به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    *** از خدا چه خبر ؟؟؟ (( اهل قلم ))





    الهی و ربی من لی غیرک


    وقتی در عمق یک حقیقت معنایی دریچه نگاه را به سوی تحولی می گشایی که غریبش می بینی ، تا آنجا که گاه سخت می آید که حمع کنی ذهن را به سوی سیری که نشانت دهد کجا بودی ؟ که بودی ؟ که هستی و کجا می روی .... و فقط حس کنی گویی در فضایی وصف ناپذیر ی و منحنی تحولات " کن فیکونی اش " ، چنان مواج است که قدرت شمارش انحناهایش را نداری و نمی دانی این حجم فراتر از زمان و مکان را چگونه به امکان درک برسانی ، ترا راه به سوی
    «عجز» برده اند و تنها در پس پرده پرنقش ونگار عجز است که می توانی جز او ندیدن را با معراج جان شهود کنی ، هرچه هست دیدنی است و وصف ناشدنی ، و آنچه حاصل است عجز است که ره به حکمت می گشاید ، و به هرچه نظر می کنی و می بینی و می شنوی ، .... " فقط خدا " را خواهی دید در جلوه ، تا برسی به آنجا که هر چه می گویی هم فقط " خدا " می شود .

    در این حال ، به ظاهر روی زمینی و در مسیر زمانی و در محدوده مکان ، اما در هیچکدام نیستی ، گویی ترا پر پروازیست و بر فراز عالم و عالمیان در حرکت و فراسو را در نظاره و حقیقت حال هرچه هست و نیست را دریافته و حتی می بینی که در پس فردا هم چه خبرها در راه است ! ولو به کوچکترین حادثه های میان دو مجذوب مانده در مسیر حوادث زمین و تنگنای زمان و مکان ، و مگر اینجا می شود دیگر کلامی سخن گفت !! که زبان ، زبان حال است و نگاه و نظر و عمل ( نه کلام ) و
    شوریدگی را ژولیدگی احوال ( در نظر ظاهر بینان ) در پی است از خیره ماندنهای گاه و بیگاه نگاه به نقطه ای و غیبت روح از آن نقطه به سیری در گلگشت معنا ، و هیچ کس را نه خبر از حالش باشد و نه حتی درک می کنند که این خیره ماندن خیره سری نیست بکه خیره از سرّیست که او را در آن لحظه از آن خبر آمده ....

    اما آن حادثه ای که به اینجا رهنمون می سازد را برای هرکس چیزیست در خور او...... و مرکبی است به این سیر و سفر . اگر چشم بصیرت باز باشد بیهوده نگری در پس این بصیرت محو می شود و همه چیز در پرتو نگاهی حکیمانه معنا می شود ، و این گونه یاب حقایق باز می گردد .... و او را خبر می شود اما خبر باز نمی آید ( آن را که خبر شد خبر باز نیامد ) و از او تنها آنان که با اویند ( همراه و همدل ) با خبرند ، و حاصل آن جذبه های پر تلاء لوء
    " فنا" است ، که شعاع آن گرما بخش دلهای افسرده مجاورین است ( موج مثبت ) ، براستی وقتی این سیر و سفر به فنا می انجامد ، اگر بر کسانی حادثه مرکب ساز ( و تحول آفرین ) در آغاز سفر را جذْبِه قرار دهند و سیرشان را همراه جذبه قرار دهند تا با او زاده و کبیر و رشید شوند ، سرانجام به کجاست ؟ فرا تر از عجز ؟ فرا تر از عجز را چه می توان گفت ؟ که حال آنان چنین خواهد بود ، آیا محو ؟ صبر ؟ عطش ؟ ...... نمی دانم چه می توان گفتش که وصف حال باشد ...... اما فقط " خدا " سخن آنان و سکوت آنان است ، بلکه سخن و سکوت و دوست و هست و نیست ..... همه و همه نشان اوست و باز به هر حرکتی " فقط خدا " ، فقط خدا و فقط خدا


    .

  2. 11 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 21 تیر 91)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array





    هم قصه نانموده دانی *** هم نامه نانوشته خوانی


    عقل آبله پای و کوی تاریک *** وآنگاه رهی چو موی باریک

    توفیق تو گر نه ره نماید *** این عقده به عقل کی گشاید

    عقل از در تو بصر فروزد *** گر پای درون نهد بسوزد

    ای عقل مرا کفایت از تو *** جستن ز من و هدایت از تو

    من بددل و راه بیمناکست *** چون راهنما توئی چه باکست

    عاجز شدم از گرانی بار *** طاقت نه چگونه باشد این کار

    می‌کوشم و در تنم توان نیست *** کازرم تو هست باک از آن نیست

    گر لطف کنی و گر کنی قهر *** پیش تو یکی است نوش یا زهر

    شک نیست در اینکه من اسیرم *** کز لطف زیم ز قهر میرم

    یا شربت لطف دار پیشم *** یا قهر مکن به قهر خویشم






    .

  4. 4 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (چهارشنبه 28 دی 90), فرشته مهربان (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array





    خدایا کمک کن مراقب حال و احوال خودمون باشیم







    .

  6. 5 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (پنجشنبه 29 دی 90)

  7. #4
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array






    "حوّل حالنا الی احسن الحال"

    و این گستره انتها ندارد و تو قدرت مانور داری تا بی نهایت که از هر پله که هستی عروج به پله بعدی را بخواهی . و جز او چه کس از این احسن حال آگاه است و جز با او کجا می توان طی طریقی صحیح به سوی احسن حال داشت ؟؟!!!!

    و " حال " چیست ؟ احسن حال کجاست ؟



    .

  8. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 01 بهمن 90)

  9. #5
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array





    کویر و گلزار



    گاه که به گلزار می روم و گلهای رنگ به رنگ را می بینم و شاد گشته لبخندی برلب روانه دارمو مست از بوی حیران

    کننده این باغ می شوم ، و آنگاه که به کویری خشک قدم گذاشته سوزش آن را برجان حس می کنم و چشمان

    بی فروغ را بلند کرده برآسمان می نگرم و می پیمایم اورا و می بینم که چه بی انتهاست ! اما گویی در آن دوردستها

    به کویر دوخته شده .

    در این سیر و تماشا یادم از درون خویش آید که گاه گلزار است و گاه کویر .


    گاهی دل من آنچنان خرم و پر عطر از گلهای خوش یاد او می گردد که خود و دنیای خود را فراموش می نمایم ، چه زیباست ! ،

    برباغستان دلم میوه هایی از مهر کشته اند که من چه بی تاب در طلب آنها هستم چه بوی خوشی مرا سرمست نموده ! ،

    بویی آشنا ولی غریب ! .آری این است گاه گلزاری دل من .

    افسوس که روزی هم کویرش می بینم ، کویری خشک و سوزان ، کویری که هرلحظه مرا تا پای مرگ پیش می راند .

    روزی که دل از یاد او تهی می گردد و شراب غفلت چنان مستم می نماید که ناخودآگاه پا به درون این کویر می نهم

    و در این بحبوحه چنان سرمست از کار دنیا هستم که نمی بینم پای دل به کدام وادی باز کرده ام و لحظه ای که این

    نواها خاموش گشته و مستی از سرم می پرد خود را می بینم که تشنه لب برکویر خشک بی خیالی و فریب و غفلت

    قدم نهاده ام و در عطش سخت فراموشی می سوزم .

    این است گاه افسردگی دل من از غفلت ،اما او مهربان ترازاینهاست ، ناگهان بسان معجزه ای ، بارانی رعد آسا ، با برق

    تطمئن القلوب باریدن می گیرد و باز دوباره خود را در آن گلزار با صفا می بینم و نفس راحتی کشیده آرام به دل می گویم :

    راستی ! اگر او ارحم الرحمین نبود چه می شد؟؟!!!!!




    .

  10. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 23 بهمن 90)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array



    همین هم کافیست

    ------------------------------------
    به شوق دبدن تو
    سربالایی کوه را
    در می نوردم .
    هوا مه آلود و
    نفس گیر است .


    و قطرات بخار آب را
    بجای هوا
    در خود فرومیبرم .


    شبنم بخار
    بر صورتم نشسته
    به بلندی رسیدم .


    روبرو
    دره ای سر سبز
    واغوا کننده
    با بویی سکر آور
    که تمام
    کوه را فرا گرفته .

    اثری از تو نیست .

    ابر مه آلود
    قله را گرفته
    وباران می آید .

    نه سر پنهاهی
    ونه گریزگاهی .

    کاش فقط تورا میدیدم
    تا توان برگشت
    را می یافتم .

    رعد،
    آسمان نیمه تاریک را
    روشن کرد .

    وتو در آن سوی دره
    پدیدار شدی .
    اما پلی نیست ،
    تا مرا به تو برساند
    باز هم غنیمت است .

    همین دیدار کافی ست
    تا من دوام بیاورم .

  12. کاربر روبرو از پست مفید ویدا@ تشکرکرده است .

    ویدا@ (چهارشنبه 21 تیر 91)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array





    برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو


    تمام گامهای مانده اش با من

    منم زیبا

    که زیبا بنده ام را دوست می دارم

    تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می گوید

    ترا در بیکران دنیای تنهایان

    رهایت من نخواهم کرد

    رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خود

    تو غیر از من چه میجویی؟

    تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

    تو راه بندگی طی کن عزیزا، من خدایی خوب میدانم

    تو دعوت کن مرا با خود به اشکی . یا خدایی، میهمانم کن

    که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

    طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهی یافت

    که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

    وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی، عالمی دارد

    تویی زیباتر از خورشید زیبایم. تویی والاترین مهمان دنیایم.

    که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت

    وقتی تو را من آفریدم، بر خودم احسنت میگفتم

    مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

    هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تو را از درگهم راندم؟

    که میترساندت از من؟
    رها کن آن خدای دور

    آن نامهربان معبود، آن مخلوق خود را.

    این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مرابا قطره اشکی

    به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

    لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

    غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

    بگو، جزمن کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن.
    بدان آغوش من باز است

    قسم بر عاشقان پاک با ایمان

    قسم بر اسبهای خسته در میدان

    تو را در بهترین اوقات آوردم

    قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من

    قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

    قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

    برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

    تمام گامهای مانده اش با من


    تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید

    ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد

  14. 3 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (چهارشنبه 21 تیر 91)

  15. #8
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array


    ما از خدا بیخبریم

    از بس در بند خبریم

    خبر از بیخودیهای "خود " و "من" های بیهوده

    خبر از ناله های درمانده و رنج های وامانده

    .
    .
    .
    .
    .
    .

    فکر می کنم میدانیم خدا را اما ....

    غافل از آنیم که :

    آنرا که خبر شد خبری باز نیامد

    .................................................. .................................................. .........................




    یکی از صاحبدلان ،
    سر به جیب مراقبت فرو برده بود،
    و در بحر مکاشفت مستغرق شده؛
    حالی که از این معامله باز آمد،
    یکی از دوستان گفت:
    ازین بستان که بودی ما را چه تحفه کرامت کردی؟
    گفت :به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم ، دامنی پر کنم هدیه اصحاب را ؛
    چون برسیدم ،
    بوی گلم چنان مست کرد؛
    که دامنم از دست برفت.


    ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
    کان سوخته را جان شد و آواز نیامد


    این مدعیان در طلبش بی خبرانند
    کانرا که خبر شد خبری باز نیامد


    ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
    وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم


    مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر
    ما همچنان در اوّل وصف تو مانده ایم












  16. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (دوشنبه 29 تیر 94)

  17. #9
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array




    غیر از او کسی نیست که مرا کسی غیر از او باشد


  18. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    ammin (جمعه 17 خرداد 98)

  19. #10
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    کجا را می توان یافت ...... که آنجا ترا نیافت ؟؟!!!!



    ********

    نمي دانم که در سر، اين چه سودا است
    !
    همين اندازه مي دانم که زيبا است


    خداوندا چه درد است اين چه درد است؟
    که فولاد دلم را آب کرده است


    مرا اي دوست، شرم بندگي کشت
    چه لطف است اين، مرا شرمندگي کشت






  20. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    ammin (جمعه 17 خرداد 98)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.