چگونه از دور روی فکر کسی اثر بگذاریم؟

[ar_arc_f]

با سلام خدمت دوستان!
نگاه شما به زندگی و کار های روزمره تان چطور است؟
دنیا رو چه جوری می بینی؟ فقط مجموعه ای از مواد که در کنار هم قرار دارند؟ یا تصویری کامل تر از این؟ بله درسته! منظورم تصویری از ترکیب عوامل متافیزیکی و عوامل مادی. این نوع نگاه به جهان باعث میشه که انسان بتونه از توانایی های فرامادی خودش خیلی درست استفاده کنه و اونا رو در جهت اهدافش به کار ببنده.
یکی از این توانایی ها تله پاتی یا ارتباط فکری از فاصله است که خیلی می تونه در زندگی به آدم کمک کنه.
بر اساس آخرین یافته های دانشمندان مغز انسان با فکر کردن بر روی هر مطلب یک فرکانس خاص در فضا منتشر می کنه که این فرکانس برای فکر های مختلف فرق می کنه و می تونه قوی یا ضعیف باشه و مثل تمام امواج مغناطیسی این فرکانس هم روی چیز های مشابهش یعنی مغز دیگر افراد تاثیر می ذاره و اونا رو به فرکانس خاصی می بره. جالبه بدونید که این فرکانس در تمام کهکشانها انرژی ثابتی داره یعنی وقتی شما به موضوعی فکر می کنید فرکانس ثابتی به تمام کاینات ارسال می کنید که روی کل هستی اثر می ذاره.
این موضوعات پایه متودی به نام تله پاتیه که در اون با روشی آگاهانه به مغز فرد دیگری فرکانس خاص و در نتیجه فکر خاصی رو تحمیل می کنن.
چند مثال:
تا حالا شده وقتی به یک نفر فکر می کنید، یا sms ش بیاد یا زنگ بزنه؟
شده وقتی با کسی صحبت می کنید همزمان هر دوتون یه چیز ثابت رو بگید؟
شنیدید می گن - دل به دل راه داره-؟
یا مثلا به ارتباط روحی بین یک مادر و فرزند پی بردید؟ وقتی که فرزند اتفاقی براش میفته مادر نگرانه و مدام به همه چیز شک می کنه!
این ها چند مثال پیش پا افتاده در زندگی روز مره است. صد ها مثال دیگه می تونه دلیل این اتفاق بین دو مغز یا چند مغز در آن واحد باشه که هنوز مکانیسم دقیقش ناشناخته است و فقط با روش های خاصی می تونیم از اون استفاده کنیم.
من در این زمینه کتال تاثیر از فاصله نوشته پل ژاگو رو توصیه می کنم. البته در این قست از اطلاعات دیگه هم براتون می نویسم.
ولی دوست دارم شما عزیزان اگه در این زمینه اطلاعات یا تجربیاتی دارید حتما در این پست برامون بنویسید تا هممون بتونیم از این قدرت خدادادی استفاده کنیم.
خیلی ممنون!

[آرزو]

با تشکر از شما بله این اتفاق برای من افتاده اما هرگز نتونستم بر کسی اثر بگذارم فقط میتونم حدس بزنم.

[no1]

سعی می کنم کتابی که گفتی رو پیدا کنم.
برام پیش اومده که نا خودآگاه با یه شخصی که ازم دوره یه حس رو داشته باشیم .به هم فکر کنیم و ...اما هر وقت سعی کردم بطور خود آگاه این کار رو بکنم موفق نشدم.مطمئنا روشهای خاص داره.دوست دارم اطلاعات بیشتری که گفتی رو بخونم

[no1]

در اوایل قرن نوزدهم پدیده های فیزیکی تازه ای کشف شدند که توسط فیزیک نیوتنی قابل توجیه نبودند.کشف پدیده های الکترومغناطیسی و تحقیقات مربوط به آن مفهومی را تحت عنوان حوزه یا میدان مطرح نمود.حوزه چنین تعریف شد:شرایطی در فضا که استعداد تولید نیرو را در خود داراست.علم مکانیک نیوتنی توضیح ساده ای در مورد تاثیرات ذرات مثبت و منفی مثلا پروتنها و الکترونها ارائه می داد.یعنی معتقد بود که دو ذره همانند دو جرم یکدیگر را جذب می کنند .اما مایکل فارادی و جیمز ماکسول به کار بردن مفهومی بنام حوزه را مناسب تر یافتند و اعلام نمودند که هر بار الکتریکی در اطراف خود نوعی تاثیر ایجاد می کند و تحت چنین شرایطی بارالکتریکی مخالف در صورت حضور نیرویی را دریافت می کند.بنابراین مفهوم تازه ای خلق شد.بدین معنی که کیهان مرکب از حوزه های انرژی است که نیروهای تاثیرگذار بر یکدیگر را بوجود می آورند.دفعتا چارچوبی علمی پدید آمد که در قالب آن قادر گشتیم برخی از تواناییهای خود را توضیح دهیم.قابلیتهایی چون تاثیر گذاری بر یکدیگر از فاصله دور از طریق ابزاری بجز سخن گفتن یا دیدن.اینکه گوشی تلفن را برداریم و پیش از سخن گفتن با تماس گیرنده دریابیم که او کیست تجربه ایست که اکثر ما داشته ایم.معمولا مادران بدون اطلاع از موقعیت فرزندشان از اینکه او دچار مشکل شده است مطلع می گردند.این نمونه ها توسط تئوری حوزه به توضیح در می آیند.یکصد سال پس از آنکه فیزیکدانان به این حقایق پی بردند یعنی طی پانزده بیست سال اخیر بیشتر ما جهت توجیه درگیریهای شخصی مان با دیگران از این مفاهیم تازه استفاده می کنیم و خود را به عنوان موجوداتی مرکب از حوزه های انرژی می پذیریم.بدون دیدن کسی یا شنیدن صدای او حضور فردی را در اتاق حس می کنیم(تاثیر متقابل حوزه ها)،از ارتعاشات خوب و بد دیگران سخن به میان می آوریم و از فرستادن انرژی به سوی دیگران یا خواندن افکار آنان گفتگو می کنیم.به محض ملاقات غریبه ای بدون شناخت قبلی از احساس خود نسبت به او آگاه می شویم و در می یابیم که در آینده با او رفاقت خواهیم کرد یا برخورد.دلیل این آگاهی را می توان با توضیح تعادل یا عدم تعادل در تاثیرات حوزه انرژی توضیح داد.
برگرفته از کتاب hands of light:a guide to healing through the human نوشته باربارا ان برنن

[مدیرهمدردی]

سلام
بی شک نیروهای فراروانی و ... وجود دارد.
اما اثبات و بررسی آنها در حوزه تحقیقات علمی قرار نگرفته است و هیچ تحقیق اثبات شده ای در این زمنیه را حداقل من ندیده و نشنیده ام.

[ar_arc_f]

سلام!
بر اساس قولی که داده بودم در این قسمت به توضیح یک روش کلی و عملی برای تله پاتی می پردازم.
البته این کار به تمرین زیادی نیاز داره و با یک بار و دو بار نمی شه به نتیجه دلخواه دست پیدا کرد.
کلا شما در هنگام ارتباط فکری با هر کس به اندازه قدرت اراده تون در کار های روزمره می تونید کم یا زیاد روی افراد تاثیر بذارید.
این تاثیر بسته به قدرت فرستنده اون می تونه از یک وسوسه فکری در گیرنده برای انجام کاری باشه تا انجام عمل یا شاید فکر کردن گیرنده به یک موضوع خاص.
هی چه که باشه لازمه شما حتما اراده و تمرکز قوی و لازم برای کار رو داشته باشید. برای اراده کار هایی مثل روزه گرفتن خیلی مفیده و برای تمرکز مثلا تمرین خلا فکری می تونه مفید باشه که فعلا توضیج نمی دم.
خوب دیگه کار رو شروع کنیم.
فردی رو در نظر بگیرید!
از همین لحظه که تصویر فرد در ذهن شما شکل می گیره و به اون فکر می کنید ذهن شما به طرز عجیبی با اون فرد کانکت می شه.
در اصل شما به طور ناخوداگاه اون فرد رو مجبور به فکر کردن به خودتون یا موضوعی که دارید بهش فکر می کنید کردید.
حالا فرد گیرنده از بین هزاران فکری که در هر دقیقه به ذهنش القا می شه یکیشو واضح تر می بینه و براش مهم تر میشه.
اگه در همین مرحله کار رو تموم کنید امکان از بین رفتن سریع اثر در گیرنده خیلی بالاست. در اینجا کاری که شما می کنید باید تمرکز روی تصویر فرد باشه ( به مدت 10 الی 20 دقیقه) تا بتونید اثر نسبتا پایداری بر طرف مقابل بذارید. البته منظور از تصویر ذهنی فرد فقط یک عکس نیست بلکه منظور قرار گرفتن ذهن شما در فضای احساسی اون فرده انگار که مثلا شما الان دارید در کنار اون قدم می زنید یا با هم حرف می زنید. یعنی ترکیبی از تمام اطلاعات شما از فرد اعم از صدا و تصویر و حرکات خاص و اخلاقیات و ... .
در این مرحله که مرحله نهایی کاره شما با احساسات آمرانه فرد مقابل رو به کاری وادار کنید. مثلا به او امر کنید که به شما فکر کند. یا به شما تلفن کند. شاید در مراحل اولیه موفق نشید ولی با چند بار تمرین در هفته حتما به نتایج خوبی دست پیدا می کنید.
منتظر مطالب بعدی در این زمینه باشید.
تا دیدار بعد خدا نگهدار!
یادتون باشه که دل به دل راه داره!

[آرزو]

عجببببببب!!!!!!!

[no1]

البته فکر نمی کنم به این سادگیها هم باشه چون ممکنه یه نفر که مثلا به شخص دیگه ای علاقمنده ساعتها بطور مداوم با تمرکز به اون فکر کنه ولی طرف مقابلش اصلا هیچ فکری درباره اون نکنه.
خدمت آقای مدیر هم عرض کنم که اونقدر که شنیدم تحقیقات در این رابطه تو کشورهای دیگه انجام می شه به نتایجی هم رسیدند ولی نه مسئله قاطعی که اعلان عمومی بشه.من فکر می کنم با توجه به کنجکاوی روز افزون بشریت درباره معنویت در آینده بیشتر به تحقیق در این حوزه پرداخته بشه.چون بالاخره یه عده هم هستند که دوست دارند باورهای مذهبی رو از نظر علمی اثبات کنند.
این مسئله با اعتقادات اسلامی ما تناقض نداره.شما می دونید که ما تو تصاویری که از ائمه می کشیم هاله ای نورانی دور سرشون می کشیم.یا از بزرگانمون با چهره نورانی یاد می کنیم.البته دیدن این نور شاید برای همه و در هر شرایطی مقدور نیست ولی ما حقیقتا دارای جنبه انرژی هم هستیم.عرفای ما انسانهایی عادی بودند که بواسطه ی توفیق الهی که نصیبشون شد بعد از گذراندن ریاضتها و عبادتهای طولانی به مقامی می رسیدند که قادر به انجام کراماتی بودند که فقط از نظر متافیزیکی و مطالعه نیروهای غیرمادی انسان قابل تحلیله.توانایی تله پاتی هم از این دست مسائله که برای بدست آوردنش باید تمرینات خاص داشت.

[no1]

http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=114
یه تاپیک قدیمی حاوی نظر آقای مدیر.ما هم اطاعت می کنیم

[aypara]

بچه ها اگه سايتي سراغ دارين كه راجبه تله پاتي مطلب خوب و علمي داشته باشه بهم معرفي كنين.