جرا invisible ؟ چرا available.؟.....

[سارا بانو]

سلام به همه دوستان تالار:

به نظرم عنوان بسیار گویاست ولی دلم می خواست اینجا گفته بشه و ببینیم دقیقا هرکس چه برای invisible بودن چه برای available بودن خودش چه دلایلی داره .....
و یا گاهگاهی که احساس می کنه به قولی چراغ خاموش بیاد یا چراغ روشن!!!
من خودم خیلی بهش فکر کردم و فکر می کنم کاملا دلایل جالب و منحصر به فردی خواهد داشت...وقتی دلایل همدیگر رو بشنویم....
علت اینکه اینجا گذاشتم چون به نظرم جز مسائل تالار می شد ..منتها از دید عمیقتر به مسئله نگاه کنیم و هرکس بعد از بیان دلایل انتخاب خودش برای چراغ خاموش یا روشن بودن احساس خودش هم در رابطه با موضوع بیان کنه....
به نظر من یافته های جدیدی به انسان می ده که حتی میشه به واسطه اون گوشه هایی از ذهن خودمونو بشناسیم...
البته اگر دوستان همکاری کنند....

با تشکر..
سارا

[gole maryam]

سارا اول از همه خودت شروع کن دلایل روشن بودنتون رو بگید تا بقیه دوستان هم به جمعمون بپیوندند

[ani]

سلام سارا خانم عروس گل تالار همدردی

سارا از وقتی عروس شدی سئوالهای سخت سخت طرح می کنی اااااا. ( البته قبل از عروسی هم دختر شیطان و بلایی بودی ،صندلی داغ و سئوالهایی که طرح می کردی را فراموش نکرده ام )

دوست دارم که بدانی در رابطه با پاسخگویی صادقانه به این سئوال حسن نیت دارم اما انگیزه و ذوق لازم را ندارم .

از شوخی که بگذریم

یادم می آید برای اولین بار چند ماهی بعد از عضویتم وارد کنترل پنل خودم شده بودم و آنجا شروع به بازی کردم . هی تیک زدم و هی تیک برداشتم تا نفهمیدم که چی شد و من نامرئی شدم مدتی بی سرو صدا گذشت کسی از ما نپرسید : جرا invisible ؟ چرا available.؟.....

تا اینکه یک روز آقای ابراهیمی پیامی به من دادند و پرسیدند : چه جوری نامرئی شده ای ؟! به من هم یاد بده !!!!( خاطرتان هست آقای ابراهیمی )

من هم قسم و آیه که آقای ابراهیمی نمی دانم و بلد نیستم چه جوری این بلا به سرم آمد و اتفاقا به یادم هست که یک بار به ایشان گفتم از خانم دکتر بپرسید ایشان بلد است .

آقا از من قسم و آیه که به خدا بلد نیستم طی یک عملیات اکتشافی به این امر مبتلا شده ام و ....

خلاصه این جریان ادامه داشت تا یک رو ز ناظم السفرا ( کیوان محترم ) را امداد غیبی تشخیص دادم و بعد از مدتها نامرئی بودن به کمک کیوان از آن وضعیت خلاص شدم .

از آن روز مبتلا شده ام به درد مرئی و نامریی بودن . بیشتر وقتی به علت آن فکر می کنم احساس لذت می کنم . حس قایم باشک دارم . حس جالبی است .

[حسین پور]

با سلام..

rsrs1380عزیز به نظرتان این مسئله اهمیت شناختی یا موردی دارد که آن را مورد بررسی قرار دهیم؟!!!

به هر حال تجسس در امور دیگران زیاد توصیه نمی شود.

موفق باشی.

[سارا بانو]

سلام:

خب دوستان عزیزم در تالار همدردی ....
این تاپیک برای من جذابیت جالبی داره و علی رغم نظر نقاب با همه احترامی که برایشان قائل هستم به نظر من می تواند خیلی با مفهوم باشد و چه بهتر است انسان قبل از پست عمومی یا به طور کامل به همه جوانب امر بیاندیشد و یا اگر ابهام دارد بپرسد تا اصل حال معلوم بشه...نظر شما رو در کمال احترام می پذیرم ...همین ارسال شما برادر خوبم برای من بسیار بسیار جالب و آموزنده بود..ممنونم...

گل مریم عزیزم چشم...خوشبختانه آنی عزیزم شروع کردند و چقدر برای من متن ارسالی ایشان جالب بود....
ممنونم آنی عزیزم....متن شما برای من یافته های جالبی داشت...

و اما شاید بهتر باشه قبل از جواب خودم کمی قضیه رو باز کنم و البته از تحلیلات سایر دوستان بسیار خوشحال میشم..چه موافق چه مخالف....

یادمه روز اولی که چشم به این دنیا باز کردم هیچ کس منو نمی شناخت ...وجود من وابسته به دستان پدر و مادر من بود ..آنها بودند که برایم نام کاربریم را انتخاب کردند و من تبدیل شدم به موجودی که شیر مادر و جان پدر را به وجودم پیوند می زدم و روز به روز بزرگ می شدم..ان روزهای اول حیات ..1 ماهگی..2ماهگی.....6 ماهگی...یک سالگی....من موجودی بودم مثل هزاران انسان اطرافم که به تعبیری امروزی invisible بودم ..هویت و شخصیت من وابسته به اصل و ریشه من بود و چه بسا من یا خوش شانس بودم و ریشه و اصل خوش نامی داشتم یا بدشانس بودم و شجره نامه ای بد..ایا در بروز آنها من مقصر بودم؟
تا مدت ها invisible بودن شخصیت کودکان همراه من بود چون مرا همراه پدر و مادر و خانواده ام به شما ر می اوردند..کم کم گذر زمان انقدر مرا بزرگ تر کرد که سعی کردم خودم را تبدیل به موجودی به اصطلاح available کنم...کم کم بزرگ شدم ..آنقدر که یاد گرفتم چطور کامپیوترم را خاموش و روشن کنم ..انزمان نمی دانستم انسان دو بخش است ....دو بخش روشن و خاموش...

وارد تالار شدم و از همان ابتدا کنجکاویم را بر سر کنترل پنلم خالی کردم و چقدر برام جالب بود که با اینکه در تالاری وارد شدم که هیچ کس مرا نمی شناسد باز در انجا مجاز بودم..available باشم یا invisible ؟چرا...

بارها به این سوال فکر کردم چرا در جایی که هیچ کس هیچ کس را نمی شناسد این ایکون قرار داده شده است..
براستی چرا؟

دوست دارم اگر صلاح می دونید نظرتون رو بشنوم تا ادامه بدم...

چرا؟

[حسین پور]

سلام:


چرا؟[/color]

سلام

بخاطر اینکه توجه عضوی را به خود جلب کند و آن عضو با ایجاد تاپیکی در جست و جوی حقیقت کاملا روشن باشد ولو با لحنی خاموش/

rsrs1380 عزیز چرا با محتوای تاپیک شما مخالفت کردم؟؟

ما در روان شناسی اصلی داریم که ترجمه فارسی آن در واقع می شود ""ابهام گرایی""

ابهام کارکرد مغز را دچار مشکل ساخته و تمام انرژی مغز را صرف حل مسئله و در نتیجه خستگی و عصبانیت خواهد شد.

و همان گونه که ابهام زدایی در این تاپیک بسیار طول خواهد کشید و هرکس نظر شخصی دارد که نظرات شخصی هم قابل تعمیم به ابهامات ذهن شما نیست... بنابراین صلاح نمی دانم ذهن خود را بیشتر درگیر چنین مسئله ای سازید.

بهتر است انرژی را صرف رویکردهای مثبت و سازنده دیگری سازید...

این دلیلی بود که خواستم در پاسخ بگویم تا خدایی ناکرده اعضاء و شما از سخنان من سوء برداشت نکنید.

موفق باشید

[بالهای صداقت]

سلام
این روزها می بینی یهو مینویسه 7 نفر مخفی

بعد یکی یکی پست های این هفت نفر دیده میشه

مثل ....

[arix]

من!

[بالهای صداقت]

مدیران اگر مخفی می آیند به خاطر استفاده از ابزارهای مدیریتی و ویرایش پستها و رصد ip ها و ... است

تعجبم از اونهایی است که شهامت و شجاعت available ----دیده شدن ( موجود بودن) -----را ندارند و خود را مخفی می کنند