می خواهم پیاده تمام جنگل های شمال را طی کنم
مصاحبه با جوان موفق، محمد فخارزاده
نام و نام خانوادگی: فخارزاده
نام: محمد
نام پدر: محمدرضا
تاریخ تولد: چهار دیماه پنجاه و هفت
شماره شناسنامه: 1631
محل صدور: آبادان
میزان تحصیلات: فوق لیسانس
شغل: استاد دانشگاه
آیا این گفتگو بخشی از هویت شما خواهد بود؟ بله
و اگر این گفتگو شما را آن طور که هستید، منعکس نکند؟ اتفاق خاصی نمی افتد
حالا خودتان را در یک یا چند کلمه تعریف کنید: مهربان و مغرور
از علایق خود بگویید: می خواهم یک شب راحت بخوابم و یک بار پیاده تمام جنگل های شمال را طی کنم.
از عشق بگویید: دوستش دارم
و اگر عشق را از زندگی بردارند؟ زندگی خالی می شود
راستی چندبار عاشق شده اید؟1 + n بار
رابطه عشق با حقیقت و مجاز چیست؟ یک چیز دیگه س
فکر می کنید آدم موفقی هستید؟ تا حدی
از خدا چه می خواهید؟ آرامش
در سخت ترین شرایط به چه فکر می کنید؟ بازهم آرامش
نظرتان در رابطه با کسی که می گوید: من کاملاً با شما هم عقیده ام؟ یا خود من است، یا شبیه من
بهترین ورزشکار؟ احتمالاً «حسین رضازاده» و از خارجی ها «روبرتو کارلوس»
خودتان اهل ورزش هستید؟ خیر
روزهای بارانی چه حالی دارید؟ خیلی شادم
موقع چای خوردن چطور؟ قند نمی خورم
اهل شیرینی هستید یا ترشی جات؟ هر دوانه!
اهل شیرین کاری چطور؟ به صورت کلامی
آخرین شیرین کاری؟ قابل ذکر نیست
یک وظیفه همگانی؟ دو همگانی، تلفن همگانی
چقدر اهل شوخی هستید؟ زیاد
برخورد شما با مزاحم تلفنی؟ فوت می کنم در جواب فوت هایش
موقع عصبانیت چه می کنید؟ راه می روم
حالا از جوانی بگوییم
رمز موفقیت یک جوان به نظر شما در چیست؟ پشت کار، مطالعه، توکل، بلندهمتی
و چهارمشکل اصلی آنان؟ هویت، پول، ازدواج، مسکن
اعتقاد شما به نسل سوم؟ بی هویت و خودخواه
دوست دارید همیشه جوان بمانید؟ خیر
چرا؟ چون پیری حرمت دارد
وظیفه یک جوان در جامعه امروز؟ مطالعه
اگر دوباره به دوران کودکی برمی گشتید، در جواب انشای علم بهتر است یا ثروت چه می نوشتید؟ معرفت
خوشبختی در چیست؟ شادکردن دل یک نفر غیر از خودت
فکر می کنید شهادت برای شما دست یافتنی است؟ اگر خدا بخواهد
انقلاب را به چه قیمتی خریدیم؟ خون و ایمان
فکر می کنید شهادت چه رنگی است؟ سفید
اگر نقاش بودید کربلا را چه رنگی می کشیدید؟ سرخ
کربلا را تعریف کنید: حرم محبوب
حج چطور؟ ابدیّت
و بقیع؟ ضریحِ گمشده
احساس شما هنگام زیات حرم حضرت علی بن موسی الرضا( علیه السلام ) چیست؟
«فقد هربت الیک و وقفت بین یدیک...»
اگر قرار باشد به زیات آقا امام زمان(عج) نایل شوید، اولین جمله ای که می گویید چیست؟ دلم تنگ است، آقاجان
راستی اگر والدین شما شیعه نبودند، آیا شما شیعه می شدید؟ سئوال سختی است
اگر در این کار فعلی که هستید نمی بودید، چکاره می شدید؟ بی کار
ما را مهمان دو بیت شعر کنید.
دلم دیگر از درس و دفتر گرفته نمی شد که آموزگارم تو باشی
کمی کودکانه است، اما نمی شد که اسب تو باشم سوارم تو باشی
تکیه کلام شما چیست؟ در حقیقت...
هنرمند مورد علاقه چطور؟ حافظ، عزت ا... انتظامی، شجریان
یک حرف شاعرانه: آه!
رنگ مورد علاقه: لابد سبز
صدای مورد علاقه: صدای شُرشُر آب
میوه مورد علاقه: نارنگی
دنیا چه مزه ای است؟ شیرین و تلخ
سکوت یا فریاد؟ سکوت
به چه نوع فیلم هایی علاقه دارید؟ فیلم های اجتماعی و هنری
موسیقی چطور؟ سنتی
الان مشغول چه کاری هستید؟ پاسخ دادن به سئوالات شما
اولین کتابی که خوانده اید؟ دوبیتی های باباطاهر
و آخرین کتاب؟ تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران
یک آرزوی برآورده شده؟ رتبه یک رقمی در کنکور
سه توصیه برای پیشرفت؟ پشت کار، مدیریت زمان، توکل
مهمترین دغدغه شما در حال حاضر؟ ادامه تحصیل
پنج کلمه کلیدی؟ باران، دوست، آینه، شهر، شب
و یک حرف برای همیشه: الرزق رزقان، رزقٌ تطلبه و رزقٌ یطلبک
یک ذکر: یا کاشف الکرب عن وجه الحسین
به کدام زیارت نامه و دعا انس دارید؟ مناجات امام علی( علیه السلام ) در مسجد کوفه، زیارت امین ا...
این واژه ها چه نسبتی با هم دارند:
سیدالشهدا( علیه السلام ) و عاشورا: عاشورا میدان عشق بازی سیدالشهدا با خداست
صاحب الزمان(عج) و جمعه:
کنار جمعه موعود، گل های ظهور او یکایک می دهد طبق روایاتی که می گویند
اگر بخواهید درددل کنید: تنها ماندم...
مردن یعنی: تولد
تولد چیست؟ آمدن
تولد دوباره؟ شناخت جدید
اگر شما جای ما بودید، چه سئوالاتی را از خودتان می پرسیدید؟ یک دهم این سئوالات را
و دوست داشتید چه سئوال دیگری بپرسید؟ اینکه چطور شد فکر این کار به ذهنتان رسید؟
راستی نظر شما در مورد اسم مجله ما چیست؟ مرا به یاد آن شعر خواجه می اندازد
«باشد که باز بینیم، دیدارآشنا را»
از اینکه قبول کردید مصاحبه کنید پشیمان نیستید؟ خیر
و حرف آخر؟ ابرهای همه عالم شب و روز، در دلم می گریند
به عنوان حسن ختام یکی از سروده های او را که به حضرت ام البنین تقدیم کرده است باهم مرور می کنیم.
چشمه باران
تا تو هستی نفس ساقی میدان باقی ست
داستان عطش کهنه سواران باقی ست
قصه غربت این قوم، نخواهد خشکید
تا که در چشم تو این چشمه باران باقی ست
آن جوانمرد که در ظهر عطش طوفان کرد
شاهکاری ست که از مادر شیران باقی ست
تیغ افتاد ولی شعر تو از جا برخاست
ای علمدار بخوان تا به تنت جان باقی ست
موجی از مرثیه انداخته ای در دل شهر
این چه داغی است که از شام غریبان باقی ست
سبین من با تو که همخانه خورشید شدی
رمزو و رازیست که در سوره انسان باقی ست...
منبع
پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (Bookmarks)