به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 92 [ 19:59]
    تاریخ عضویت
    1387-9-21
    نوشته ها
    297
    امتیاز
    9,209
    سطح
    64
    Points: 9,209, Level: 64
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    407

    تشکرشده 419 در 163 پست

    Rep Power
    45
    Array

    آرامش را حس کردم وقتی....





    آرامش را حس کردم ...

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    هر روز در خودم تعمق کردم ...

    این مقدمه دوست داشتن خود است ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    از تنها بودن خوشم آمد،

    در خلوت سکوت محاصره شدم

    و شگفت زده به فضای درون وجودم گوش کردم.


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    از طریق گوش کردن به ندای وجدانم ،

    خودم رئیس خودم شدم ...


    این طوری خدا با من صحبت می کند،

    این ندای درونی من است ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    خودم را بی جهت خسته نمی کردم ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    در خود حضور یک احساس معنوی را حس کردم

    که مرا هدایت می کند ،

    سپس یاد گرفتم که به این نیروی معنوی اطمینان کنم

    و با آن زندگی کنم ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    دیگر آرزو نداشتم که زندگی ام طور دیگری باشد ...

    به این نتیجه رسیدم که

    زندگی فعلی برای سیر تکاملی ام مناسب ترین است ...


    ***


    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    دیگر احتیاجی نداشتم

    که به وسیله چیزها یا مردم احساس امنیت کنم ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    آن قسمت از وجودم یا روحم که

    همیشه تشنه توجه بود ،

    ارضا شد و این شروعی برای

    پیدایش آرامش درون بود ...


    این جا بود که توانستم شفاف تر ببینم ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    فهمیدم که در مکان درست

    و زمان درستی قرار دارم، سپس راحت شدم ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    برای خودم رختخواب پر قو خریدم ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    خصوصیتی را که می گفت

    همیشه باید

    ایده آل باشم را ترک کردم،


    آن دیو لذت کش را ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    بیشتر به خودم احترام گذاشتم ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    تمام احساساتم را حس کردم ...

    آنها را بررسی نکردم، بلکه واقعاً حس کردم ...


    ***

    وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم

    فهمیدم که

    ذهن من می تواند مرا آزار دهد ،

    یا گول بزند ،

    ولی اگر از آن در راه قلب و درونم استفاده کنم ،

    می تواند ابزار بسیار سودمندی باشد ...



    منبع

  2. 3 کاربر از پست مفید Niloo55 تشکرکرده اند .

    Niloo55 (سه شنبه 10 آبان 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.