RE: نداشتن هدف در زندگی
سلام
گفته ايد كه:مادر شوهرش با وجود اینکه خانم جا افتاده و کاملی هست نتونسته خواهر من رو به عنوان دخترش بپذیره. بهتره بدونيد اگر هر كسي نقش خودش رو داشته باشه زندگي بهتر مي شه هيچ جاي دنيا به شما نمي گن كه همان نقشي كه مي توني براي بچه ات داشته باشي بايد براي شوهرت هم داشته باشي .
يه جاي ديگه هم گفتي كه خواهرم مدام اون را با همکاران مرد خودش مقایسه میکنه و به زندگیش نمیرسه به نظر خودت مقايسه كردن تا به حال مشكل رو حل كرده ؟
ما حتي وقتي بچه هستيم هم با وجود انديشه كم خود از مقايسه كردن خوشمان نمي آيد چه برسه به اين كه وقتي بزرگ مي شيم. خواهرتان بايد نقاط مثبت شوهرش را هر روز به او بگويد با اين كار او در شوهرش احساس خوب بودن را ايجاد كرده ومشكل حل مي شه.
گاهي بچه ها براي اين كه توجه پدرومادر خود را جلب كنند لجبازي مي كنند و بيش از اندازه بازي مي كنند تا والدين به آنها توجه كند.نكته اي هم كه هست اينه كه گاهي وقتها لازمه كه ما هم مثل بچه ها بازي كنيم تا يادمون بمونه كه ما هم حق شاد بودن داريم و بتونيم با بچه ها ارتباط برقرار كنيم از آنجايي كه خواهرتان به زندگي نمي رسه باعث شده كه شوهر خواهرت به چيز ديگري رو بياورد مثل گیم بازی در اينجا خواهرتان مي تونه با او همراه بشه و براي نزديك شدن وارتباط بهتربا او گيم بازي كنه.
خواهرتان يا شوهرش بايد هر روز باهم حرف بزنند اون هم نه ، راجب به حرفهاي ديگران كه مي زنند بلكه بايد در مورد احساس هاي هم و نياز ها و علايق هم با هم صحبت كنند .
كنارتو در باران قدم می زنم
"چتــــر" برای چه؟!
خیـــــال كه خیس نمی شود
علاقه مندی ها (Bookmarks)