به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 بهمن 89 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1387-12-01
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,209
    سطح
    35
    Points: 3,209, Level: 35
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    خیلی دلم شکسته

    سلام
    اصلا حالم خوب نیست اشکم بند نمیاد.دوستان من خیلی وقته به تالار میام مشکلات وحرفای شمارا میخونم وازشون استفاده میکنم .ولی الان خودم یه مشکل بزرگ پیدا کردم.دیروز تولد نامزدم بود اما من خرابش کردم زهرمارش کردم خیلی از خودم بدم میاد.من همیشه برای مناسبتها کلی فکر میکنم کلی برنامه میچینم دیروز هم همینجور کردم ما از هم دوریم بهش گفتم کی کادو را بفرستم ؟اونوقت دراومد بهم گفت تو زبون فارسی نمیفهمی دیگه بهم زنگ نزن.اون میدونه چقدر دوستش دارم همیشه هم وقتی میخواد حرفشو به کرسی بنشونه از این روش استفاده میکنه منم عصبانی شدم وبهش گفتم تو هم ذوق نمیفهمی ودیگه نه زنگ میزنم نه زنگ زدی جواب میدم وگوشیمو برای چند ساعت خاموش کردم ولی دلم نیومد روشنش کردم خیلی پشیمونم خیلی عصبانی بودم اون همیشه میزنه تو ذوق من .خسته شدم از این کاراش . وقتی تلفنمو روشن کردم دیدم کلی زنگ میزنه وچند تا اس ام اس داد منم که هنوز دلخور بودم همه حرفهای گذشته ودیروز به یادم افتاده بود بهش گفتم نتیجه اعتماد این بود که راحت منو میزاری کنار وبهم میگی برو .گفتم بهتره تمومش کنیم .نمیدونم چرا این حرفو زدم من خیلی پشیمونم ولی روم نمیشه بهش بگم چیکار کنم خیلی دوستش دارم خودش اینو بهتر میدونه بخاطر اینکه از هم دوریم خیلی فشار بهم میاد اما اون درک نمیکنه تورا خدا کمکم کنید.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: خیلی دلم شکسته

    سلام helenars ..

    جای نگرانی نیست مشکلات در زندگی تمام افراد وجود دارد...

    حالا من چند تا سوال دارم؟

    الف) آیا اکثر اوقات با یکدیگر به مشاجره و بحث می پردازید؟

    ب)روز تولد و یا دیگر روزهایی که با یکدیگر مشاجره دارید بحث بیشتر بر سر چه مسائلی هست؟

    ج)به نظرتون ایا امکان نداره ایشان هم بدلیل دوری از شما اعصبانی و دلگیر هستند؟

  3. 3 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (چهارشنبه 12 اسفند 88)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: خیلی دلم شکسته

    به نظر من كه اين قبيل مشاجره ها در دوران عقد نامزدي (به خاطر عدم شناخت دو طرف) كاملا طبيعي هستند. كما اينكه دقيقا مشابه همين اتقاق چند بار براي خودم رخ داده (حتي تقربيا مشابه همين موضوع).
    اگه ممكنه به اين سوالها هم پاسخ بديد:
    1. آيا زياد به همسرتون تلفن مي زنيد؟ (مخصوصا به محل كارش) و اون از شما خواسته كمتر اينكار رو بكنيد؟
    2. آيا براي خريدن هديه هزينه ي زيادي پرداختيد؟
    3. ديدگاه نامزد شما در مورد "ابراز عشق" در محافل عمومي چيه؟ شايد دوست داره عشق شما و ابراز اون كاملا خصوصي باشه و از علني شدن اون بوسيله ارسال يك هديه به محل كار يا محل زندگيش خوشش نمي آد.

  5. 2 کاربر از پست مفید mostafun تشکرکرده اند .

    mostafun (چهارشنبه 05 اسفند 88)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: خیلی دلم شکسته

    به نظر من هم این قبیل مشاجرات کاملا طبیعی هست و البته همیشه توی دوران نامزدی یه حرف کوچیک میشه تبدیل بشه به یه ماجرای بزرگ و حتی حرفهای دو طرف در این ساعات تا پای طلاق و جدایی هم کشیده میشه، بخصوص اینکه هر دو از هم دور باشن و یه خورده هم عدم شناخت ها و همین طور نبودن مهارتهای ارتباطی به این رابطه بخواد دامن بزنه و این کاملا طبیعی هست!
    به نظر من اگر ما یاد بگیریم که در بهترین دوران زندگیمون که شاید نامزدی یکی از اون بهترین دوران ها باشه! در کنار احساساتی که نسبت به هم داریم منطقی برخورد کنیم بهتر می تونیم با شرایط کنار بیاییم.
    شما فکر کنید به غیر از فشارهای عصبی که شاید به علت دوری از هم بوده، موضوع مهم دیگه ای هم بین شما و همسرتون هست که باید در موردش فکر کرد و شاید نسبت بهش شناخت پیدا کرد؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    del (چهارشنبه 05 اسفند 88)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    RE: خیلی دلم شکسته

    سلام دوست عزیز:

    متن ارسالی شما را من نیز مطالعه کردم و من گمان می برم که اصلا هم طبیعی نیست..نمی دونم می تونم مطلب مورد نظرم را کامل باز کنم یا نه..البته پاسخ صحیح و درست دادن به مشکل شما پیرو این هست که شما اطلاعات بیشتری از روابط..مدت نامزدی و چگونگی شخصیت دوطرف در اختیار ما قرار بدید..ولی من فکر می کنم گاهی و تنها گاهی ما انسان ها حالا چه مرد و چه زن با ابراز بیش از حد محبت خودمون دیگری رو در تنگنایی قرار می دیم که شاید برای طرف مقابل ما قابل هضم نباشد.البته در دوران نامزدی از جهتی طبیعی ست و ان همان موضوعی است که برخی دوستان همیشه به ان اشاره می کنند و ان عدم شناخت کافی دوطرف در یک ارتباط است..من هم در گذشته اشتباه شما را داشته ام و امروز بعد مدت ها فکر می کنم شما باید روش صحیح برخورد با اتفاق پیش امده را خوب می دانستید ..یعنی همان اصل مهارت های ارتباطی..
    مطمئنا شما شناختی از خصوصیات نامزد خود دارید..بهتر نبود قبل از دادن رفلکس به این شدیدی در جواب سخن او هرچه که بود سکوت می کردید و صبر می کردید زمان بگذرد؟!
    من مطمئن هستم در این حالت با سکوت شما مقابل ایشان و عدم عجله کردن در دادن پاسخ جواب وی و در سکوت هم شما هم ایشان می اندیشیدید و مطمئنا ایشان با شما تماس می گرفت و دلیل رفتار خود را بیان می کرد..اجتناب از تعجیل در دادن عکس العمل به تجربه گزافی به من ثابت کرده که بهترین راه هست و شما می تونستید در ادامه مسیر با قرار دادن خودتون به جای ایشان حال وی را درک کنید..در ادامه یا ایشان برای رفتار خود دلیل منطقی دارند یا خیر..اگر داشتند که چه بهتر و اشتباه از شما بوده است که زود قضاوت کرده و عکس العمل نشان داده اید و اگر نه شما با ارامش و محبت با وی علت رفلکسش را جویا شوید و حتی علت رفلکس خود هم بررسی کنید و با ریشه یابی عللی که موجب چنین برخوردهایی بین شما می شود با هم قرارداد هایی جهت بهبود اوضاع تبیین کنید ..و در نهایت هیچ گاه از ابراز پشیمانی اگر اشتباه کردید در مقابل کسی که قرار است مرد شما باشد نهراسید..البته هر چیزی به میزان..
    در ادامه من هم منتظر هستم شما کمی اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار دهید چه بسا برداشت من از جریان اشتباه بوده باشد..
    با تشکر.
    سارا

  9. 3 کاربر از پست مفید سارا بانو تشکرکرده اند .

    سارا بانو (چهارشنبه 12 اسفند 88)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 بهمن 89 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1387-12-01
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,209
    سطح
    35
    Points: 3,209, Level: 35
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی دلم شکسته

    سلام
    از همه دوستان عزیز ممنونم امشب یه کم ارومم .راستش در جواب شما باید بگم که ما تقریبا چند وقته مشاجره هامون زیاد شده واقعا سرچیزای مسخره خیلیاش هم تقصیر منه .راستش من آدم فوق العاده احساساتی وحساسیم البته فقط تو برخورد با نامزدم تو بقیه روابطم ودانشگاه ودوستان وخانواده کسی این نظر را نداره ولی همیشه عشقمو جمع میکردم والان همشو میخوام به پای اون بریزم.مشکلات اون خیلی زیاده ونمیتونه بیاد هم دیگر را ببینیم منم خیلی دلم گرفته خوب آدم تو این دوران یک انتظاراتی داره دوست دارم حداقل پانزده روز یه بار همدیگرو ببینیم .بخدا توقعم از زندگی چیزای زیادی نیست تا تونستم از خیلی توقعاتم کم کردم اما یه چیزایی ذات آدم وطبیعت زن بودن ولی اون درک نمیکنه .نمیدونم شایدم من پرتوقعم.
    بعد مشاجره ها یا اون میاد جلو یا من و بعد چند رو همه چی حالت عادیشو میگیره امروز یه بار بهش زنگ زدم ولی گوشیو جواب نداد.اون خیلی سختگیره.طول میکشه تا آشتی کنه تازه اگر آشتی هم کنه.
    من هیچ وقت برای هدیه هایی که میخرم هزینه زیادی نمیپردازم یعنی درحد توانم همیشه براشون برنامه ریزی میکنم وپس انداز میکنم حرف اونم اینه که میگه تو یعنی من خرج دانشگاه دارم ونباید پولمو صرف این چیزا کنم ولی خودش هدیه میخره تازه خیلی هم هدیه های گرونی میخره منم نمیخواهم اون فکر کنه من آدمی هستم که به فکرش نیستم یا برام ارزشی نداره که حتی یه هدیه کوچیک هم نمیخرم.
    تقریبا از اون آدمهایی هست که اصلا خوشش نمیاد هدیه براش بفرستم میگه دوست ندارم هدیه ها بیاد در خونه. بخدا سه تا مناسبت گذشت من براش نفرستادم همه را جمع کردم یه جا براش میفرستم.ادم خیلی احساسی نیست ولی خیلی با محبت ودل رحمی.
    ما در طول روز تقریبا زیاد باهم حرف میزنیم ولی چون کار ورشتمون یکی بیشتر تو این زمینه حرف میزنیم.
    من الان چیکار کنم قبلا دعوا میکردیم به غلط کردن میافتادم وبراش نامه مینوشتم کلی منت میکشیدم ولی ایندفعه حرف بدی زدم دست گذاشتم روی نقطه حساسش گفتم بهتره تمومش کنیم خوب خودش اول شروع کرد بخدا عصبانی بودم خودش میدونه بیخبری ازش دق مرگم میکنه .نمیدونم اینبار چیکار کنم خیلی فکر میکنم میگم شاید اصلا بهتره آزارش ندهم من مشکلساز شدم براش .کلی براش دردسر شدم .بخدا از اینکه اینقدر بخاطر من عذاب میکشه حالم از خودم بهم میخوره .من زندگیشو خراب کردم تورا خدا کمکم کنید.

    rsrs1380 دوست عزیز بعد از ارسال متن شما را خواندم شما درست میگید من نباید عجله میکردم وجواب میدادم خیلی وقتا اینجور حرفا را زده بود وخودش از دلم درمیورد ولی منم خسته شدم چرا همش اینو میگه منم میخواهم مطمئن بشم وقتی اینجوری حرف میزنه احساس میکنم به کسی که دارم تکیه میکنم که مطمئن نیستم باهام بمونه .
    الا ن باید چیکار کنم؟اگه مریضم میخوام درمون بشم ؟خودم احساس میکنم خیلی کم طاقت شدم خیلی زود از حرفاش میرنجم قبلا اینجوری نبودم باهاش شوخی میکردم توبدترین موقعیتها که بود سعی میکردم از حرفاش نرنجم انرژیم بیشتر بود ولی خیلی کم انرژی شدم خودش شاهد که من دائم هرکاری میکنم انرژیم زیاد بشه تا حوصلمو بالا ببرم
    نمیدونم اینو باید بگم یا نه راستش من اخیرا تو خانوادمون یه ازدواج داره سر میگیره که عروس دختر عمه منه واز من کوچیکتره نمیدونم چرا اما خیلی نسبت به این موضوع حساس شدم وقتی میشنوم دارند زندگیشون شروع میکنند دلم میگیره به خودمون که فکر میکنم نمیدونم کی ما شروع میتونیم بکنیم.یه جور حسادت به نامزدم دراین باره هیچی نگفتم نمیخواهم اونو ناراحت کنه نمیدونم دلیل این رفتارم ممکنه این باشه؟
    الان کنترلمو از دست دادم وبازم اشکم در اومد .منتظر کمکهاتون هستم.من الان فقط میخواهم دل اونو که شکستم بدست بیارم نمیخواهم هر وقت به تولدش فکر میکنه ناراحت بشه وخاطره تلخی که من براش درست کردم به یادش بیاد اون خیلی مشکل داره .آخه چرا من نمیتونم یه کم صبور باشم.

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: خیلی دلم شکسته

    عزیزم محکم تر باش... درسته احساساتی بودن جزء خصوصیات خانمهاس، اما باور کن که بیشتر موارد آقایون احساساتی تر از خانمها هستن، من احساس می کنم که شما خصوصیات زنانه رو دلیلی برای ضعف خودتون به حساب میارین، درسته بعضی مواقع در بعضی شرایط همچین اتفاقی میفته اما اگه بخواین بهش ادامه بدین باعث نابودی خودتون میشین، بهتره از احساساتتون به نفع خودتون استفاده کنید..
    ببین عزیزم، نامزد شما دور از شماس، تنها چیزی که الان میتونه به شما و به اون کمک کنه، انرژی شماس، ببینید، بعضی وقتها تلفن شما زنگ میزنه و اسم کسی که به شما زنگ زده رو می بینید، خوب حالا یا از دیدن اسمش خوشحال میشین یا ناراحت، امکان داره اون شخص رو خیلی دوست داشته باشین اما با دیدن اسمش ناراحت بشین چون بیشتر مواقع صحبت با اون باعث شده که انرژیتون رو از دست بدین یا ناراحت بشین.. عزیزم از کمیت تماسهات کم کن و به کیفیتشون اضافه کن..
    تو باید ملکه احساسات خودت باشی، باید کنترلشون کنی، نباید اجازه بدی که اونها تو رو کنترل کنن، شما یک خانمی که میتونه معجزه کنه، میتونه یه زندگی مرده رو از نو زنده کنه، پس خودتو دست کم نگیر.
    خیلی از آقایون شکایتشون از اینه که همسرشون بهشون اجازه نمیده که دلتنگشون بشن، یعنی اونقدر بهشون محبت می کنن و اونقدر همیشه هستن که اون آقا فرصت اینکه بخواد احساس دلتنگی کنه رو از دست میده.. عزیزم به نامزدت فرصت بده که دلش برات تنگ بشه، فرصت بده که تو رو احساس کنه، بعضی وقتها نبودن یه شخص بیشتر از بودنش باعث حس کردنش میشه..
    به نظر من یه اس ام اس بهش بزن و ازش عذر خواهی کن و براش دلیل کارت رو توضیح بده، بعد بهش بگو که منتظر تماسش هستی، بهش بگو که درک میکنی برای چی ناراحت شده ... بعد دیگه تا وقتی که خودش خبری نداد باهاش تماس نگیر...
    باز هم میگم این دوران دوران سختیه، سعی کن با قدرتی که داری این روزها و بقیه زندگیت رو پیش ببری..


  12. کاربر روبرو از پست مفید shad تشکرکرده است .

    shad (چهارشنبه 05 اسفند 88)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 بهمن 89 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1387-12-01
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,209
    سطح
    35
    Points: 3,209, Level: 35
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی دلم شکسته

    سلام
    دوست مهربون shad عزیز خیلی از صحبتهات ممنونم .راستش توی این دوسه روزه همش داشتم به خودم بد بیراه میگفتم احساس میکردم مشکل روانی دارم .حرفای شما آرومم میکنه.از پیشنهادتون ممنونم راستش دیشب همین کار را کردم براش اس دادم وازش عذرخواهی کردم وبهش گفتم میخواهم باهاش حرف بزنم فقط چند دقیقه کم بهش گفتم اگر خواستی باهام حرف بزنی تک زنگ بزن من تا ابد منتظرتم .از دیشب هم تا الان هیچ تماسی نگرفتم .میخواهم بزارم آزاد فکرشو بکنه شاید اون واقعا از من خسته ودلزده شده ودوست نداره باهم باشیم نمیخواهم آزارش بدم تنها چیزی که برام مهمه خوشیه اونه .
    از کمکهاتون ممنونم من به خودم مطمئن نیستم که بازم باهاش تماس نگیرم. الان دم عید میترسم واقعا قهرش ادامه پیدا کنه ومن عید بدون اون باشم .فقط باید صبر کنم من دیشب براش خیلی توضیح دادم وازش معذرت خواستم گفتم که نمیخواستم تولدشو خراب کنم .یعنی ممکنه اون منو ببخشه .؟ازتون میخواهم منو دعا کنید خیلی احساس تنهایی و بیکسی میکنم نمیتونم با کسی هم دردل کنم .خیلی کلافم میخواهم آروم باشم اما چطوری؟یه لحظه هم از یادم نمیره اسمش همه جا هست فکرش همیشه باهامه حتی تو خوابهام هم اونو میبینم اگر بخواد تمومش کنه من چیکار باید بکنم؟

  14. 2 کاربر از پست مفید helenars تشکرکرده اند .

    helenars (سه شنبه 11 اسفند 88)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 بهمن 89 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1387-12-01
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,209
    سطح
    35
    Points: 3,209, Level: 35
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی دلم شکسته

    سلام
    قصدم از صحبت کردن فقط یه جور دردل .کسی دور وبرم نیست که بتونم باهاش دردل کنم از همه کسانی که وقت میزارند ونوشته هامو میخونندممنونم.
    امروز دقیقا هشت روزه که باهم تماسی نداشتیم سه چهار روز منم تماس نگرفتم ولی بعدش دلم تنگ شد وتماس گرفتم ولی اون گوشیشو جواب نمیده دوروزه دوباره تماسی نگرفتم باور کنید این چند روز عین چند ماه برام تموم شد .مریض شدم من به روان درمانی معتقدم وقتی روح آدم داغون باشه جسم آدم هم مریض میشه و مطمئنم علت مریضیم همین موضوعه.
    تقریبا مطمئنم اون میخواد تمومش کنه ومنم فقط میتونم دست روی دست بزارم ومنتظر باشم تا کی میگه.من اشتباه کردم درست حرف بدی زدم درست .ولی من یه بار اینو گفتم درحالیکه اون همیشه این حرفو بهم میزد چطور من باید تحمل میکردم باید میبخشیدم ولی اون نمیتونه ببخشه.اون حتی ذره ای برام ارزش قائل نیست وقتی زنگ میزنم چون میدونه منم گوشیو برنمیداره .امروز با یه تلفن به خونشون زنگ زدم جواب داد میدونید شنیدن صداش همون دو تا کلمه چقدر آرومم کرد چقدر بهم انرژی داد ولی میدونستم که بفهمه منم تلفن را قطع میکنه منم حرف نزدم وقطع کردم.احساس بدی دارم نمیخواهم دوستش نداشته باشم نمیخواهم افکار منفی روی احساسم بهش تاثیر بزاره ولی سکوتش و بی محلیاش داره به تموم افکار منفی من دامن میزنه .بارها این قهرهای طولانی را کرده ومن همشه ازش خواهش کردم التماسش کردم این قهرهای طولانی را نکنه همیشه میگفتم بیا اگر مشکلی داریم حرف بزنیم رفعشون کنیم بهش گفتم با من حرف بزن ازم ناراحتی بگو .خودم هر وقت ازش ناراحت میشدم بهش میگفتم یعنی این شرطو گذاشتم که اگر دلخوری از اون برام پیش اومد بهش بگم تا دلخوریام رفع بشه تا نشند آتیش زیر خاکستر تا تلمبار نشند که یه روزی منفجر بشه.من همه حواسم همه فکرم به اونه ولی اون ذره ای هم به من فکر نمیکنه همه حواسش همه فکرش همه خاطراتش پیش یکی دیگه است.
    من خیلی ازش دلخورم دوتا آدم غریبه اگر دعواشون بشه حق دارند با هم حرف بزنند داد میزنند فش میدند ولی اون اینکاررا نمیکنه حتی گوشیشو برنمیداره بدوبیراه بهم بگه آخه چرا؟من از زندگی چی میخواستم.خیلی داغونم حالم اصلا خوب نیست الان بهش نیازدارم ولی اون حتی زنگ نمیزنه ببینه زندم یا مرده.چرا؟از کی بپرسم چرا؟آخ ببخشید حالم اصلا خوب نیست ممنونم

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 اسفند 88 [ 17:33]
    تاریخ عضویت
    1388-12-06
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,292
    سطح
    28
    Points: 2,292, Level: 28
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی دلم شکسته

    دوست خوبم چيزی که من ميخوام به شما بگم:هميشه ناز از دختر بوده و ناز کشيدن از پسر درست نيست جای شماها تا اين حد عوض شده
    شايد بعضی مواقع عذر خواهی از جانب دختر لازم باشه و کوتاه امدن ولی اينکه رابطه حالتی پيدا کنه که انگار دخترخانم به زور اونو داره حفظ ميکنه عآقبت خوبی نداره.
    اگه شما ازدواج کردين و اون سره هر دوايی گفت طلاقت ميدم چی؟ به همه جوانب فک کنين.ازدواج خویه ولی بايد پايش درست باشه.شما پايه رابطتون رو در دورن نامزدی ميريزين.اين درست نيست ک هر دفعه شما ناز بکشين منت بکشين و التماس کنين.هيچ مردی از اين جور زنی خوشش نمياد.شايد از سره ترحم يا عادت بش برگرده ولی بالاخره ...
    توصيه من به شما اينه که محکم تر باشيد،اگه اون شما رو دوس داشته باشه خودش بر ميگرده.اگه بر نگشت بدونين اگه شما اين اشتباه رو مرتکب نميشدين و الان رابطتون به هم نميخورد بالاخره يه جای ديگه به هم ميخورد

  17. کاربر روبرو از پست مفید Aramesh23 تشکرکرده است .

    Aramesh23 (سه شنبه 11 اسفند 88)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.