به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 خرداد 89 [ 11:50]
    تاریخ عضویت
    1389-2-29
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    2,200
    سطح
    28
    Points: 2,200, Level: 28
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تصمیم برای جدایی

    سلام
    وقتی آدم مستاصل میشه دست به چه کارهایی که نمیزنه. نمی دونم طرح مشکلم اینجا کمکی خوهد کرد یا نه. اما به هر حال امیدوارم راهنمایی های خوبی بگیرم.
    من 5 سال هست که ازدواج کردم. اما امروز دیگه تحول این زندگی برایم غیر ممکن شده. مشکلات زیادی با همسرم دارم اما ریشه همه این مشکلات تفاوت فرهنگی و اجتماعی بین ماست. خانواده همسرم یک خانواده قدیمی (نه سنتی!) در شهرستان است. با اینکه سنی ندارند اما افکار و اعمال و ظاهرشان مانند زوجهای هفتاد ساله در روستاست! البته انسانهای بسیار شریف و خوبی هستند. اما متاسفانه جاهل و نادان هستند. و الگوی بسیار نامناسبی برای فرزندانشان. اینکه چرا من با همچین خانواده ای ازدواج کردم داستانش مفصله اما بعدا اگر لازم شد میگم.
    همسرم در طول سال بارها به شهرستان میره. خوب دوست داره که خانوادشو ببینه من خیلی گرفتارم اما با این حال سالی 3-4 بار خودم هم میرم. اما همسرم مثلا میگه میرم 3-4 روزه برمی گردم اما 20 روزه دیگه با دعوا برمی گرده! این قضیه بارها تکرار شده. یک بار هم نشده پدر یا مادر گرام به ایشون بگه بابا اومدی سه چهار روز همدیگرو دیدیم برو سر خونه و زندگیت. اصلا انگار نه انگار. وقتی هم تهران هست دائما با تلفن و اس ام اس تو شهرستانه. دقیقا می دونه که الان مادرش کجای خونست پدرش چی کار می کنه یا شوهر خواهر (سوژه جدید) امروز به خواهرش چی گفته. فکر و ذکر و روحش شهرستانه. مادرش هم یه جور اختلالات رفتاری داره. یه جور خاصیه. افکار خیلی کهنه و پوسیده ای داره. کوچکترین مسئله خانوادگی و فامیلی که در شهرستان اتفاق میافته براش بحرانه. سریع هم زنگ میزنه به دخترش! اون هم زود می ریزه به هم. دائم در حال طرح مسائل خاله زنکی و خیلی پیش پا افتاده هستند. کاهش وقتی مکالمه شون تموم میشد قضیه ختم می شد. اما زندگی عادی ما رو هم میرزه به هم.
    دیگه واقعا خسته شدم. همسرم رو دوست دارم اما تحمل این زندگی هم دیگه برایم دردناکه واقعا نمی دونم چی کار کنم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    سلام،

    سوال کلیدی:

    من متوجه نشدم، شما آقا هستید یا خانوم؟


    K

    پی‌نوشت :راستش اول حدسم این بود که خانوم هستین، بعد با جمله زیر به تناقض رسیدم...



    کوچکترین مسئله خانوادگی و فامیلی که در شهرستان اتفاق میافته براش بحرانه. سریع هم زنگ میزنه به دخترش! اون هم زود می ریزه به هم.

  3. کاربر روبرو از پست مفید kamran2007 تشکرکرده است .

    kamran2007 (پنجشنبه 30 اردیبهشت 89)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 بهمن 90 [ 01:46]
    تاریخ عضویت
    1388-12-03
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    2,945
    سطح
    33
    Points: 2,945, Level: 33
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 353 در 156 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    دوست عزیز من هم متوجه نشدم اقا هستین یا خانم چون این مشکل بسته به اینکه آقا باشین یا خانم خیلی فرق داره

  5. کاربر روبرو از پست مفید mahsa_mhmh تشکرکرده است .

    mahsa_mhmh (پنجشنبه 30 اردیبهشت 89)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    سلام دوست عزیز

    به همدردی خوش آمدید

    لطف میکنید از سن خودتون و همسرتون و از اینکه فرزندی دارید یا خیر و اینکه مشغولیتهای همسرتون چی هست و میزان ساعاتی که شما خارج از منزل هستید رو بگید ؟

    وآیا فقط موضوع اختلافتون رفت و آمدهای زیاد همسرتون به شهرستانه ؟

    اینکه از نظر فرهنگی مشکل دارید رو با مثال یا ... توضیح دهید .

    از تلاش های قبلی تون واسه تغییر رویه همسرتون هم بگید . چه راههایی رو امتحان کردید و شکست خوردید ؟


  7. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    صبا_2009 (پنجشنبه 30 اردیبهشت 89)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 خرداد 89 [ 11:50]
    تاریخ عضویت
    1389-2-29
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    2,200
    سطح
    28
    Points: 2,200, Level: 28
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    سلام
    ببخشید فکر کردم مشخصه. من آقا هستم. 35 ساله. لیسانس. خانمم 27 ساله. فرزند نداریم.
    من طراح و عکاس هستم. و اتفاقا خیلی از پروژه هام رو در منزل انجام میدهم. اما وقتی این رفتارهای همسرم رو می بینم ناراحت میشم.
    فرض کنید عقایدی خرافی دارند که با مذهب قاطی شده. و از طرف خانوادش هم بهش یاد دادند و می دهند. که اصلا ربطی به مذهب نداره. یا اینکه مثلا شما سرگین الاغ رو دود کنید! از این مزخرفات. همسرم خیلی نتونسته در فامیل ما جا باز کنه. البته انسان اجتماعیه. مشکلی از این بابت نداره. بر خلافه خواهرش که در این 5 سال من جز "سلام، حالتون خوبه" که خیلی سریع و با اضطراب میگه هیچ کلمه ای نشنیدم. از نظر روابط بسیار مشکل داره. دائم چسبیده به مادرش از این اتاق به اون اتاق میره. با هیچ کس حرف نمیزنه.
    همسرم اینجوری نیست. اما معمولا تو جمعهای خانوادگی ساکته. اما خانواده پدری من در روستا زندگی می کنه. اونجا که میریم خیلی راحته. اونجا همه هم دوستش دارند. ظاهرا در محیطهای روستایی بیشتر راحته تا شهری. البته تحصیل کرده هم هست. شاید اگر از محیط خانوادش کنده بشه مشکل حل بشه. البته منظورم این نیست که از خانوادش جدا کنم. منظورم اینه که مرجعش اونها نباشند.
    یک مثال بزنم. پارسال بعد از سال تحویل ما زنگ زدیم شهرستان برای تبریک. مادرش گفت کی می آیید من گفتم انشاءا... تو عید می آییم. گفت نه باید الان یا حداکثر فردا صبح بیایید! گفتم نمیشه ما برنامه ریزی نکردیم. گفت الا و بلا باید بیایید من به پدرم گفتم که با شما میاییم خانهشان!! بعد هم با خانمم دعوامون شد شدید. درصورتیکه قبلش با هم هیچ برنامه ای نداشتیم برای اون روز. قرار بود روز سوم و چهارم بریم. کاملا از طرف مادرش تحریک شد. بعد هم ساکش رو برداشت و رفت. یک ساعت بعد از سال تحویل!
    این قضیه رفتن به شهرستان و 20 روز ماندن برای همه سئوال شده. اما خانوادش انگار نه انگار. این دفعه آخر با اینکه تازه شهرستان بود گفت می دونم زیاده اما فقط سه روز میرم بر می گردم رفته بعد از دو هفته هنوز برنگشته! زندگیم ریخته به هم.
    راجع به مسائل فرهنگی، ببینید خیلی مسائل هست اما اینقدر ریز هست که من خجالت می کشم بگم. شما تصور کنید یک بچه تهران، تحصیلکرده، خانواده با سواد و متوسط، امروزی، اهل تحقیق و مطالعه و هنر، با یک خانواده ای که هر چند در یک شهرستان بزرگ، اما ظاهر و لباس و عقایدشان در حد یک خانواده روستایی است. نمی خوام خدای ناکرده توهینی به روستاییان بکنم. من خودم هم یک روستایی زاده هستم. پدرم 45 سال پیش از یک روستای خیلی کوچک آمد. اما الان هم از لحاظ فرهنگی و دانش و رفاه خدا را شکر خیلی پیشرفت کرده. اما سه برادرش در همون روستا با همان وضعیت ماندند.
    یا مثلا داییش ساعت 12 شب، در حالیکه ما می خواستیم بخوابیم زنگ زده که آخر هفته ما مهمانی داریم شما هم باید بیایید. ما عذر خواهی کردیم و گفتیم نمی آییم. حتی اول خانمم گفت که نه و نمی آییم. بعد از مکالمه من با خنده گفتم ساعت 12 شب زنگ زده دعوت کنه. تا سه روز باهام قهر بود.
    بعد همون ساعت 12 زنگ زده با مامانش صحبت کرده با بابش صحبت کرده که دایی ساعت 12 زنگ زده ما رو دعوت کرده، چی شده؟! تا فردا شب هم ده ها اس ام اس و تلفن که اینجوری شده.
    خوب حالا درست یا غلط زنگ زد و ما هم عذرخواهی کردیم . تموم شد و رفت. دیگه این چه بحثی داره.
    یا فکر کنید ما خانه پدر من هستیم. مادرش هم طبق معمول می داند که ما الان اونجا هستیم. چون لحظه به لحظه با اس ام اس مثل تلکس خبری با هم در ارتباطند. شب رنگ زده که پسر دایی بابام تصادف کرده فوت کرده. خانمم هم خیلی حساسه، ریخت به هم. حالا من تو این 5 سال اصلا ایشون رو ندیده بودم. اصلا رفت و آمد هم ندارند. می گم خوب چی الان باید بریم شهرستان؟ میگه نه. میگم باید بریم برای ختمش؟ میگه نه. میگم خوب این شبیه زندگ زده خونه پدر من که این خبر گل پنبه رو بده که چی؟! بدش میاد.
    نمی دونم خیلی مثال دارم.
    من چند بار از خانوادش خواهش کردم بابا شما مسائل خاله زنکی که ربطی هم به ما نداره بین خودتون حلش کنید به دخترتون نگید. بابا ما از شما 400 کیلومتر فاصله داریم. اینکه فلانی زنگ زده اینجوری به بابات گفته به ما چه ربطی داره که زود اول در هر وضعیتی زنگ میزنی به دخترت.
    اینه که می گم خانمم اونجا زندگی می کنه. همه هوش و حواسش اونجاست. یعنی نمی گذارند که اینجا باشه.

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    جناب ava سلام و به تالار خوش اومدي
    ببين دوست عزيز اگه سري به تايپيک دوستان بزني ميبيني که همه يه جورايي مشکل دارن و همه و از جمله خود من فکر ميکنيم مشکلمون بدترين مشکله و ديگه طاقت نداريم و خيلي حرفهاي ديگه، مهم تمرکز رو راه حل مشکله با اينکه من سعي ميکنم مطالعه کنم و دانشم رو براي حل کردن مشکلم بالا برم و تو همين تالار دنبال يه راه حلي بگردم ولي خودت سبک و سنگين کن و ببين واقعا داره براتون مشکل حاد ميشه اگه اينطوريه حتما حتما و باز تاکيد ميکنم حتما يه مشاور خوب گير بيارو هر دو تاتون برين و اينجا هم ميگم يه مشاور خوب و مورد اعتماد که بتونه حضوري و رو در رو کمکتون کنن، دوستان تالاري خيلي خوب کمک ميکنن و من به شخصه واقعا ممنونشون هستم و همدم تنهايي ها و غم خوار مشکلاتم بودن و هستن اما بعضي چيزها کارشناسانه بررسي بشه خيلي بهتره و نبايد آزمون و خطا کرد چون به حد کافي ما خودمون بهتره خودم رو بگم داريم تو زندگي اينو انجام ميديم و اصلا خوب نيست که اين اسم رو براي تايپيکت انتخاب کردي اينهمه ادما مشکل دارن و حالا حالا با مشکل مبارزه ميکنن ونميخوان به جدايي فکر کنن پس شما هم دور اين موضوع رو لطفا خط بکشيد،

  10. 3 کاربر از پست مفید مي مي تشکرکرده اند .

    مي مي (سه شنبه 18 خرداد 89)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    سلام برادر عزیز
    خوب البته تا حدودی باید به خانمتون حق بدی به هر حال تو تهران غریب و کسی نداره ولی ایشون دارن زیاده روی می کنن. خانم شما خانه داره؟ چرا سر خانمتون رو به کار یا سرگرمی گرم نمی کنید؟خوب اگر سر آدم گرم باشه و وقت سر خارندن هم نداشته باشه فک نکنم که دیگه وقت کنه این کارها رو کنه. فک کنم خانم شما از بیکاری و بی حوصلگی رو آورده به خانوادش و شما هم که مشغول کار خودتون هستید. بچه ای هم در کار نیست بهتره که شغلی واسه خانمتون جور کنید که سرگرم بشه

  12. کاربر روبرو از پست مفید همون شادزی تشکرکرده است .

    همون شادزی (پنجشنبه 30 اردیبهشت 89)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 خرداد 89 [ 11:50]
    تاریخ عضویت
    1389-2-29
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    2,200
    سطح
    28
    Points: 2,200, Level: 28
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    سلام برادر عزیز
    خوب البته تا حدودی باید به خانمتون حق بدی به هر حال تو تهران غریب و کسی نداره ولی ایشون دارن زیاده روی می کنن. خانم شما خانه داره؟ چرا سر خانمتون رو به کار یا سرگرمی گرم نمی کنید؟خوب اگر سر آدم گرم باشه و وقت سر خارندن هم نداشته باشه فک نکنم که دیگه وقت کنه این کارها رو کنه. فک کنم خانم شما از بیکاری و بی حوصلگی رو آورده به خانوادش و شما هم که مشغول کار خودتون هستید. بچه ای هم در کار نیست بهتره که شغلی واسه خانمتون جور کنید که سرگرم بشه
    خدا از دهنتون بشنوه. درست میگید. صبح تا شب هیچ کاری نمی کنه. هیچ سرگرمی، هنری، کاری نداره.
    پارسال یه چند وقت براش کار پیدا کردم. کلی هم خرج دوره و آموزش و اینها. سه ماه رفت و دیگه نرفت. البته اونجا هم ازش کار می کشیدند و حقوق خوب نمی دادند. اما گفتم اینجا نشد می گردیم یه جای دیگه. چند تا کار خوب دیگه هم براش پیدا کردم. هم جای مناسب با حقوق عالی اما گفت دیگه نمی خوام کار کنم.
    بعد یه مشکلی هم که داره خیلی زود تحت تاثیر محیط قرار می گیره. سر کار هم که رفته بود خیلی سریع از همکاراش که خیلی آدم های مناسبی نبودند رفتارهای زشتی یاد گرفته بود. مثلا اونجا ظاهرا خانمها هر روز لباس جدید و موبایل جدید و از این کارها. اونم می خواست کم نیاره. البته من تا جایی که بتونم همه چیز براش می خرم. ظاهرش همیشه مرتبه. اما رفته بود به پدرم به دروغ گفته بود که 100 تومن به من بده من برای خرید احتیاج دارم! بنده خدا بابام فکر کرده بود که ما وضعمون اینقدر خراب شده که حتی پول برای گوشت و مرغ هم نداریم. اما خانم رفته بود با پولش مانتو خریده بود. تو همون دوران هم گیر داده بود که همه موبایلشون جدیده ماله من قدیمی. رفتم براش یک موبایل هم خریدم. می دونید خیلی زود تحت تاثیر آدمهای دیگه قرار می گیره. خیلی ظاهربینه. اما باز هم حاضرم که بره یک جای مناسب مشغول بشه. بنده خدا خواهرم تا حالا به چندین نفر رو زده و کارهای خوبی براش پیدا کرده که مناسب یک خانم باشه. اما نمیره. میگه حوصله ندارم. مادرم بهش گفت بیا صبحها اینجا با هم بریم کلاس ورزش نرفت. گفت بیا بعضی روزها اینجا تنها نباش. با هم می ریم پیاده روی تو پارک. نمیره. حتی با من هم که به گردش و تفریح یا مسافرت می ریم دقیقا جاهایی که داره بهش هم خوش می گذره اما باز اونجا هم با خانوادشه. دائما اس ام اس. فرض کنید ما صبح زود می خواهیم بریم کوهپیمایی. ساعت 6 اس ام اس می زنه که ما داریم میریم. میگم بابا صبح زود همه خوابند برای چی اس ام اس می زنی. مگه دقیقه به دقیقه باید گزارش بدی چی کار می کنی؟
    اصلا خوب نيست که اين اسم رو براي تايپيکت انتخاب کردي اينهمه ادما مشکل دارن و حالا حالا با مشکل مبارزه ميکنن ونميخوان به جدايي فکر کنن پس شما هم دور اين موضوع رو لطفا خط بکشيد،
    من هم اصلا دوست ندارم این موضوع را مطرح کنم. اما 5 سال است که هر روز درگیر مسائل جدیدی هستم. دیگه خسته شدم. ازدواج اشتباهی داشتم. شاید اگر با یک نفر از شهرستان خودش، در سطح خانواده خودش ازدواج می کرد خیلی هم خوشبخت میشد. تربیت و فرهنگ آدمها را نمیشه عوض کرد. در صورتیکه من تمام این مسائل رو قبل از ازدواج بهش گفتم. گفتم ما از زمین تا آسمون با هم فرق می کنیم. به هم نمی خوریم. شاید جفتمون خوب باشیم اما کنار هم خوشبخت نمیشیم. چون جهان بینی متفاوتی داریم. تربیت، نوع نگاهمون به زندگی، خانواده همه چیمون فرق داره.
    اما چنان اظهار عشق و علاقه می کرد که میگفت اگر ازدواج نکنیم خودم رو می کشم! من خودم هم می خوام از این محیط جدا بشم. همونجوری میشم که تو می خوای

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    با سلام

    آوای محترم قبل از هر چیز ازتون میخوام که از مدیران بخواین که اسم تاپیکتون رو عوض کنند .چون اون جور که من برداشت کردم شما قصد جدایی ندارین بلکه میخواین وضع زندگیتون بهبود پیدا کنه . درسته ؟

    اختلاف فرهنگی تو اکثر ازدواج ها وجود داره حتی ازدواج های فامیلی ولی نحوه برخورد زوجین با مسائل هست که صورت مساله رو از یه حالت ساده به حالت حاد تبدیل میکنه .

    هنر شما در جذب همسرتون میتونه تمرکز ایشون رو از روی خانواده شون به سمت شما هدایت کنه.

    غریبی بهانه خوبی برای بازگشت به سمت خانواده نیست . احتمالا همسر شما در کنار شما از مساله ای رنج میبره یا کمبودی داره که این خلا، رو با ارتباط با خانواده اش جبران میکنه .

    سعی کنید به مساله از این دید نگاه کنید و رفتارهای خودتون رو هم بررسی کنید اگه مشکلی از این سمت وجود نداشت اون وقت به تمرکز روی همسرتون و رفتارهای خانواده اش بپردازید.

    با شادزی عزیزم موافقم سرگرم شدن همسرتون نقش عمده ای در تغییر رفتارهاشون خواهد داشت.

    شاد باشید.

    آوای محترم من پست شماره 8 شما رو ندیده بودم.

  15. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    صبا_2009 (پنجشنبه 30 اردیبهشت 89)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    ميشه راجع به خودتون و همسرتون يه سري اطلاعات بدين؟تا دوستاني که تو زمينه مشاوره آشنا هستن بتونن کمکتون کنن؟
    مثلا چه جور با هم آشنا شدين؟چند وقت نامزد بودين؟از اول دعواهاتون از چي شروع شد؟چرا شهر غريب؟خودتون بچه چندم خانواده ايد؟همسرتون چطور؟تو اين 5 سال چه جوري سپري کردين؟دعواهاتون به چه شکله؟ببخشيد ميپرسم رابطه عاطفي و جنسيتون چه طوره؟چرا تو اين مدت تصميم به بچه دار شدن نگرفتين؟همسرتون روزهاشو چه جوري ميگذرونه؟چرا تا به حال به مشاوره مراجعه نکردين؟تا حالا رک و پوست کنده با خودش يا خانوادش حرف زدين؟همسرتون رو دوست دارين؟چقدر همسرتون رو قبول دارين؟خودتون فکر ميکنين چرا اينکارا رو ميکنه کمبودي هست يا اونطور که بايد براش مايه نميذارين که با خانوادش بيشتر احساس راحتي ميکنه؟فکر ميکنين چه خلايه که تو زندگيتون هست و باعث ايجاد شکاف و دوري هر دو تاون ميشه؟نظر همسرتون چيه؟


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  2. تصمیم به جدایی دارم ، لطفا راهنمایی بفرمایید
    توسط محمد ch در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 اسفند 94, 11:29
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تصمیم برای جدایی
    توسط rosha2 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 اردیبهشت 90, 08:15
  5. راهنمایی درتصمیم گیری
    توسط gole narges در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 فروردین 88, 01:03

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.