سلام
من تازه توی این سایت عضو شدم و شدیدا" به کمک احتیاج دارم.
من مدت یک ماه هست که با یه پسر بیست ساله آشنا شدم همش در فکر ازدواجه منم با این موضوع مشکلی ندارم ولی اون از یه خانواده ی مذهبیه در حالی که خانواده ی من اصلا" به این شکل نیست منم خودم تا جایی که میتونستم تغییر دادم که خوش بختانه خانوادم هم قبول کرد البته فعلا" اونا از جریانه آریا(دوستم) خبر ندارن ما همدیگر خیلی دوست داریم البته اینم بگم که من از حسه اون زیاد اطمینان ندارم ولی خودش که میگه خیلی دوستم داره از هر نظر به هم می یایم جز مذهبی بودنش بعضی وقتا هم یه کارایی میکنه که خیلی از دستش ناراحت میشم ولی وقتی باهاش حرف میزنم همه چی یادم میره یه کمی هم مغرور و یکدندست ولی حرف منطقی را قبول میکنه همش گیر میده یا شاید بهتر باشه بگم روم تعصب داره به گفته ی خودشم این بخاطره اینکه دوستم داره یک بار که سر بسته با خانوادم در بارش حرف زدم گفتن که صبر کن بازم برات موقعیت پیش میاد و همین طور که آریار دوست دارم یکی دیگرم میتونم دوست داشته باشم پس شاید مورد بهتری پیش بیاد البته من سر خیلی از مسائل که بحثمون میشه چون دوستش دارم کوتا میام خواهش میکنم یه راهنمایی کنید که من چی کار کنم.
ممنون.
علاقه مندی ها (Bookmarks)