به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 تیر 89 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1388-11-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    2,370
    سطح
    29
    Points: 2,370, Level: 29
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question بد بینی نسبت به شوهر

    سلام من تازه با این سایت آشنا شدم و امیدوارم با کمک شما بتونم مشکلم و حل کنم. من 25 سالمه و 8 سال پیش با پسر عمه ام ازدواج کردم و الان یه دختر 3 ساله دارم. از همون اول زندگی یه حس بدبینی نسبت به شوهرم تو وجودم بود که روز به روز داره بدتر میشه و داره زنگیمو خراب میکنه. خودم میدونم که علت اصلی این موضوع شغلشه. اون تو کار فیلم و فیلمبرداری و با توجه به اینکه خودم مدتی همکارش بودم می دونم که توی یه محیط کاملا" باز کار میکنه. رفت و آمدهاش اصلا"حساب کتاب نداره و نحوه روابط و رفت و آمدهاش با همکاراش (خانمها) برام اصلا" موجه نیست. من خودم کار میکنم و به خاطر شرایط کاری شوهرم تمام مسئولیت خونه و بچه هم با منه با این حال از صبح که پا میشم تا برگرده خونه دائم در بارش فکرهای ناجور میکنم اینکه الان کحاست با کیه کی برمیگرده؟ واسه همین دائم بهش زنگ می زنم و چکش میکنم ولی فایده نداره و بدتر هم میشم چون اون موقه فکر میکنم داره دروغ میگه. تو خونه اکثرا" با هم جروبحث میکنیم. اینو هم بگم که تازگی خیلی بد دهن شده و با کوچکترین سوال جواب من از کوره در میره و حرفهای زشتی بهم میزنه. خیلی سعی میکنم که با کارهای دیگه ای خودم رو سرگرم کنم ولی توی اون لحظه اینقدر فکرم خرابه که دستم به هیچ کار دیگه ای نمیره همش دوست دارم برم خونه و اون هم بیاد خونه. البته خودم میدونم که اینا همه نتیجه فکر خرابه خودمه و تقریبا" مطمئنم که کار خلافی نمیکنه. چیکار کنم دوست دارم هر لحظه ازش خبر داشته باشم بدونم کجاست با کیه کی برمیگرده و دقیقا" همون موقع که میگه هم برگرده کافیه نیم ساعت دیر کنه تا همه چیز خراب شه! دیگه خسته شدم خواهش میکنم کمکم کنید.

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: بد بینی نسبت به شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط عسلی
    . البته خودم میدونم که اینا همه نتیجه فکر خرابه خودمه و تقریبا" مطمئنم که کار خلافی نمیکنه. چیکار کنم دوست دارم هر لحظه ازش خبر داشته باشم بدونم کجاست با کیه کی برمیگرده و دقیقا" همون موقع که میگه هم برگرده کافیه نیم ساعت دیر کنه تا همه چیز خراب شه!
    عسلی عزیز
    به تالار همدردی خوش اومدی.
    اگه مطمئن هستی که کار خلافی نمی کنه ، سعی کن تماسهاتو به حداقل برسونی و در تماستون هم انرژی مثبت اینکه به فکرش هستی رو منتقل کنی ونه انرژی منفی اینکه می خوای چکش کنی.
    تلاش کن حسن ظن رو بجای سوء ظن در خودت تقویت کنی. و به همسرتون هم بیشتر محبت کن.
    میشه بگید برخورد اون در همچین مواقعی چیه؟؟

  3. 2 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (پنجشنبه 08 بهمن 88)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 تیر 89 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1388-11-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    2,370
    سطح
    29
    Points: 2,370, Level: 29
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بد بینی نسبت به شوهر

    ممنون baby عزیز. راستش یه مدته که اینکارو می کنم و سعی میکنم که کمتر باهاش تماس بگیرم.اما اون موقع فکر میکنم که اینطوری اون با خیال راحت هرکاری بخواد میکنه! وقتی تماس هامو کمتر میکنم عکس العملهای یهتری می بینم مثلا" گاهی زودتر میاد خونه یا خودش زنگ میزنه میگه کجاست و کی میاد چوت فکر میکنم دقیقا" میدونه که من از تماسهام چه منظوری دارم و میدونه که وقتی بهش زنگ نمیزنم دارم روز خودم کار میکنم ولی همه اینها موقتی چون تلفن مشکوک- sms-صدای دختر-دیرکردن -خبر ندادن همه اینا اعصاب منو بهم میریزه راستش بعد از چند روز آرامش احساس میکنم که خودش یه کاری میکنه که من دوباره بهش شک کنم مثلا" قراره بیاد دنبالمون ولی نمیاد یا برنامشو عوض میکنه خودم ته دلم میگم که خوب براش کار پیش اومده ولی باز میگم میتونست کنسل کنه و بیاد پس حتما" با یکی دیگه قرارداشته یا رفته جائی که بهش بیشتر خوش میگذره.تو اینجور مواقع کوچکترین سوال من باعث میشه که از کوره در بره بهم میگه بازم شروع کردی و اینکه روانی هستم و میرسه به فحش و ناسزا و بهم ریختن خونه و مخصوصا" دوباره دیر میاد و زنگ نمیزنه و خرید نمیکنه و از اینجور کارها... من واقعا" خسته شدم نمیدونم چیکار کنم که فکرم آزاد بشه. بازم ممنونم.

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 91 [ 08:41]
    تاریخ عضویت
    1388-1-27
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    5,116
    سطح
    45
    Points: 5,116, Level: 45
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,281

    تشکرشده 1,260 در 376 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: بد بینی نسبت به شوهر

    سلام خانومی به تالار خوش اومدی
    شما بیشتر از اونی که خودت خسته بسی داری همسرت رو خسته میکنی دلیل این فرار کردن ها هم همینه که به قول خودشون از گیر دادن خسته میشن
    خانومی یه مرد خیلی دلش میخواد که زنش بهش اعتماد داشته باشه شما وقتی شکات رو مطرح می کنی یعنی اینکه بهت اعتماد ندارم و میدونم ممکنه پات بلغزه یعنی با من تو زندگی صاف نیست چشم ات دنبال یکی دیگه است
    ببین من نمیگم که اصلا حواست به شوهرت نباشه نه برعکس کاملا باید حواست بهش باشه ولی این نباید تبدیل بشه به شک و محدود کردن طرف مقابل و اعصاب خوردی و تکرارو تکرار
    اولین قدم اینه که دوستانه با همسرت صحبت کنی و بهش بگی که من کاملا به تو اعتماد دارم ولی من یه زنم با تمام حساسیت های زنانه و حسادت هایی که در من وجود داره پس اگه گاهی رفتاری می کنم که نشون دهنده ی بی اعتمادی من به تو می شه بزارش به حساب همین حساسیت و حسادت وگرنه من به تو اعتماد دارم
    بگو من ازت می خوام تا کمکم کنی تا من این حساسیت رو کنار بزارم
    بگو شاید رفتارم داره اذیتت می کنه ولی تنها کسی که الان میتونه بهم کمک کنه خودتی
    اول از همه دلیل این همه مشکلات اینه که خیلی دوست دارم و برای همین هر لحظه تو فکرتم و وقتی ازت خبری نمی شه یکم آشفته میشم و این آشفتگی ها باعث میشه فکرای بی خودی به فکر برسه که در نهایت هم خودم اذیت میشم ههم تورو اذیت میکنم اگه میشه زمانهایی که برات مقدوره بهم زنگ بزن چون شنیدن صدات بهم آرامش میده و باعث میشه اون آشفتگی برطرف بشه
    در مقابل منم قول میدم که مرتب بهت زنگ نزنم و مزاحم کارت نشم
    اگه میشه چند ساعتت رو در هفته اختصاص بده به اینکه باهم تنهایی بریم جایی و خوش بگذرونیم مثل سینما و کوه و یا حتی یه شام به یاد موندنی تو خونه به دور از گله و بحث
    در مقابل خودتم سعی کن حتما کاری کنی که همسرت آرامش داشه باشه و و فکر نکنه توی زندادن شما اسیره

  6. 6 کاربر از پست مفید mamfred تشکرکرده اند .

    mamfred (چهارشنبه 14 بهمن 88)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 تیر 89 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1388-11-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    2,370
    سطح
    29
    Points: 2,370, Level: 29
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بد بینی نسبت به شوهر

    ممنون- ببینید در اینکه من دارم اونوخسته میکنم شکی نیست. من همه این راهها رو که شما گفتید رفتم. بهش گفتم که من بهش اعتماد دارم گفتم که من فکرم خرابه و تو باید به من کمک کنی. ما باهم بیرون هم میریم. مشکل فقط فکر خرابه منه. من فقط دوست دارم که هر وقت که من خونم اونم خونه باشم و از همه چیزش خبر داشته باشم. خیلی ها بهم گفتن که وقتی نیست سرم و گرم کنم برم بیرون فیلم ببینم و ... ولی فایده نداره بزرگترین سرگرمی ها هم نمیتونه فکر منو منحرف کنه.
    مثلا" دیروز من بعد از مدتها با خواهرم قرار گذاشتم بریم بیرون. نزدیکای رفتن بهم زنگ زد که کارش زود تموم شده و داره میره مهد دنبال دخترمون و بعد میاد دنبال منو بریم خونه! فکر کنید بعد از 3 ماه که بهش میگفتم بیاد دنبالمون و هر دفعه به یه بهانه ای نمییومد امروز که من برنامه داشتم اومد خوب منم نمیتونستم کنسل کنم چون خواهرم حرکت کرده بود اونم خودش رفت دنبال دخترمون و رفت خونه. شب که رفتم خونه اصلا" به روی خودم نیووردم ولی اون بهم گفت که خیلی عصبی هستی و منم نتونستم جلوی خودمو بگیرم و با حرص بهش گفتم که من 3 ماهه دارم خودمو میکشم بیای دنبالمون همین امروز که من کار دارم تو رفتی دنبال دخترت و اومدی خونه! اونم خیلی ریلکس گفت که خوب چیکار کنم کارم زود تموم شد! همین...
    یه مسئله دیگه اینکه شوهر من از نظر هرکسی که میبینتش آدم خوش قیافه ای و خوب طبیعیه که به خاطر شغلش خوش پوش هم هست. من همیشه فکر میکنم که یه روز مثل تو فیلمها یکی میاد و اونو از من میگیره!
    یه مسئله دیگه که نمیدونم مطرح کردنش درسته با نه اینه که ما هر شب با هم سکس داریم! یعنی اون می خواد. حتی زمانی که باهم قهریم و حرف نمیزنیم! حتی اون وقتی که باهم دعوا کردیم و از دستم عصبانیه به زور اینکارو میکنه.

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 91 [ 08:41]
    تاریخ عضویت
    1388-1-27
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    5,116
    سطح
    45
    Points: 5,116, Level: 45
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,281

    تشکرشده 1,260 در 376 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: بد بینی نسبت به شوهر

    سلام
    شما هم باید سعی کنی اون چیزهایی که همسرت می خواد رو داشته باشی
    شما اگه همیشه مرتب و تمیز باشی از نظر قیافه به خودت برسی خونه رو محلی برای آرامش اون دورست کنی اون بیشتر به سمتت میآد
    اگه قرار باشه هرشب غرغر بشنوه و باز خواست بشه سعی میکنه از این بازخواست ها فرار کنه
    یه شب که دیر میآد امتحان کن
    دخترت رو بخوابون آرایش کن یه غذای خوش مزه درست کن و یه میز شام درست و حسابی بچین یه لباس خوب بپوش وقتی میآد با روی باز ازش استقبال کن و بگو منتظر شدم تو بیای بعد از اونم خودت برای سکس پیشقدم شو
    مطمئن باش یه همچین شبی تو خاطرش می مونه ولی اگه از همون بدو وروود بهش غر بزنی فرداش هیچ رغبتی برای خونه اومدن نداره

  9. 4 کاربر از پست مفید mamfred تشکرکرده اند .

    mamfred (چهارشنبه 14 بهمن 88)

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: بد بینی نسبت به شوهر

    با سلام خانمی
    به نظر یکی از همکارای من، اگر همسر شما کسی رو داشت، که نیازی نمی دید که هر شب هر شب با شما برنامه داشته باشه، می تونست این نیازش رو با کسه دیگه ای داشته باشه، و نهایتا هفته ای یکبار برای شما باشه! پس این میتونه یه نقطه ی امید و مهمی در زندگی شما باشه، در ضمن من فکر می کنم اگر شما به همین منوال ادامه بدید به جای اینکه با منطق و عشق، محبت رو توی زندگی تون تزریق کنید یه روزی واقعا همسرتون مجبور میشه که نه تنها نیازهای جنسیش رو بلکه نیازهای عاطفی و روحیش رو هم با کسه دیگه ای غیر از همسرش تقسیم کنه!

  11. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    del (شنبه 10 بهمن 88)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 تیر 89 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1388-11-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    2,370
    سطح
    29
    Points: 2,370, Level: 29
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بد بینی نسبت به شوهر

    ممنون از همتون. نوشته های شما خیلی به من کمک میکنه خیلی دلم میخواد که عملیشون کنم. از خدا هم میخوام که بهم کمک کنه. من فهمیدم که باید این مسائل رو رعایت کنم: اول اینکه تا مجبور نشدم بهش زنگ نزنم. باهاش خوب صحبت کنم (اونجوری که دوست دارم باهام صحبت کنه)، بهش توجه داشته باشم، به خودم برسم، حرفامو طوری بزنم که براش خوشایند باشه مثل اینکه بهتر نیست بیای خونه باهم باشیم یا من دوست دارم اینطوری باشه یا با هم بریم بهتره و ...از همه مهمتر نباید عصبانیتمو نشون بدم ولی من فقط یاد گرفتم مثل مامانم با داد و بیداد حرفمو جلو ببرم که آخرشم به هیچ جا نمیرسه!
    یه نفر بهم میگفت من نمیدونم از زندگی چی می خوام خوب من دنبال آرامشم و دوست دارم که اون هم تو خونه به آرامش برسه و بهش بفهمونم که آرامش توی خونست. خیلی دوست دارم که توی مدت 2-3 ساعتی که توی خونست دعوا و جر و بحث نکنیم . واقعا" نمیدونم از پس همه اینکارها بر میام یا نه این آخر هفته ای سعی کردم خوب باشم و کمی راحت ترم خودش بهم زنگ زد و برنامشو گفت این که کجاست و کی میاد اون لحظه خیلی آروم میشم ولی دوباره اون افکار میاد سراغم که نکنه داره دروغ میگه. خیلی سخته. خواهش میکنم بازم راهنماییم کنید تا از شر این افکار رها بشم.

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 تیر 89 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1388-11-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    2,370
    سطح
    29
    Points: 2,370, Level: 29
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question چرا دیگه کسی راهنماییم نمیکنه؟ بد بینی نسبت به شوهر

    پس چرا دیگه هیچکس راهنمایی نمیکنه؟

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: بد بینی نسبت به شوهر

    دوست گلم من بهت حق میدم این افکار دو رو برتو گرفته ولی اینکه هر شب با هم سکس دارین نشونه خوبیه .مردها وقتی خیانت میکنن رابطه جنسی شون کم میشه . بیشتر سکوت میکنن .موبایل و تلفنشونو مخفی میکنن .به همسرشون شک میکنن چون فکر میکنن اون هم داره خیانت میکنه.باید خیلی هوای همسرتو داشته باشی حسابی تحویلش بگیری و اعتماد به نفستو پایین نیاری

  15. کاربر روبرو از پست مفید saint mary تشکرکرده است .

    saint mary (چهارشنبه 14 بهمن 88)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.