خیلی دلم گرفته.از این زمونه..از اینکه نمیشه هیچی رو پیش بینی کرد..من پریماه 22سالمه .یک ساله لیسانس برق گرفتمو الان شاغلم.به نسبت دختر خیلی اجتماعی و شادو خوش برخوردی هستم.از نظر ظاهرم معمولی.خوب تو دانشگاه و بعد از اون چندتا خواستگار داشتم اما هرکدوم بدلایلی بهم خورد...چند باری یه سری به سایتهای همسریابی زده بودم و بعد یه خورده مطالعه فهمیدم که این سایتها فقط یه زمینه آشنایی رو فراهم میکنن.و میتونی شرایطو خودت انتخاب کنی.از طریق یکی از این سایتها با یه آقایی آشنا شدم .اولش موضوعو جدی نگرقتم ولی 2هفته مدام به ایمیلم پیغام میذاشت که قصدش فقط ازدواجه و فقط میخواد یدفعه بهش زنگ بزنمو باهم صحبت کنیم. به هرحال زنگش زدم خیلی مودب و متین صحبت میکرد .گفت قصد دوستی نداره و فقط یکبار همدیگرو ببینیم که منم دیدم حرفاش منطقیه و قبول کردم و فردای اون روز یه جا قرار گذاشتیم و با ماشین اومد دنبالم. نمیدونم چرا با اینکه فقط 15 دقیقه همدیگرو دیدیم اما خیلی به دلم نشست.به من گفت نظر آبجیش خیلی مهمه و خانوادش به ظاهر خیلی اهمیت میدن.گفت صادقانه نظرشو بعدن میگه.و منو نزدیک خونه پیاده کردو رفت.از اون شب خیلی خیلی ذهنمو درگیر کرد .من خیلی از آقایونو میشناختمو تقریبا اجتماعی هستم اما این یکی خیلی دلمو....فقط دنبال بهونه میگشتم که باهاش حرف بزنم و چون رشته تحصیلیش قبلا مثل من بود تونستم بهونه لازمو پیدا کنمو با اس ام اس چندتا سوال در زمینه کارم ازش پرسیدم. و اون هم خیلی خوب راهنماییم کرد تا اینکه ارتباط فقط در این دو سه روز از طرف من بود و من چون واقعا احساس میکردم کسی هست که همیشه دنبالش میگشتم نمیتونستم بیخیالش بشم تا اینکه اتفاقا یه مورد خواستگار دیگه برام اومد و همین بهانه دیگه ای شد که باهاش صحبت کنم. سه روز پیش زنگش زدمو موضوع خواستگارو بهش گفتم ..گفت شما از هر نظر درجه یک بودی ولی از نظر ظاهر معمولی و نظر منو برآورده نکردی با این حال آدرس محل کارتو بده تا به آبجیم بگم بیاد و ببینتت..و منم روز پچهارشنبه دادم ..ولی هنوز نیومده..میترسم از من سرد شده باشه و از تصمیمش منصرف شده باشه .شاید بخاطر اینکه چندبر من بهش زنگ زدم...نمیدونم ...نمیخام در مورد من فکر خاصی بکنه و خلاصه خیلی خیلی ذهنمو مشغول کرده ومیخام فقط بگه تموم .اون وقت منم تمومش میکنم اما هیچی نمیگه و همین آزارم میده....باید چیکار کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)