سلام roz_zard عزیز..
دوست بزرگورم من چند نکته را اشاره می کنم:
یک: شما دیگر آن جوان ناپخته قبل نیستی و کم کم داری به مرز استقلال و عمل نزدیک می شوی
بنابراین در این مرحله باید تمام فکر و ذهنت بر خود و آینده ات متمرکز باشد نه به بحران های محیطی
دو:خانواده بستری هست برای رشد... اما اینکه پدر یا مادرتان چگونه با مشکل خود کنار می آیند جزء وظایف شما نیست... گرچه می توانی با بالابردن مهارت و دوراندیشی خود آنان را راهنمایی کنی ولی عمل کردن و اقدام به عهده خود آنان است
سه: لحظه ی حال را دریاب.... امروز وقت آن را نداری که راجع به مشکلات پدرت راه حل بدهی ... امروز روزیست که باید با بکارگیری قدرت بازو و تفکر خویش آینده ای را برای خود تصور کنی..
در واقع از این حالت و امضای کنونی خویش رها بشی.
چهار:توصیه بر این حتما به یک روان شناس مراجعه کنی و انرژی خود را صرف بکارگیری توصیه ها مشاور سازی.
پنچم: تو می توانی... بهتر تکیه خود را از خانواده خارج ساخته و اگر هم آنان حمایتت می کنند آن حمایت را برای شکل گیری ""کار . و آینده"" برای خود سازی.
شش: موفق باشی دوست عزیزم
........................
اگر سوال یا توضیح بیشتری داری برایمان بگو تا بهتر شما را راهنمایی کنیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)