نوشته اصلی توسط
reihaneh
ممنون از راهنماییتون.
در مورد نام تاپیک؛ بلد نیستم الان اسم اون رو تغییر بدم.
و اما در مورد توضیح بیشتر؛ من یه توضیحی می دم که شما متوجه نوع سوال من و هدف من بشید، بعد از اون هر جور صلاح دیدید مسیر ادامه دادن این تاپیک رو تعیین کنید.
هر اتفاقی یک سری علت هایی داره. بنابراین مخالفت های بی جهت و غیر معقول خانواده ها (در اموری مثل ازدواج) با اینکه به ظاهر بهانه گیری و غیر منطقی هست و به ظاهر نباید دنبال علت گشت، اما مسلما این قبیل رفتارها هم علت دارد و قصد من ریشه یابی این جور مخالفت ها و سپس پیدا کردن راه برای هر چه زیباتر حل کردن این جور اتفاقات است.
به عنوان مثال، یکی از دلایلی که خانواده ها دوست دارند خودشان همسر آینده فرزندشان را انتخاب کنند و اگر فرزندشان کسی را معرفی کند شروع به بهانه تراشی می کنند این است که ::
1) در خانواده ای که رابطه "مادر(پدر) و فرزند" قوی تر از "مادر و پدر" باشد،مادر(پدر)، فرزند را جزیی از دارایی خود حساب می کند، و به همین دلیل نمی تواند تسلط دیگری بر فرزند را ببیند. مادر در چنین شرایطی آینده فرزند را "دقیقا" آینده خود می داند؛ بنابراین هرگونه انتخابی جز انتخاب خود را مردود می داند.
اگر این فرزند پسر باشد، به علت اهمیت داشتن پسر در ذهنیت نسل قدیم، و همچنین جایگاه مرد در خانواده های قدیم، مادر دچار نوعی احساس و فکر "توهم همسرگونه" بودن پسر برای خود را دارد.
حال اگر این فرزند، فرزندی باشد که همیشه تابع حرف های والدین، بدون چون و چرا باشد و یا اینکه هیچ گاه به صورت علنی با آنها در امور شخصی خود مخالفت نکرده باشد، (مثلا در انتخاب رشته فرزند رشته برق می خواسته، والدین گفته اند عمران؛ اگر در این موارد هم نتوانسته باشد به صورتی منطقی با آنها بحث کند و به جوابی کاملا منطقی نرسیده باشند) والدین دامنه ی این اختیارات راتا زندگی کاملا شخصی او حتی در سنین بالا گسترده می کنند.
در این مواقع:
اگر فرزند" کسی" را پیشنهاد کند، مادر(پدر) احساس می کند "کسی" فرزندش را از او ربوده. بنابراین شروع به مخالفت های بیجا و غیر معقول می کند.
بنابراین:
اگر شما فرزندی هستید که مادر(پدر) تان "بیش از حد به شما وابسته است"؛ اگر کسی هستید که "تا به حال به مادر(پدر)تان نه نگفته اید" ؛ اگر کسی هستید که "همیشه برنامه هایی که والدین برایتان میریزند را قبول کرده و مسیر خود را به خاطر حرف آنها "همیشه" تغییر داده اید" باید منتظر چنین مخالفت های بیجا و انتخاب سخت گیرانه والدینتان برای ازدواجتان باشید.
این یکی از دلایلی بود که به ذهن من میومد. مسلما دلایل دیگه ای هم وجود دارد که ما این مشکل را، تا این حد وسیع در جامعه می بینیم.
بنابراین هدف من اینه که در گام اول علت های این مشکل در حد امکان بررسی بشه، و بعد هم راه حل هر کدوم.
مثلا برای مخالفت هایی که به خاطر وابستگی شدید مادر (پدر) به فرزند ایجاد می شه، تجربه (تمام تاپیک های این انجمن) نشون داده که::
1) صبر و گذشت زمان چیزی رو حل نمی کنه.
2)در این حالت من فکر می کنم، فاصله بین مادر (پدر) و فرزند ، به مدت طولانی باعث می شه این وابستگی بیش از اندازه از بین بره. بنابراین اگر کسی به این علت مادر (پدر) مخالفت می کنند، بهتره یه مدتی مثلا برای تحصیل به یه شهر دیگه بره و فاصله رو بیشتر کنه.
3)همچنین تجربه (تمام تاپیک های این انجمن) نشون داده که بی احترامی و ایجاد تشنج در خانواده برای به کرسی نشوندن حرف در این حالت، کاملا اوضاع رو بدتر می کنه و دیگه به هیچ عنوان راضی نمی شن.
در این گام دوست دارم روی انواع راه حل ها بحث بشه و درستی یا نادرستی حرف ها سنجیده بشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)