اگر از فحوای کلام ، نوع نگاه و نظر بعضی دوستان را در بعضی تاپیکها درست دریافته باشم ، نکاتی را قابل عرض می دانم .
هیچ جا ندیده ایم که اعیاد مذهبی جایگزین عیدی ملی اعلام شود ، بلکه اعیاد مذهبی جای خود را داشته و هویت مستقل دارد .
با آن که بررسی علمی و کارشناسی تعطیلات طولانی نوروز را موجب ضررهایی برای جامعه ، بخصوص از بعد اقتصادی می داند که مخصوصاً در تعاملات جهانی . تعطیلات رسمی تقریباً 5 روزه و معلق بودن کار در بقیه روزهای نوروز در شرایطی که بازارها و امور جهانی در این زمان فعال است و ما بی ارتباط با آن هستیم ضررهایی را موجب می شود ( که بحث اصلی ما نیست ) با این وجود تطیلات سر جای خود مانده چه رسد به اصل عید .
گرامیداشت اعیاد مذهبی که شاخص آنها ، فطر و قربان و غدیر است نیز توجه دینی مردم بوده و هست و با یک مطالعه دقیق در تاریخ و یک نگاه منطقی می یابیم که اسلام یک دین جهانی عرضه شده ، بعنوان کاملترین دین و نبی اکرم صلوات الله علیهم مأموریت الهی داشته که آنرا به تمام جهان ابلاغ نماید ، چنانکه در فاصله صلح حدیبیه تا فتح مکه نامه هایی در این راستا به سران کشورهای مختلف می نویسند و اتفاقاً همه با احترام و دیپلماسی با آن برخورد می کنند الا خسرو پرویز در ایران .
این اشتباه است که اسلام را عربی بدانیم و اگر اسلام از عربستان ظهور نمی یافت ضعف فرهنگی و اعتقادی عرب را هیچ علاجی نبود ( به خاطر نژاد پرستی و ... آنان ) چنانکه در خود قرآن است که اگر قرآن بر عجم نازل می شد ، عرب ایمان نمی آورد ، پس اسلام در عربستان ظهور یافت که با جاهلیت و قومیت گرایی و تعصبات نژادی و ... عرب مبارزه کند ، پس اگر عربی بود که باید آن جاهلیت را تأیید کرده و وارد دیگر نقاط جهان می کرد که چنین نبود . آیا ندیده ایم که پیامبر در طول 23 سال چه رنجها و شنکنجه ها و خون دلها خورد از همین اعراب به خاطر همین دین ؟!!!
و اما ورود اسلام به ایران :
همه می دانیم که اولین و برجسته ترین شخصیت ایرانی که از شاهزادگان تحصیلکرده ی ساسانی بود و در پی حقیقت ، از دین زرتشت فاصله گرفته و مسیحی شده بود ، با شنیدن اخبار اسلام ، تاج و تخت و اشرافیت و ناز و نعمت را رها و راهی عربستان شده و نزد پیامبر می رود و با دین اسلام آشنا شده و مسلمان می شود و از اصحاب خاص پیامبر اسلام صلوات الله علیه می گردد و در ایمان و تقوی چنان پیش می رود که پیامبر در وصفش می فرمایند : " سلمانٌ منا اهل البیت " .
اگر تاریخ را خوب مطالعه کرده باشیم (و البته برای اطمینان با مطالعه منابع غربی ) حمله اعراب به ایران را در پاسخ سیخونک زدنها و حمله های هر از گاهی ایران به اعراب در مرزها و عمدتاً به وسیله دولت دست نشانده " حیره " ( مرزبان ایران ) خواهیم دید و اما عامه مردم ایران که از ظلم طبقاتی زیستن و محرومیتهای ناشی از آن اخبار اسلام و شعائر آن را شنیده بودند و گزاره های آیین اسلام را درست برعکس سیستم طبقاتی کشور خود یافتند برای مثال کسب سواد و به عبارتی تحصیلات فقط خاص طبقه اشراف و دبیران بود و عامه مردم که اکثریت جمعیت جامعه هم بودند حق تحصیل نداشتند و اگر کسی خلاف آن عمل می کرد مجازات می شد را در مقابل " اطلبوالعلم من المهد الی الالحد " اسلام دیدند ... و سفارشات قرآن برای کسب علم نیز و یا ملاک برتری در اسلام که تقوای بیشتر بود ( آن هم نزد خدا ) را مقابل تضاد طبقاتی جامعه ساسانی می دیدند تا جایی که کسی اجازه خارج شدن از طبقه پایین تر و ورود به طبقه بالاتر را نداشته و ملاک برتری را در طبقه ممتازه بودن می دیدند . و آموزه های دیگری که مجال طرح آنها نیست .باعث شد که با ورود لشکر مسلمانان ،سربازان ساسانی نه تنها انگیزه ای برای مقابله نداشته باشند و تسلیم شوند بلکه مردم هم با آغوش باز به استقبال آمدند و مسلمان شدند و تنها بخشی از شمال ایران که محل شاهزاده های فراری ساسانی شده بود( به خاطر موقیعت محیطی سختش ) ، کمی ( یک قرن ) بعد با اسلام آشنا شده و آنرا پذیرفتند .
از نظر دور نداریم که همواره معصومین علیم السلام با نژاد پرستی عرب در مقابله بودند و با اینکه اسلام را به نام خود مصادره کنند برخورد می کردند ( که آوردن مستنداتش از حوصله بحث خارج است ) . با این اوصاف زیبنده نیست که ما به عنوان مسلمان و پیرو ائمه معصوم علیهم السلام نژاد پرستی اعراب را دامن زده و اسلام را به اعراب گره بزنیم و شعائر دینی و اعیاد مذهبی را مقابل هویت ملی قرار داده به گونه ای معترضه از آنها یاد کنیم ( این تقویت نژاد پرستی عرب است )
آتش و زرتشت :
آتش پرستی در آیین زرتشت نبوده و اساساً آیین زرتشت ثنویت نداشته و تأکید زرتشت بر محترم داشتن عناصر اربعه ( آب و باد و خاک و آتش ) هدفی را دنبا می کرد . بنا به آنچه در میان عامه مردم رواج داشت ، آنان هر پدیده و شیئی را حاوی چهار عنصر اصلی می دانستند و زرتشت با تأکید بر تقدس این عناصر ، به عنوان نعمات الهی توجه مردم به همه پدیده ها را از خداوند دانستن و محترم شمردن و شکر را به جا آوردن و ضایع نکردنش جلب کرد ( بنده تحقیقی با عنوان توحید و ثنویت در آیین زرتشت داشته ام که مرا به این نتیجه رساند ) اما به مرور زمان درست مثل ادیان غیر کامل دیگر ، در این آیین هم تحریف وارد شد و آتش پرستی علیرغم تعالیم زرتشت رواج پیدا کرد و این شرک در این آیین توحیدی بود . و یاد آوریم که با تولد پیامبر اسلام (ص) در میان معجزات مشهور ، خاموش شدن آتشکده فارس هم بود که هر چه تلاش شد دیگر روشن نشد . اسلام تنها با مظاهر شرک و خرافه و ظلم مخالفت کرده .
عذر تقصیر از اطاله کلام .....
علاقه مندی ها (Bookmarks)