زوجها در طول زندگی زناشویی گرفتار استرسهای گوناگونی می شوند که بعضی از این استرسها طبیعی است مانند استرس بچه دار شدن، بیماری، بزرگ شدن بچه ها و مشکلات اقتصادی و بعضی استرسها ناگهانی به وجود می آید و مانند یک شوک شدید تأثیرات منفی بر زندگی زناشویی وارد می کند.



اما ممکن است افشای بعضی از رازها به زندگی دیگران آسیب بزند و یا بی جهت موجب سوء تفاهم بین زن و شوهر شود.

● پیوند گذشته و حال تا کجا؟

افسانه قندهاریزاده کارشناس ارشد روان شناسی بالینی در این مورد که چه رازی را باید گفت و چه چیزهایی را باید در صندوقچه دل پنهان کرد، می گوید: معمولاً فاش شدن بعضی از پنهان کاریها زن و شوهر را دچار خشم و سرزنش و تنبیه می سازد و زنجیره ای از تعامل های منفی و پیش رونده ایجاد می کند که این روابط نابسامان می تواند به صورت الگوهای تخریبی بی توجهی، عیب جویی، مشاجره، انتظارات و اعتقادات منفی درباره طرف مقابل به وجود آید.

وی اسرار و مسایلی را که در زندگی افراد وجود دارد به سه دسته تقسیم می کند و می افزاید:

* دسته اول مسایلی است که به رویدادهای گذشته و وقایعی مربوط می شود که قبل از ازدواج برای یکی از طرفین ایجاد شده مثل داشتن خواستگارهای متعدد با بیان احساسات کودکانه دوران نوجوانی که لزومی ندارد این قبیل مسایل مطرح شود، زیرا بسیاری از افراد و بخصوص مردها تحمل و ظرفیت پذیرش چنین مسایلی را ندارند.

*دسته دوم به مسایلی از قبیل ازدواج قبلی، طلاق والدین، داشتن ناپدری یا نامادری مربوط می شود که اینها مسایلی نیست که تا ابد پنهان بماند و سرانجام روزی آشکار می شود.

بنابراین بهتر است زن و شوهر قبل از ازدواج این مسایل را با هم در میان بگذارند تا رازی بین آنها پنهان نماند، زیرا افشای این مسایل بعد از ازدواج بنای اعتماد را ویران می کند و بذر بدبینی و سوء ظن را در دل زوجین می کارد.

*دسته سوم مسایلی هستند که بعد از ازدواج برای طرفین به وجود می آید. این مسایل نیز به هیچ وجه نباید پنهان بماند و بسیار شایسته است که همسران مسایل مختلفی را که برای آنها پیش می آید صادقانه با هم درمیان بگذارند و راه چاره ای بیابند، چون اگر در مورد مسایل دسته دوم امکان گذشت و چشم پوشی باشد در مورد این مسایل کمتر کسی گذشت می کند و آثار سوء و عواقب ناخوشایندی به وجود می آورد.

همین روان شناس در ادامه خاطرنشان می کند: البته پنهان کاری بدون دلیل به وجود نمی آید، در بسیاری از موارد ما در مراکز درمانی شاهد هستیم که بعضی از همسران طوری رفتار می کنند و طرز فکر و نگرش آنان به گونه ای است که باعث می شود طرف مقابل مسایل را از آنان مخفی کند، مثلاً مسایل خیلی کوچک و بی اهمیت مثل دیدار و رفت و آمد دو خواهر با یکدیگر موجب عصبانیت شوهر شده و در نتیجه زن ملاقات با خواهرش را پنهان می کند یا در مورد مخارج منزل خست به خرج می دهد و زن مجبور می شود بسیاری از مسایل اقتصادی و هزینه ها را به همسرش نگوید، به همین دلیل به همسران چه زن و چه مرد توصیه می شود خودشان زمینه پنهان کاری را ایجاد نکنند.

وی در ادامه توصیه می کند: زن و شوهر باید به خواسته ها و نیازهای یکدیگر احترام بگذارند و از تفکر منطقی برخوردار باشند.

وی می افزاید: پنهان کاری علاوه بر آثاری که بر روابط زن و شوهر می گذارد شعاع این ناراحتی ها دامان فرزندان را هم می گیرد، چون بچه ها با هوش و ذکاوت فطری خود براحتی در می یابند که بین پدر و مادر اختلافهایی وجود دارد. آنها فضای ریاکاری و عدم صداقت را حس می کنند و چون قدرت تجزیه و تحلیل مطالب را ندارند از زندگی در چنین محیطی رنج می برند و مسایل را بزرگ می کنند؛ در نتیجه روی سلامت روانی، وضعیت تحصیلی و ارتباطات آنها اثر می گذارد. بی تردید فرزندان چنین خانواده ای نمی توانند با پدر و مادر خود همانند سازی کنند و عدم همانند سازی مناسب با والدین ضربه های جبران ناپذیری بر رشد شخصیت کودکان به جا می گذارد.

● صداقت و پنهان کاری چرا و چگونه؟

مریم حسین زاده، کارشناس ارشد روان شناسی و روان درمانگر نیز معتقد است؛ در کشور ما ازدواج یک مرحله مقدماتی به نام خواستگاری دارد که توجه به این نکات می تواند سلامت ازدواج را تضمین کند:

۱) صداقت شاید اساسی ترین و زیربنایی ترین مسأله ای باشد که می تواند ضامن امنیت و سلامت ازدواج باشد.

در مرحله خواستگاری باید طرفین درخصوص اعتقادات، باورهای دینی و مذهبی، معیارها و ملاکهای اساسی در زندگی و نگاه به حال و آینده بدون هیچ پرده پوشی صحبت کنند، زیرا زن و شوهر لازم است درخصوص همه این موارد با یکدیگر سنخیت داشته باشند.

۲) وجود بیماریهای شخصی، ارثی، تجربیات، شکست ها و ناکامی ها، خاطرات، اتفاق و حوادث تأثیرگذار مربوط به طرفین مطرح و در صورت لزوم توضیح داده شود و در مجموع صفا، صمیمیت، مهر، گذشت، فداکاری، ایثار و وفاداری را توشه راه زندگی خود سازند.

پس از طی این مرحله و رسیدن به مرحله ازدواج، پذیرش هر یک به عنوان عضو جدید خانواده مقابل یک اصل مهم است که نباید ناچیز شمرده شود.

زوجین در هنگام ایجاد توافق زناشویی نباید فقط به نیازهای مادی اساسی خویش بپردازند، بلکه لازم است درخصوص مسایل شخصی از قبیل زمان و نحوه خواب و خوراک، منازعه و آشتی مجدد به بحث و تبادل نظر بپردازند.

زن و شوهر باید با هم تصمیم بگیرند که اعیاد را چگونه بگذرانند، چگونه برای تعطیلات برنامه ریزی کنند و نحوه خرج کردن و اجرای کارهای روزمره خانه را مشخص سازند.

باید درباره سنن و مراسم خانوادگی که قرار است همچون گذشته باقی بماند، با یکدیگر به توافق برسند و نیز اینکه مایلند چه مراسم و سنتهایی را شخصاً برای خودشان وضع کنند. ضروری است آنها درجه نزدیکی یا دوری از خانواده همسر را به کمک یکدیگر مشخص نمایند. در عین حال مناسب است آنها به دیدار دوستان یکدیگر بروند و در طی زمان کسانی را انتخاب کنند که سرانجام به دوست مشترک آن دو مبدل خواهند شد. بنابراین باید مشترکاً دوستان جدید خود را انتخاب نمایند.

در مجموع زوجین باید به استحکام بنای زندگی خویش بیندیشند و از کنجکاوی های بی مورد، درخصوص زندگی خانواده مقابل و آنچه ارتباطی به آنان ندارد پرهیز نمایند.

● صداقت همراه با سیاست

علیرضا تقوی عضو هیأت علمی دانشگاه نیز معتقد است: صداقت باید با نوعی سیاست و تفکر منطقی همراه باشد تا زوجین ضمن اینکه از صداقت یکدیگر مطمئن می شوند، در آینده نیز چنانچه اختلافی پیش آمد نتوانند از آن سوء استفاده کنند. به عنوان مثال دختر جوانی که دفترچه خاطرات خود را در اختیار همسرش می گذارد و یا مرتباً از خواستگارانی که داشته سخن به میان می آورد بذر بدبینی و بدگمانی را در دل شوهر خود می کارد.

همچنین خانمی که اسرار زندگی خانواده و فامیلش را نزد همسرش فاش می کند باید در نظر داشته باشد که در صورت بروز اختلاف ممکن است همسرش از آن به عنوان یک حربه استفاده کند.

وی در پایان نتیجه می گیرد که صداقت در زندگی زناشویی لازم است، به شرطی که به موقع و سنجیده به کار رود، در غیر این صورت ممکن است در آینده مشکلات و ناراحتی هایی در روابط ایجاد کند .


منبع : روزنامه قدس

http://newmind.mihanblog.com/post/628