نوشته اصلی توسط
saeed.m007
از لطف "نقاب" و " بالهای صداقت" عزیز جدا ممنونم.
"یک ساعت فکر کردن ، بهتر از 70 سال عبادت است." جمله ای از امیرالمومنین، علی علیه السلام است.
راهنمایی نقاب خیلی زیبا بود. نمی خواستم در این مورد صحبت کنم. راستش همه مشکل من سر همین تردید و دو دلی در ناهمخوانی احتمالی در مسائل مذهبی و احیانا خانوادگی است و الا از اینکه روزی چند بار از ایشون "نه" بشنوم ناراحت نمیشم.
حالا یک سوال به ظاهر مسخره: به نظر شما، اخلاقی هست که بی خیال ایشون بشم؟ تا یکسال پیش تقریبا واضح بود که به من علاقه ای ندارند اما الان حدود یکسال هست که فکر می کنم رفتارشون نشانه های زیادی از علاقه داره. حالا چیکار کنم؟ برم با ایشون صحبت کنم و با اطمینان نه بشنونم یا بگویم و یا اینکه از الان بگم نه؟ دلم نمیخواد با احساسات ایشون بازی کنم. راستش در طول این مدت، از طرف خانواده چند دختر خانم به من پیشنهاد شد اما من اصلا درباره هیچ کدام حتی فکر هم نکردم. حتی می گفتم که آنها هم ادامه ندهند. چون به خودم اجازه نمیدم تا وقتی این پرونده رو به طور کامل نبستم، با احساسات کسی بازی کنم. جدی جدی میگم.
شاید واقعا بهترین کار اینه که اصلا به ازدواج فکر نکنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)