دعواهای الکی

[kimiya]

سلام
من 2ساله که ازدواج کردم.
عاشقانه شوهرم رو دوست دارم اما دعواهای بیخودی راه میندازم و چون همیشه حق با اونه مثل بچه ها میرم منتکشی و التماس که منو از خودش طرد نکنه.
اون از این وضع خسته شده خودم هم اما نمیدونم چرا هر بار قول میدم این موضوعات دیگه پیش نیاد اما باز هم میاد.
اختلاف سنی مون 8 ساله .من 59 اون 51 ایه
با مخالفت خونواده من ازدواج کردیم
زندگی نقلی و محقری داریم
من پزشکم اون لیسانس زبان
به نظرتون چطور میتونم از این سیکل معیوب بیرون بیام
میترسم از اینکه زندگیم خراب بشه
کمکم کنید
مثلا این اخری از این که تو خونه تکونی کمکم نکرد ناراحت شدم
دست خودم نیست شما بگید چکار کنم
ممنون میشم

[samanins_62]

با سلام
نوشتين دعواهاي بيخودي راه ميندازه!!! اما هميشه حق با اونه
بلاخره چي شد؟؟ ولي دوست عزيز سعي كن هميشه باهاش آروم باشي مخصوصا وقتي دعوا راه ميندازه تو هم باهاش مهربون باش و سعي كن آرومش كني كه به مرور پي به اشتباهش ميبره وقتي مهربوني و تواضع تورو ببينه.
موفق باشيد.

[آرزو.]

سلام

اگر خیلی خسته هستید مثل کم خوابی ...خستگی از کار و غیره بسرعت این مسئله رو به خودتون یادآوری کنید که ابتدا به ساکن تقصیر شماست ...چون آدم خسته کم حوصله است و ممکنه پر خاش کنه ...اما اگر خسته نیستید و کلا کم حوصله هستید که خوب خودتون پزشک هستید و بهتر میدوند که امکان داره کم خون باشید و ضعیف باشد و زود عصبانی میشید ...پس بازم عاملش شما هستید ...
ولی خوب ایشون هم باید با شما در کار خونه همکاری بکنند و اگر نکردند ...به جای منت کشی آخر ، اول ازایشون خواهش کنید شاید مسئله حل شد...در باره مسائل دیگه هم به نظر من بحث کردن اشکالی که نداره هیچ خیلی هم میتونه سرگرم کننده باشه مگر اینکه در حین گفتگو چهره در هم بکشید و اخم کنید ...منطقی نباشید..شما میتونید حرفاتونو با آرامش بزنید ...بدون پوز خند.. بدون کلمات طعنه آمیز ...با صدای پایین .
شما موفق میشید من میدونم

[hamed]

سلام
یه کم به غرور پشت کن یه کم که تحمل کنی خوب میشه شما شالوده اصلی که عشق باشه را دارید پس سعی کن که آبیاریش کنی تا در زیر سای عشق به آسایش هم برسی. یه ضرب المثل آلمانی میگه حق را به طرف بده آرامش را برای خود بخر !! همیشه این یادت باشه کمکت میکنه.

[neda-ghazal]

kimyiaعزيز دلم سلام
به كلبه گرممون خوش اومدي.
يه دختر كوچولو دارم كه مدتيه كلاس يوگا ثبت نامش كردم . يكروز بعد از كلاسش اومد به من گفت ميدوني مامان وقتي عصباني ميشي بايد چي كار كني؟
بايد چشمات رو ببندي نفس عميق بكشي و از يك تا ده بشماري اونوقت اگه تونستي داد بزني !
عزيز دلم باور كن به امتحانش ميارزه با توجه باينكه گفتي شوهرت رو عاشقانه دوست داري قطعا ناراحتي هات مقطعي و اني و از عكس العمل سريع تو ناشي ميشه كه بايد كنترلش كني وگرنه ممكنه خدايي نكرده همونطور كه خودت گفتي كم كم همسرت رو دلسرد كني .
پس يادت باشه اين بار كه ناراحت شدي چشمات رو ببند و لحظهاي رو تجسم كن كه همسرت رو ناراحت كردي و به قول خودت بايد بري منت كشي. بعد نفس عميق و بعد
1-2-3-4-5-6-7-8-9-10

[elina]

سلام عزیزم
هر وقت که میخوای بهونه گیری کنی خوب به حرفت فکر کن و یه کم خودتو سرگرم کن این بهترین راهه
شاید زیاد اعتماد به نفس نداری . سعی کن همیشه یه خانم مهربان باشی به خودت بگو یه خانم خوب هیچوقت بهونه گیری نمیکنه

[کیمیا]

جالب است خیلی قشنگ مشکلت را گفتی ، جالبه اعتراف می کنید که خودتان مقصر هستید ، خیلی آدم خوبی هستید .
حیف نیست با این همه عشق و بی ریایی که داری ، زندگی را خراب کنی؟
شما می تونید ایده آل ترین زندگی را داشته باشید .
به نظرم علت این مشکل چند تا مسئله است :
1- خیلی شوهرت را دوست داری و به کوچکترین رفتارش حساس شدی .
نوشته بودی :
((((مثلا این اخری از این که تو خونه تکونی کمکم نکرد ناراحت شدم))))

ببین منم شوهرم را دوست دارم و اتفاقا اولش برای کمک خانه تکانی به سمت من نیامد ولی من هیچی نگفتم با اینکه می خواستم خانه تکانی کنم لباس شیک پوشیدم و خیلی خوشگل شروع به کار کردم و خودم در آشپزخانه صحبت کردم، آواز خواندم و ...
جالبه که شوهرم مثل تمام مردها( عاشق زیبایی و شادی زن )به سمت من آمد و بعد از نیم ساعت شروع به کمک کرد و من از کمک او امتناع نکردم و پیش خود گفتم : بزار کار کنه حتی اگه خیلی هم تمیز کاری نکنه .

باید تمرین کنی ، بهترین کسی که میتونه کمکت کنه خودت هستی .
و باید مشکلت را حل کنی چون شوهرت ممکنه از تو خسته بشه .
2- ضعیف شدی
3- به شوهرت وابسته شدی، از وابستگی ات کم کن.