به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اسفند 88 [ 00:35]
    تاریخ عضویت
    1388-12-11
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    2,214
    سطح
    28
    Points: 2,214, Level: 28
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    زندگی کنار فرزندانی که تفاوتهای زیادی با هم داریم

    با سلام به همگی

    بنده پدری هستم حدودا 60 ساله و 4 فرزند دارم (3 پسر و 1 دختر) که هیچکدام ازدواج نکرده اند. با فرزندان کوچکم که 2 پسر 22 و 27 ساله اند و در حال تحصیل می باشند هیچ مشکلی ندارم .اما مشکل من با فرزندان بزرگم هست پسرم که فوق دیپلم بیکار و 30 ساله و دخترم که فوق لیسانس و 33 ساله هست و در شهرستان دیگری در یک شرکت مشغول به کار می باشد .من و همسرم با این دو فرزند مشکلات زیادی داریم .آن ها چون ازدواج نکرده اند تقریبا نیمه مستقل زندگی میکنند یعنی مثلا دخترم چند روز اول هفته را در محیط کارش در شهرستان هست و بقیه را با میگذراند و پسرم هم نیمی از وقتش را با دوستان و بقیه را با ما هست.و این هم زمانی هست که از بودن با دوستان خود خسته می شوند و ترجیح میدهند در محیطی ارام استراحت کنند و غذایی اماده بخورند.

    اما موضوعی که باعث ناراحتی ما میشود تفاوتی است که از نظر اخلاقی و مذهبی و شخصیتی با هم داریم یعنی اینکه انها کاملا به مسائل اخلاقی و مذهبی بی اعتنا بوده و همه این مسائل را زیر پا میگذارند و نسبت به مسائل اخلاقی هم بی توجه بوده و تا حدودی میتوان گفت که همین مسئله باعث شده که زیر بار مسئولیت سنگین ازدواج نروند که البته دلیل اصلی ازدواج نکردن این دو هم همین خصوصیات اخلاقی انها است یعنی داشتن غرور و تکبر بیش از حد و ناسازگاری و پرخاشگری و بی اعتنایی به مسایل اخلاقی است..من و مادرشان نمیتوانیم این وضع را تحمل کنیم و اگر به انها هم گوشزد کنیم و بخواهیم با انها حرف بزنیم و به قول امروزی ها دوست باشیم یا حرفهای ما رانشنیده میگیرند و یا با پرخاشگری و عصبانیت و قهر کردن جواب ما را میدهند که این هم هیچ فایده ای نداره و چندین بار هم تجربه اش کردیم و نتیجه نگرفتیم..


    خلاصه کلام من و مادرشان از بودن با این دو نه تنها خوشحال نمیشویم که ناراحت هم هستیم و چون از نظر رفتار و کردار و دیگر خصوصیات اخلاقی به هیچوجه شباهتی با هم نداریم (و هر رفتاری از اینها میبینیم باید حرف نزنیم و چیزی نگوییم چون در غیر این صورت دعوا میشود)و خودشان هم میدانند که با انها فرق زیادی داریم اما چون جایی بهتر از خانه ندارن و کس دیگری هم انها را تحویل نمیگیرد و ازدواج هم نکرده اند و تنها هستند باز هم می ایند .همیشه هم دم از استقلال میزنند اما استقلال را فقط مالی میدانند .ما هم اگر صاف و پوست کنده به انها بگوییم که با این اخلاق و رفتار خوب است که خونه خودتان(منظور خانه محل کار یا اینکه پسرم اتاقی برای خود بگیرد)دیگر با پرخاشگری شدید و حتی کلمات توهین امیزی از جانب انها روبه رو میشویم و خلاصه اعصاب همه را به هم میریزند یعنی اینکه نه ما میتوانیم انها را تحمل کنیم و نه انها میتوانند ما را تحمل کنند به زبان ساده تر یعنی همدیگر را قبول نداریم. اما به خاطر فرار از دلتنگی و تنهایی و یا به خاطر پیدا کردن جایی راحت با غذایی اماده باز هم به اینجا می ایند .




    به عبارتی انها در زندگی خود یه زندگی اروپایی کامل رو در پیش گرفتن و با گفتن این کلام که ما بزرگ شدیم و حق داریم که راه خودمان را برویم و هر کاری که دوست داریم بکنیم این راه را رفتند. و زندگی در پیش گرفتند که ما به هیچ عنوان ان را قبول نداشتیم . اما کاش اگر زندگی اروپایی را در پیش میگرفتن این را هم در نظر میگرفتند که مثل انها کاملا مستقل شوند نه اینکه نیمه مستقل باشند و با حضورشان و رفتارشان دوباره ما را پریشان کنند .


    خلاصه نمیدانم که با این وضع چه کنم و واقعا از این وضع خسته شدم و راهی هم به ذهنم نمیرسه .لطفا من را راهنمایی کنید.(توضیح اینکه من یک کارمند بازنشسته و همسرم هم یک پرستار بازنشسته هستیم).

  2. 2 کاربر از پست مفید marde khasteh تشکرکرده اند .

    marde khasteh (چهارشنبه 12 اسفند 88)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: زندگی کنار فرزندانی که تفاوتهای زیادی با هم داریم

    به نظر من همينقدر كه آنها هفته اي يكبار، (حالا به بهانه ي غذاي بي زحمت و استراحت در يك "محيط آرام") به شما سر مي زنند، خودش كلي جاي شكر دارد. حالا تفاوت هاي فرهنگي بماند.
    به نظر من همين بهانه را هم از آنها دريغ نكنيد.
    فكر كنيد اگر فرزندانتان مي رفتند و هيچوقت به شما سر نمي زدند، خوب بود؟ مطمئن باشيد كه آنها هنوز به شما نياز دارند كه پيشتان مي آيند. در غير اينصورت با وجود همين بگومگوهايي كه به آن اشاره كرديد، خيلي كمتر به شما سر مي زدند.
    پدر و مادر بودن، يك مساله ي فطري و انساني است و هيچ ربطي به مليت، جغرافيا، دين و ... ندارد. اگر آنها فرزندان خوبي نيستند، شما پدر و مادر خوبي باشيد.

  4. 3 کاربر از پست مفید mostafun تشکرکرده اند .

    mostafun (چهارشنبه 12 اسفند 88)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: زندگی کنار فرزندانی که تفاوتهای زیادی با هم داریم

    [align=justify]سلام دوست عزیز

    به تالار همدردی خوش آمدید.

    خوشحالم که یک عضو جدید به جمع این خونواده اضافه شده، مخصوصا شما که مطمئنا می تونیم خیلی از دانش و تجربیاتتون استفاده کنیم. و همچنین خوشحالم که امکانات این فضا در اختیار شما هم قرار گرفته تا با آموزش مهارت های مختلف سطح رضایت از زندگیتون رو بالا ببرید.

    و دوست عزیز، من در آرزوی روزی هستم که شما درخواست تغییر نام کاربریتون رو به مدیران بدید و ما شاهد باشیم که دیگه خسته نیستید و با انرژی و رضایت بسیار دارید از روزهای پربار زندگیتون جهت رشد و تکامل روزافزون بهره می برید.

    اما در مورد موضوعی که مطرح فرمودید:

    می تونم احساس شما رو درک کنم، و این حس شما رو که دلتون می خواسته فرزندانتون جهان بینی ای مشابه شما داشته باشند، و حالا که از این خواسته قطع امید کرده اید، کاسه صبرتون لبریز شده و خواستار استقلال کامل اونها هستید.

    در این شرایط راهکارهایی که به نظرم می رسن اینها هستند:

    1:: شاید شما هم مثل من اعتقاد داشته باشید که پروردگار ما هدف بسیار حیاتی و سنجیده ای از دادن "اختیار" به انسان ها داشته. و هرچند که پدر و مادر شدن مسئولیت بزرگی جهت هدایت فرزندان بر عهده انسان ها می گذاره، اما نمی شه انتظار داشت که اونها هم همون راه ما رو انتخاب کنند.

    وظیفه اصلی پدر و مادر تامین فضای سالم برای فرزندانه که در این فضا بتونن با آرامش هدف خلقت و زندگیشون رو کشف کنند و توانایی طی کردن این مسیر رو بدست بیارن.

    اما اگر شما این مهم رو برای فرزندانتون تامین کردید، دیگه با خودشونه که چه راهی رو انتخاب کنند.

    و شما در عین حالیکه نباید نسبت به آنها بی تفاوت باشید، خودتون رو هم نباید خیلی آزار بدید که چرا فلان انتخاب رو کردند.

    منظور اصلیم اینه که هیچوقت دست از حمایت و در صورت پذیرش، هدایتشون برندارید، اما در عین حال بدونید که شما نسبت به روان خودتون و همسرتون هم مسئولید و نباید آنقدر خودتون رو تحت فشار بگذارید که روحتون خسته بشه و نشاط زندگی رو خدای نکرده از دست بدید.

    پس خواهش من از شما اینه که فعلا تا جای ممکن تمرکزتون رو از عملکرد فرزندانتون بردارید و به خودتون و لذت های مادی و معنوی خودتون و همسرتون بپردازید، چرا که هرچه شما محکم تر و قوی تر و پرانرژی تر و شادتر باشید، خود به خود سایر اعضاء خانواده هم تاثیر مثبت خواهند گرفت. و بهتر می تونن زندگیشون رو اداره کنند.


    2:: و این فرزند کوچکتون اینطور فکر می کنه که اگر شما و همسرتون به خودتون بپردازید و رضایت بیشتری از زندگی داشته باشید و دیگه "خسته" نباشید، اونوقت همین حالت شما باعث تغییر رفتار فرزندانتون هم خواهد شد.

    چرا که اگر دقت کرده باشید اونها هم تحت فشار هستند و شاید خیلی از پرخاشگری هاشون بخاطر همین مسئله ست.

    مطمئنا اونها هم بابت بی کاری و ازدواج نکردن تحت فشار هستند (هرچند اعتراف نکنند) و همین امر پرخاشگری و ناهنجاری های رفتاری دیگه شون رو باعث شده، بنابراین سبک زندگی کردن شما و همسرتون می تونه خیلی از فشارها رو از اونها برداره و شما شاهد تغییر رفتارشون خواهید بود.


    بعلاوه این خطر برای دو فرزند دیگرتون هم وجود داره که از خواهر و برادر بزرگترشون الگو برداری کنند، و هرچه مقبولیت شما در خونواده بیشتر بشه، و هرچه اونها شخصیت و منش شما رو بیشتر تایید کنند، احتمال به خطا رفتنشون کمتر و کمتر می شه.

    3:: اما مسئله دیگری که باید بهش توجه داشته باشید این هستش که احتمال زیادی وجود داره که رفتارهای فرزندانتون برگرفته از تاثیری باشه که شما خودآگاه یا ناخودآگاه روشون گذاشتید.

    خیلی وقتها ما ناخواسته اطرافیانمون رو به راهی هدایت می کنیم که خودمون اصلا تایید نمی کنیم!

    پس سعی کنید ریشه ناهنجاری های اخلاقی فرزندانتون رو در نحوه تربیتی که داشته اند، و فضایی که درش رشد کرده اند جستجو کنید. و با برطرف کردن اونها، بدون اینکه انتظار تغییر فوری داشته باشید، زمینه رو برای مساعدتر شدن فضای منزلتون فراهم کنید.


    همراه با آرزوی روزهای شاد بهاری برای شما و خانواده محترمتون.


    [/align]

  6. 6 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (چهارشنبه 19 اسفند 88)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی کنار فرزندانی که تفاوتهای زیادی با هم داریم

    با سلام
    به نظر من اینکه شما وانمود کنید از بودن دو فرزندتون ناراحت هستید وضع رو خیلی بدتر میکنه و کینه و نفرت در هر دو طرف به وجود میاره. راهی که شما برای برقراری دوستی با فرزندانتون به کار بردید اشتباه بوده و باعث شده از هم دورتر بشید. این دلیل نمیشه چون بچه های شما بر طبق اعتقادات اخلاقی و مذهبی شما نیستند پس خیلی بد و ناپاک هستند.اصلا اینطوری فک نکنید اونا شما رو دوست دارن و دیگه این کلمه رو به کار نبرید که به خاطر خوردن و خوابیدن میان اونا دلشون برای شما تنگ میشه ولی وقتی با رفتار سرد شما مواجه میشن پرخاشگر میشن.
    قدم اول اینه که با صرف نظر گرفتن از هر اختلافی که بین اعتقادات شماست اونها رو فقط به خاطر فرزند بودنتون قبول کنید و از آمدنشون نشان بدید که خوشحال شدید
    دوم: شرایط را برای ازدواج هر دو محیا کنید مثلا سعی کنید غیر مستقیم با چند نفر آشنا بشن شاید به ازدواج کشیده شد
    سوم:اونها رو همونطوری که هستند قبول کنید نه اونطوری که خودتون میخوایید این خودخواهی هست.
    اروپا بچه ها میرن و یادی از والدینشون نمیکنن و تنهایی تو خونشون میپوسن ولی شما.قدر بدونید و دوست داشته باشید بدون هیچ دلیلی فقط عاشق بچه هاتون باشید میخواد کافر باشن یا یکتا پرست. وقتی عاشق شما و مرامتون بشن خود به خود دوست دارن مثل شما فکر کنن و زندگی. فقط کمی صبر لازم هست

  8. 3 کاربر از پست مفید همون شادزی تشکرکرده اند .

    همون شادزی (سه شنبه 18 اسفند 88)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اسفند 88 [ 00:35]
    تاریخ عضویت
    1388-12-11
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    2,214
    سطح
    28
    Points: 2,214, Level: 28
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی کنار فرزندانی که تفاوتهای زیادی با هم داریم

    با سلام و تشکر فراوان از تمام عزیزانی که به درددل اینجانب توجه نموده و راهنمایی کردند.

    البته بعضی از دوستانی که مطالبی را ارائه کردند شاید متوجه بعضی از واقعیات نشده اند کما اینکه عزیزی اینگونه نوشته اند که زمینه را مهیای ازدواج انها بکنید ،لازم به توضیح است که ما با پسرمان بارها و بارها در مورد ازدواج صحبت کرده ایم و به او قول داده ایم که تا میتوانیم او را کمک کنیم و حتی خانه و وسیله زندگی هم در اختیارش می گذاریم اما او به علت اینکه نمی خواهد مسئولیت قبول کند و می خواهد از هر قید و بندی ازاد باشد موضوع ازدواج را شدیدا رد می کند.

    یا در مورد دخترمان تا به حال خواستگاران خوبی هم داشته ولی او هم به علت اخلاق خاص خودش و تندخویی بیش از حد و ارجح شمردن خود نسبت به دیگران او هم ازدواج را قبول نکرده است .که در این مورد ما کاملا موضوع را به خودش واگذار کرده ایم.گو اینکه نقش ما در تمام موارد زندگی همین است یعنی در هیچ مورد نه مشورتی با ما می کنند و نه حرف ما را قبول دارند فقط مثل یک میهمان می ایند و می روند و حرفهایی که بین ما ردو بدل می شود موضوعات بسیار پیش پا افتاده و بی اهمیتی است .


    دوست دیگری نوشته بودند که عکس العمل شما نسبت به اخلاق و رفتار انها باعث شده که عصبی و پرخاشگر شوند باید بگویم که اصلا اینطور نیست .برعکس ما سعی میکنیم که در مدتی که نزد ما هستند ظاهرا هم که شده چیزی نگوییم که ناراحت شوند .و اتفاقا یکی از دلایل ناراحتی ما هم همین هست .یعنی مدام سکوت کردن و چیزی نگقتن برای اینگه دعوایی نشود و جو خانه ارام باشد که من این موضوع را قبلا هم بیان کردم .


    یک تشکر ویژه هم دارم از عزیزی به نام فیلوسارا که در جواب مفصل و کاملی که داده بودند تا حد زیادی بنده را راهنمایی کردند و یکی از علت ها را اینگونه نوشته اند که شاید محیط تربتی و پرورشی انها باعث این مشکلات شده باید بگویم که به دلیل عدم اشنایی با بعضی اصول تربیتی و یا به دلیل درگیر نشدن (مخصوصا از طرف خودم)و جنگ و اعصاب شاید اینطور بوده ولی نه صد در صد.خودتان هم می دانید الان طوری شده که فرزندان بیشتر از هر چیز تحت تاثیر دوستان و اجتماع هستند تا تربیت پدر و مادر که در این مورد هم سعی میکنند که در اجتماعی وارد شوند که دوست دارند و با کسی دوست شوند که اخلاقش به خودشان نزدیک هست البته نباید فراموش کرد که بعضی از خصلت ها و خصوصیات هر انسان فطری و ذاتی است و کاری به این حرفها ندارد و حتی بعضی از مواقع موضوعایی هم پیش می اید و به تقویت این حس نامطلوب که در فرد وجود دارد کمک میکند که این هم مثل اینکه یکی دیگر از بدشانسی های ما بوده است .


    به هر حال از توجه و راهنمایی شما عزیزان کمال تشکر و سپاسگذاری را دارم چه ان دوستان که شرلیط دقیق زندگی بنده را متاسفانه متوجه نشده اند و احتمالا خودشان وارد چنین جریاناتی نشده اند که عمق مسئله برایشان روشن شود و چه ان دوست عزیز که با راهنمایی خودشان و بیان بعضی از حقایق ما را مورد لطف قرار داده اند اما به قول ان دوست عزیز مثل اینکه چاره ای جز این نیست باید صبر کنیم و ببنیم که چه می شود و خدا چه میخواهد.

    سخنی است که می گوید دنیا دو روز است روزی با تو روزی در مقابل تو.روزی که با تو است غره مشو و روزی که در برابر توست صبور باش
    با تشکر

  10. 3 کاربر از پست مفید marde khasteh تشکرکرده اند .

    marde khasteh (سه شنبه 18 اسفند 88)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تفاوتهای رفتاری با شوهرم وازطرف دیگه بیکار شدنش
    توسط barana26 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 تیر 95, 00:00
  2. همسرم مشروب میخوره و تفاوتهای فرهنگی زیادی با هم داریم
    توسط یاسمن. در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 دی 94, 18:04
  3. تفاوتهای فاحش من وشوهرم...(عدم ارضای روحی)
    توسط مادلین در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 خرداد 91, 18:49

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.