اگر از خدا نمي ترسيدم ديگر نفس نمي كشيدم

[a_b]

براي مدتي نسبتا طولاني در نت حضورنخواهم داشت دوستان .

پيغامهاي شما رو بعدا خواهم خواهند.

اگه از خدا نمي ترسيدم ديگه نفس نمي كشيدم223223::

[طاهره]

سلام a-b

شاید همونطور که گفتی حالا حالاها بهمون سر نزنی و این پست ها رو نخونی ولی شاید هم عکسش اتفاق بیفته ...

با خوندن این پستت یاد خودم افتادم ...یاد لحظاتی که گاهی بعضی از اتفاقات و مشکلات اونقدر بهم فشار آورده که به احساسی مشابه تو رسیدم . احساسی که منو مجبور کرده به جای رها شدن از خودم دنبال راهی باشم که شرایط ناخوشایندی که بهش دچارم رو تغییر بدم . همیشه همینطوره .انتخاب با ماست : ما هم می تونیم از پس چیزایی که مورد دلخواهمون نیست بربیاییم و دوباره متولد بشیم و هم می تونیم خودمون رو به دست افکار و احساسات منفی بسپریم و روز به روز ناتوان تر بشیم ...
فقط باید یادمون باشه وقتی تحت تاثیر هیجان، استرس یا مشكلات شدید هستیم ممکنه به طور موقت نتونیم از آگاهیها و داناییهای خودمون استفاده کنیم .پس بهتره آروم باشیم و روی مشکلی که درگیرش شدیم بیش از حد تمرکز نکنیم ...

در هر حال نمی دونم مشکلت چیه ولی می دونم که تو خیلی قویتر از این حرفا هستی که بخوای به این سادگی جا بزنی .

دوستت دارم و برای موفقیتت دعا می کنم .