[/size][/font]سلام
من دختري هستم كه بهمن ماه از شهر خودمون به يه شهر ديگه رفتم تا توي دانشگاه درس بخونم. هنوز ده روز نگذشته بود كه يه پسر اومد و بهم پيشنهاد دوستي داد و من چون از اين رابطه هايي كه زود تموم ميشه خوشم نمياد و دوس دارم اگه رابطه اي هست فقط براي ازدواج باشه بهش گفتم من نامزد دارم ولي اون ول كن نبود دوباره اومد و ازم خواهش كرد كه دوباره فكر كنم و جواب بدم منم از اين و اون پرسيدم در مورد اون كه زياد چيز جالبي درموردش نمي گفتند مثلا ميگفتند كه اين پسره ورودي هارو سر كار ميزاره . منم بعدا بهش گفتم كه درموردت اين حرفارو ميزنن آيا درسته ؟ اون خيلي ناراحت شد و گفت اينا همش به خاطر اينه كه خيليا بهم حسودي ميكنن چون شاگرد اولم و چون من يه پسر خوش پوش و خوش تيپي هستم و به دخترا رو نمي دم اونا هم اين حرفا رو درمورد من ميزنن . بعد خودش برام گفت كه من قبل از شما به يه دختر ديگه پيشنهاد داده بودم ولي قصدم درمورد اون فقط دوستي بود ولي شما رو ميخوام براي ازدواج باز من گفتم باشه من فكر ميكنم و جواب ميدم .من هر كاري كردم نتونستم كه احساس خوبي بهش داشته باشم شايد به خاطر حرفاي ديگرون درمورد اون بود . در ضمن اون هم بيست سالشه مثل خودم. ولي حركات رفتار و حتي ظاهرش مثل يه پسر بيست و پنج ساله س و خيلي هم مودب و متينه. خلاصه فرداش دوباره هم كلاسي دخترشو فرستاده بود كه با من حرف بزنه تا من بفهمم كه اون حرفا در موردش دروغ هستند و اينكه اون قصد ازدواج با منو داره ولي نه حالا دو سال ديگه . حالا من نمي دونم جواب بله بدم يا نه .؟ اگه ممكنه راهنماييم كنيد ممنون ميشم.(درضمن اون ترم سه و من ترم يك)
علاقه مندی ها (Bookmarks)