها کاری کرده اند که قابل بخشش نیست و یا اینکه به آنها فرصت دوباره داده یا اینکه بر روی من تاثیر منفی دارند مخالفم ولی به هر حال با این کنار آمده ام که همسرم نخواهد با آنها ارتباطی داشته باشد. ولی مشکل این جاست که همسرم حتی از کمک کردن من به آنها هم ناراحت می شود. این من را بین یک دو راهی قرار می دهد. از یک طرف نمی خواهم کاری کنم که همسرم ناراحت شود و از طرف دیگر نمی خواهم دایی خودم را که با هم بسیار نزدیک هستیم در یک کشور غریب تنها بگذارم.
به نظر شما دوستان من چه طور باید عمل کنم؟
از همه ی دوستان پیشاپیش ممنونم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)