به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اسفند 90 [ 18:20]
    تاریخ عضویت
    1387-11-21
    نوشته ها
    182
    امتیاز
    3,780
    سطح
    38
    Points: 3,780, Level: 38
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    96

    تشکرشده 91 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شما بودید چه کار می کردید؟

    با سلام خدمت شما دوستان خوبم
    همانطور که در تاپیک قبلی ام اشاره کرده ام ما مدت 1 سال است که با خانواده همسرم قطع رابطه کرده ایم دلیل آن را در تاپیک قبلی ام توضیح داده ام. چند روز پیش تولد همسرم بود. خاله همسرم از من خواست تا تولد برایش بگیریم و خلاصه تولد مختصری گرفتیم (ما و خاله اش تنها در یک شهریم اما خانواده هامون در شهر دیگری هستند) و این گذشت تا امروز که خاله اش به خانه مادرشوهرم اینها سفر کرده . که برای همسرم مسیج داده که تاریخ تولد تو اشتباه بوده و بنا به دلایلی مادرت به تو نگفته بوده. شوهرم هم کنجکاو شده و سوال می کنه که چرا؟ و میگه مطمئنه فلان روز بدنیا اومده اما اون می دونید چه جواب مسخره ای داده؟ گفته آخه تو رو از پرورشگاه گرفتند!!!حالا سوال من اینه باید با خانمی که اینگونه زخم زبان می زنه چه رفتاری داشته باشیم؟ جالب اینجاست تا زمانی که اون مسافرته من شوهر و فرزندشو حتی دعوت هم کردم اومدند خونمون تا تنها نباشند اونوقت این زخم زبان نمی دونم چه معنایی داره؟البته اینهم بگم این فرد با زبانش با همه این برخورد رو داره اما ما دیگه خسته شدیم.جالبه وقتی هم از خانواده شوهرم دوره سعی می کنه با تلفظ اسم اونها بصورت تمسخر آمیز اونها رو کوچک کنه! خودش با مادر شوهرم 7 سال قهر بود الانم با 2 تا از خواهرهاش و تنها برادرش قهره اما نمی دونم چکار به زندگی ما داره! البته خیلی از دوستای نزدیکش می گویند رابطه خوب تو و شوهرت اونو بدجوری آزار میده. این خانم توی عید با مستاجرش چنان دعوایی کرد که مستاجره خونشو آتش زد و تمام وسایلش رو از دست داد اما باز هم تنبیه نشده که زبانشو کنترل کنه
    حالا لطفا به ما بگید چه جوابی باید بهش بدیم؟ چه برخوردی درسته؟ و اصلا در این تاپیک بیایید به این نتیجه برسیم که خیلی خیلی مواظب زبانمون باشیم که کسی رو نرنجاند
    ممنون

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: شما بودید چه کار می کردید؟

    سلام ویونای عزیز
    من تا اونجاییکه یادم میاد تاپیک قبلی شما رو خوندم
    شما همونی نیستین که میگفتین پدر شوهرتون بددهنه؟فکر میکنم حدسم درسته
    در هر حال.عزیزم
    پیشنهاد من اینه که اگه موضوع در همین حدیه که گفتی و اگه زیاد کش پیدا نکنه و اثری تو زندگیتون نذاره.بهتره اصلا عکس العملی نشون ندی.مخصوصا که خاله همسرت آدم شری تشریف دارن.پس دوری ودوستی.سعی کن با چنین ادمی تا حد نیاز رابطه داشته باشی و نه بیشتر چون به نفع خودته.
    پدرشوهر منم ادم غیر منطقی و زورگوییه.اما من سعی میکنم تا جاییکه به زندگی ما در عمل با رفتارهاش اسیبی نمیزنه کاری به کارش نداشته باشم.فقط در صورت توهین و تاثیرگذاری منفی زیاد باید در مقابل رفتار این دسته از ادمها عکس العمل نشون بدی.اونم نه مثل خودشون.با سیاست.
    در مقابل انسانهای غیر منطقی و شر خنثی رفتار کن عزیزم.بذار هرچی میخوان بگن و اینطوری دلخوش باشن.اینا اگه تخلیه نشن یا با عمل نامناسبی جوابشونو بدی مثل بختک میفتن به جون زندگیت تا زهرش کنن.
    اگه عقل درست و حسابی که داشتن اینطور نبودن!!!
    بی خیالی طی کن

  3. کاربر روبرو از پست مفید lvlahtab تشکرکرده است .

    lvlahtab (پنجشنبه 30 اردیبهشت 89)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اسفند 90 [ 18:20]
    تاریخ عضویت
    1387-11-21
    نوشته ها
    182
    امتیاز
    3,780
    سطح
    38
    Points: 3,780, Level: 38
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    96

    تشکرشده 91 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شما بودید چه کار می کردید؟

    دوست عزیزم درسته می دونم باید با بیخیالی طی کنیم اما دیشب همسرم خیلی تو خودش بود خیلی ناراحت بود این حرفهای احمقانه به هر حال جلوی 2 نفر دیگه که اینو نشناسند زده بشه خواه نا خواه اثرات بدی داره. کاش طوری زندگی کنیم که مردم از دست و زبانمون در امان باشند.
    از طرفی در مورد حوادثی که توی زندگیمون می افته فکر کنیم ببینیم چرا این اتفاق برامون افتاده اما این عزیز حتی بعد از آتش گرفتن خانه اش آدم نشده قبلا که هیچ اعتقادی نداشت الانم به همه کس و همه چیز بد و بیراه میگه مثلا جلوی فرزند من به فلان کس اونقدر فحش و ناسزاهای بد می گه که دخترم هم تا حدی اونها رو یاد گرفته
    واقعا نمی دونم چکار کنم؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید ویونا تشکرکرده است .

    ویونا (شنبه 08 خرداد 89)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شما بودید چه کار می کردید؟

    سلام عزیزم
    قبول کن که این زن از لحاظ روحی و روانی مشکل داره چرا مسئله اینقد جدی میگیری.شما که با خانواده همسرت رفت و آمد نداری پس بی خیال همه خاله زنکها بشو این خانم می خواد زندگی تو رو بریزه به هم و تا نیشش نزنه ول کن نیست. فک کن نمی بینیش و تصور کن با کسی روبرو هستی که دیونه هست. با یک آدم دیونه چطوری برخورد می کنی؟حرفها و حرکاتش جدی می گیری؟مسلما نه

  7. 2 کاربر از پست مفید همون شادزی تشکرکرده اند .

    همون شادزی (شنبه 01 خرداد 89)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: شما بودید چه کار می کردید؟

    دوست عزیزم
    این حرفی که ایشون زدن از رو شوخی بوده یا جدی گفتن؟
    خب ببینید منم عقیده شما رو دارم.مردم باید از دست زبون ادم در امان باشن.اما خب...
    ما نمیتونیم دیگرانو تغییر بدیم.مخصوصا که بزرگتر باشن.هرقدر هم بی احترامی بکنن تا تو چپ نگاهشون کنی انگشت اتهام همه میچرخه طرف تو.خب شما هم که نمیخوای خودتو خراب کنی.
    اغلب بزرگترای ما چون میدونن کسی نمیتونه چیزی بهشون بگه(به احترام بزرگتر بودنشون اونم از نظر سن و سال نه به بزرگی روحشون!!!) از این سو استفاده میکنن تا عقده هاشونو خالی کنن.اونم سر کوچیکترا.
    منم با شما موافقم کسی به هیچ وجه حق نداره دیگری رو ازار بده.اما چه میشه کرد؟
    فقط میتونین روابطتونو کم کنین باهاش.چرا اینکارو نمیکنین؟البته نه بصورتیکه تابلو باشه.اونم میشه یه سوژه جدید واسه اذیت بیشتر.کم کم اینکارو بکنید.


  9. کاربر روبرو از پست مفید lvlahtab تشکرکرده است .

    lvlahtab (شنبه 01 خرداد 89)

  10. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: شما بودید چه کار می کردید؟

    اختیار و برنامه زندگی شما دست شماست .
    یعنی همراه همسرت خیلی منطقی و واقع بینانه با تحلیل وضعیت زندگیتون ، برای زندگیتون برنامه ریزی کنید و خط قرمزها و هنجارهای زندگیتون رو مشخص کنید ، و چنان به برنامه زندگیتون پای بند باشید که دیگران و اطرافیان شما در پازل شما قرار بگیرند ، یعنی اونها خودشونو با شما وفق بدهند نه شما با اونها .

    مثال :

    در این برنامه که تنظیم می کنید ، حد ارتباطتون با افرادی که با شما معاشرت دارند را روشن کنید و نوع برخورد با اونها رو ، در عین احترام قاطعیت داشته باشید . مثلاً تعیین کنید در چه حد با این خاله ارتباط داشته باشید و یا اصلاً ارتباط داشته باشید یا خیر . و اگر قرار شد ارتباط داشته باشید حد و نحوه این ارتباط چطور باشه ، بعد محکم و بدون ترس و رودر بایستی بر برنامه خود قاطعیت در اجرا داشته باشید ، فرض کنید مشخص می کنید خاله همسرتون فقط ماهی یک بار اجازه داشته باشه منزل شما بیاد ، خارج از این زمان اگر خواست بیاد شما خیلی محترمانه و جدی بگویید ( البته همسرتان ) خاله جان شرمنده الآن برنامه ما طوریه که نمی تونیم پذیرای شما باشیم و دوست نداریم به شما تلخ بگذره و فلان زمان در خدمتیم ( همون زمانی که وقتشه و تو برنامه شماست ) و نگران حرفها و اونچه از این برخورد شما پیش دیگران میگه نباشید مهم اینه که شما بر زندگیتون هر دو رضایتمندانه تسلط داشته باشید .

    باز فرض می کنیم تعیین می کنید وقتی کسی خونه شما میاد حرف از غیر ( دیگران ) پیش نیاد ، در این صورت وقتی خاله میاد محترمانه اجازه ندید این اتفاق بیافته ، یا با حرف عوض کردن یا خیلی دوستانه گفتن اینکه ما تصمصم داریم وقتی دور هم هستیم حرف کسی رو نزنیم و حرف خودمونو بزنیم ، راجع به ما هر حرفی داری بزن ولی از دیگران چیزی گفته نشه ، و یا اگه حرف می زنه همراهی نکنید و خودتونو مشغول کنید به کار دیگه ای طوری که خاموشی رفتار به طرف دست بدهد و... هر راه کار دیگری که محترمانه مانع رفتار اون میشه . هر جا هم دیدی حرف حساب حالیش نمیشه ، از طرف همسرتون قاطع باهاش برخورد بشه ( در عین ادب ) و اعلام بشه که شرمنده از پذیرش شما هستیم تا وقتی این رفتارها ( مثلاً حرف غیر و جنجال راه انداختن ) هست .

    در هر حال برنامه زندگی شما و این که دیگران چگونه و چطور با شما رابطه و رفتار داشته باشند دست شماست ، برنامه را با هم ریخته و به آن با قاطعیت عمل کنید . و نگران حرف و حدیث دیگران نباشید مهم به سامان بودن زندگی شماست .

  11. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 18 خرداد 89)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اسفند 90 [ 18:20]
    تاریخ عضویت
    1387-11-21
    نوشته ها
    182
    امتیاز
    3,780
    سطح
    38
    Points: 3,780, Level: 38
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    96

    تشکرشده 91 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شما بودید چه کار می کردید؟

    با تشکر از پاسخهای خوبتون
    خانم فرشته مهربان من پاسخهای شما را برای شوهرم خوندم اما بقول همسرم اینها همه اش در تئوری به دل می شینه اما در عمل مواجهه با این فرد خیلی سخته من چند بار توی تالار این مورد رو مطرح کردم خانم آنی و آقای نقاب هم خیلی بهم کمک کردند اما این خانم مورد عجیب غریبیه مثلا در مورد تعیین حد ارتباطمون چندین بار دوری راه خانه مان تا آنها را (1 ربع راه!!) بهانه کردیم که نمیتونیم بیاییم پیشتون می دونید چکار میکنه؟ یا خودش پا میشه میاد یا شوهر و پسرشو مجبور!! میکنه بیاند دنبالمون تا مارو پیشش ببرند!!!چند بار هم وقتی اومدند دم در اعلام کردیم شوهرم کار داره و باید حتما به کارش برسه تلفنی میگفت نه شما با اونها بیا شوهرتم کارش تموم شد باید بیاد!!!امنم چند بار نرفتم که عکس العملش هم بصورت کم محلی و قهری نشون میداد. یعنی همه باید به حرفش بروند اگه نه....وقتی هم میاد چند بار تاکید کردیم و سرش شوهرم با قاطعیت دعواهای زیادی کرده که لطفا برای بچه ما چیپس و پفک نخرید و دقیقا همش با پفکهای خانواده و چیپسهای مختلف میاد اگه میفرمایید از آوردن اونها استقبال کنیم یا حتی بی تفاوت بگذریم ما تموم راهها رو امتحان کردیم اما راه حلی نداره. همش به خواسته های دخترم که ما ممنوعش کردیم جواب مثبت داده برای همین چند روز پیش دخترم در حضورش می گفت مامان کاش تو بمیری خاله مامان من بشه! و اونوقت با قهقهه های بلندی گفت وای عزیزم منم تو رو خیلی دوست دارم و با صدای بلند به جمع حرف بچه را تکرار کرد و خندید و کلی قربون صدقه اش رفت
    شما میگید وقتی میاد بهش بگیم حرف مردم را نزنه. مگه میشه؟ اون حتی تلویزیون که میبینه شروع میکنه با صدای بلند اخبارها و سریالها را تجزیه و تحلیل کردن تا اخبار روزنامه ها، فامیل، محل کارش و حتی در مورد خرید LCD مون هم که همه تائیدش کردند میگفت خیلی بد جایی به دیوار نصب شده و شروع میکنه مثلا به کارخونه سازنده تلویزیون فحش دادن که چرا مثلا صادرات داره یا چرا گران می دهند و موشکافانه همه مسایل را تحلیل می کنه. از وقتی خانه اش سوخت هم که دیگه فحشهای جدیدتری نثار فرد مقصر، شوهرش، همسایه ها (که چرا دیر فهمیدند خبر دهند!!) و همه و همه میده فکر میکنید ما میتونیم این احساس ها را ازش بگیریم؟
    میدمنم موضوعم تکراریه اما بخدا خسته شدیم نمیدونیم با این فرد چه بکنیم. البته لبازمه بگم در زمانهای گذشته این فرد تحت فشار روحی شدیدی بوده است.اما بقول همسرم گناه ما چیه که باید تحملش کنیم؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید ویونا تشکرکرده است .

    ویونا (شنبه 08 خرداد 89)

  14. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: شما بودید چه کار می کردید؟

    ویونا جان سلام

    به واقع اگر من جای تو و همسرت بودم دست از این آلودگی ها می کشیدم . طرف مقابل شما به نوعی آلودگی و بازی دارد و شما خواسته یا ناخواسته با آلودگی هایی از جنس دیگر وارد بازی آنها می شوید ( هر دو طرف متعصبانه سعی دارید درستی حرفهای خود و نوع دیدگاه هایتان را ثابت کنید ) . رها کنید . به سطحی از نگرش برسید که بتوانید در مقابل این رفتارها و افکار و احساسات لبخند بزنید و درک کنید که طرف از چه جایگاهی این حرفها را می زند و در درون خودش چه زجری را متحمل می شود تا برای یک تائید و تشویق ساده اینکارها را بکند . رهایشان کنید .

    شما هر از گاهی تصمیم می گیرید که در بازی های این افراد شرکت نکنید اما باز یک حرف و تلنگر شما را وارد بازی می کند و سازماندهی زمانی شما می شود بازی وحشتناک نیست " . تو زود این بازی را شروع کرده ای . به سن تو و همسرت این بازی نمی خورد مال سن آنهاست . بگذار بازی کنند . رهایشان کن . خودت را بیرون بکش .


    به قول قدیمی ها یک گوش در و یک گوش دروازه

  15. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 08 خرداد 89)

  16. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: شما بودید چه کار می کردید؟

    تا زمانی که شما در زندگیتون و در پی گیری مشکل زندگیتون قاطعیت نداشته باشید کاسه همین کاسه و آش همین آشه و خودتون رو برای آسیبهای جدی تر آماده کنید .

    چرا برنامه ریزی و جدی بودن برای زندگی را در حد تئوری می دونید ؟ این نگرش یعنی انفعال .

    شما نه می توانید او را تغییر دهید نه لازمه دنبال چنین چیزی باشید ، در واقع شما لازمه در مورد نگرش خودتون به فکر تغییر باشید به این سمت که برای زندگیتون برنامه حساب شده و دور اندیشانه بریزید و دریابید که این مهمه و بعد هم بدانید که عملیه . و در مورد این خانم مثلاً روند را به سوی کم کردن رابطه و یا قطع اون ببرید ( بسته به بررسی دقیق و عالمانه وضعیت و عواقب ) و یا تعیین قوانینی که حتماً در رابطه باید به آن پای بند باشند در غیر این صورت اعلام کنید معذورید از رابطه ( ابتکار عمل در دست شما باشد ).

    وقتی شما در بازیهای او شرکت نکنید ، یعنی نه اعتنایی به حرفهایش کنید ، و نه اجازه روند مداخله ای در برنامه های زندگی شما داشته باشد ، بنا به آنچه اشاره داشته اید قهر خواهد کرد ، قهر او باید نتیجه دلخواه شما باشه ، چون خودش رابطه را کاهش داده یا قطع خواهد کرد .

    الآن مهم اینه که شما بدانید این روند برای زندگی شما آسیب زاست و لازمه قاطع باشید و بیان اینکه قاطعیت شدنی نیست ، نشانه ضعف و انفعال است نه یک قانون ،در این صورت ضعف قاطعیت خود را برطرف سازید ، اگر مایلید آرامش در زندگی داشته باشید و خود و فرزندانتان آسیب نبینید .

  17. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 02 خرداد 89)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اسفند 90 [ 18:20]
    تاریخ عضویت
    1387-11-21
    نوشته ها
    182
    امتیاز
    3,780
    سطح
    38
    Points: 3,780, Level: 38
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    96

    تشکرشده 91 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شما بودید چه کار می کردید؟

    دست آقای سنگ تراشان با این سایت مفید و این اعضای باتجربه و خوب درد نکنه.
    من که به شخصه از وقتی با شماها آشنا شدم تجربه های بسیار جدید و مناسبی رو یاد گرفتم. خانم آنی عزیزم (که دوستی با شما را مایه افتخارم می دانم ) شما فرموده اید رهایشان کنم آیا با قطع رابطه در مورد من موافقید؟ ببینید من و شوهرم چندین ماه این طعنه ها را تحمل می کنیم و از کنارش می گذریم اما هر آدمی یک حد بردباری داره (تو رشته ی ما بهش می گویند ظرفیت قابل تحمل) ما هم بالاخره از اینهمه رفتارهای منفی و فحشها خسته می شیم. من کارشناسی ارشد دارم از ترس اینکه مبادا من دکترا قبول بشم چند وقتیه رفته به همه اطرافیانمون گفته اصلا دخترشو خوب تربیت نکرده دلیلش رو هم گفته از بس مامانش سرش تو درس و کتابه!!!!!!!!!!!!!!جالبه وقتی از مدیر مهدش در مورد بچه ام سوال کردم می گفت جزء بهترینهاست!!!خب دوستامونم اونو می شناسند اما در هر حال اگه دخترم کوچکترین اشتباهی بکنه خواه ناخواه ذهنشون به حرفهای این خانم کشیده می شه و این منو نگران کرده. ادعا می کنه که بچه خودش که الان 24 سالشه اهل درس و کتابه و خلافی نداره جالبه اون سال 6 ام لیسانسه و هنوز اندازه کاردانی هم پاس نکرده (البته خود بچش ادعایی نداره این خانم همش بزرگش میکنه)
    حقیقتشو بخواهید من خسته شدم هر روز دارم حرص حرفهاشو به مردم می خورم. نمیدونم قطع رابطه درسته یا نه؟(گرچه الان حرف رو زده خودشم قهر کرده!!) این خانم همش به زمین و زمون جلوی دخترم فحشهای بسیار رکیک می ده و وقتی به آرامی اشاره می کنیم که بچه داره گوش میده با صدای بلند چندین مرتبه با چاشنی بیشتر فریاد میزنه. کلا تن صداش بالاست، داد که میزنه همه همسایه ها هم میفهمند!
    فرشته مهربان عزیز:
    وقتی با بی اعتنایی از کنار حرفهاش می گذریم سعی میکنه بدتر بکنه یعنی مثلا میدونه ما با مادر شوهرم اینها رفت و آمد نداریم در هر برخورد از اول تا آخرش صدبار از اونها تعریف می کنه(جالبه بقول شوهرم به خون اونها هم تشنه است اما در حضور ما اینها رو میگه. با پدر شوهرم کینه چند ساله داره و همش با هم به طعنه و کنایه صحبت می کنند). بخدا خسته شدم کاش ذهنمو می تونستم ازش آزاد کنم و به کارهای خودم بپردازم هر چند دارم با راهنمایی های شما و خانم آنی و سایر دوستان این کار رو تمرین می کنم.

  19. کاربر روبرو از پست مفید ویونا تشکرکرده است .

    ویونا (شنبه 08 خرداد 89)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.