سلام به همه دوستان مهربون مشکل من از اون جایی شروع شد که بی جهت حرف یه دوست نارفیق و گوش کردم و از خطی نااشنا به همسرم اس ام اس دادم این در حالی بود که من اصلا به هسرم شک نداشتم و در کمال تاباوری دیدم که همسرم بعد از کمی اصرار من جواب داد البته به قول خودش می گفت می خواستم بدونم طرفم کیه اولا شب که میومد اس ام اس هایی و که خودم بهش داده بودم به من نشون می داد اما چند شب بعد اس ام اس ها رو پاک می کرد و می گفت نه دیگه چیزی نفرستاد در حالی که طرفش من بودم و من می دونستم از صبح چند تا اس ام اس دادم بعد ها می گفت فقط می خواستم بهش کمک کنم نه چیز دیگه اما از همون موقع من بهش شک کردم دیگه کوچکترین اعتمادی ندارم همش فکر می کنم با کسی رابطه داره و مثل اون موقع دروغ می گه. خودم می دونم که کار اولم اشتباه بوده اما خب شد و حالا من به اینجا رسیدم که کوچکترین اعتمادی بهش ندارم این در حالیه که همسرم خیلی مذهبیه به همین خاطر می گم در کمال ناباوری دیدم که جواب داد به من بگید چطور بفهمم همسر پاکه چجوری دوباره بهش اعتماد کنم و از این همه استرس و اضطراب خلاص شم با این بی اعتمادیها هم دارم خودم و عذاب می دم هم اونو می ترسم این قدر بهش گیر بدم که اگرم کاری نمی کنه بره بکنه می ترسم زندیگم و هم از دست بدم ما 7 ساله ازدواج کردیم و یه پسر 4 ساله دارم کمک کنید چه کنم از همه ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)